چه کسی راست می گوید؟

سامان رسول پور
سامان رسول پور

samanrasoulpour.jpg

یکسال پیش که چند ماهی در تبعیدگاه اردبیل زندانی بودم، درسی آموختم که به باورم هر آن کس که زندان رفته آن را آموخته است.

تازه به زندان اردبیل انتقالم داده بودند که یکی از مسئولان زندان، در اولین برخوردی که با من داشت، پرسید: “برای چی گرفتنت؟” گفتم: “کارهای حقوق بشری”. گفت: “کارهای حقوق بشر یعنی اینکه به بشر پول می دهند؟! گفتم: “نه حقوق بشر یک چیز دیگری است”. مشخص بود که مفهومش را خوب نمیدانست.

حالا که موج گسترده بازداشت فعالان دانشجویی و مدنی بالا گرفته است، و بچه هایی که به زندان افتاده اند، مهمان بازجویان اوین و سایر زندانهای کشورند، یقینا بسیاری از انرژی و تمرکزشان در سلول صرف این شده که به بازجویان و یا دیگر مسئولان قضایی، بی ربط بودن اتهامات را ثابت کنند. اما آیا این کار شدنی است؟

به خاطر دارم که رییس زندان اردبیل، با آنکه برایش کلی توضیح داده بودم که من را صرفا به خاطر کارهای مدنی گرفته اند، اما هر بار که به من می رسید در کمال خونسردی می گفت: “راستی تو منافق هستی؟!”

هر چند در سیستم قضایی کشور اصل بر برائت متهم است، اما در برخوردهای روزمره، آنچه اصل به نظر می رسد مجرم بودن متهم است. بکارگیری “برهان خلف” و نتیجه گیری غیر مستقیم هم دیگر شده جزء لا یتغیر بازجوییها. مثلا در مورد “عدنان حسن پور” چنین نتیجه گیری شده که چون وی چند مورد با صدای امریکا مصاحبه داشته و البته صدای آمریکا هم متعلق به “ سیا ” است پس او جاسوس سیا است. نوع دیگر این استدلال ها هم برای تک تک دانشجویان ادوار تحکیم و دیگران صادق است. در واقع امروز وجه مشترک اتهام فعالان همه عرصه ها همین است. اما جالب اینجاست که مردم به جاسوسانی که ساخته و پرداخته “ برهان خلف” دستگاه امنیتی هستند، احترام می گذارند. برایشان روزه سیاسی می گیرند، شمع روشن می کنند و سرود می خوانند. در مریوان برای این جاسوسان مغازه ها را به نشانه اعتراض می بندند.

راستی چه کسی راست می گوید؟ مسئولان امنیتی و قضایی کشور که فعالان دانشجویی و مدنی را مجرم و جاسوس می دانند یا کسانی مثل دختر محمد صدیق کبودوند که می گوید “من به پدرم افتخار می کنم؟”