سه سال و سه ماه بی خبری از دندانپزشک تبریزی

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» خانواده علیرضا پیری در مقابل مجلس تحصن می کنند

خانواده علی رضا پیری، دندانپزشک تبریزی که به گفته خانواده اش بیش از ۳ سال و ۳ ماه است پیش ناپدید شده قصد دارند در مقابل مجلس شورای اسلامی دست به تحصن بزنند. محمدحسن پیری، پدر علی رضا پیری به “روز” می گوید که تاکنون هیچ یک از پی گیری های او در تبریز و تهران به نتیجه ای نرسیده و هیچ پاسخی از سوی مسئولان مبنی بر اینکه فرزندشان کجا و در چه شرایطی به سر می برد دریافت نکرده اند. او می گوید که فرزندش هیچ گونه فعالیت سیاسی نداشت و پیش از ناپدید شدن هم نه جایی احضار شده و نه مشکلی برایش پیش آمده بود.

دی ماه ۸۹، علی رضا پیری به گفته خانواده اش بازداشت شد. پدر او می گوید برخی از کسانی که از بازداشتگاه اطلاعات تبریز آزاد شده اند گفته اند او را آنجا دیده اند، از سوی دیگر نگهبان پارکینگ طبقاتی که ماشین آقای پیری آنجا پیدا شده گفته که دیده سه نفر او را با خود برده اند. اما مسئولان رسمی نهادهای امنیتی و قضایی تاکنون هیچ توضیحی درباره سرنوشت و وضعیت این دندانپزشک نداده اند.

 

آقای پیری پی گیری های تان به کجا رسید؟ آیا توانستید خبری از فرزندتان دریافت کنید؟

نه هیچ خبری نداده اند؛دیگر چاره ای نمانده. چند روز دیگر با همسر و دختر پسرم و همین طور مادر و خواهرش می رویم جلو مجلس. تحصن می کنیم و می نشینیم تا جوابی به ما بدهند؛ یا زنده اش را بدهند یا مرده اش را.

 

شما معتقدیدپسرتان بازداشت شده؟

بله بازداشت شده.

 

از کجا مطمئن اید؟

چون ماشین اش را برده و انداخته اند توی یک پارکینگ طبقاتی و خودش را هم سه نفر سوار یک ماشین پژوی تیره رنگ کرده و برده اند. دوربین های مداربسته پارکینگ هم بسته بوده. یعنی قطع کرده بودند.

 

از کجا متوجه این مساله شدید؟

نگهبان پارکینگ به ما گفت که دیده بود. بعد او را هم از آنجا برداشتند و نمی دانیم کجا است. چند بار رفتیم آن نگهبان دیگر نبود.

 

این مساله را پی گیری کردید؟ دوربین های مدار بسته چرا بسته بوده و آن سه نفر وابسته به کجا بودند؟

بله پی گیری کردیم، اما هیچ جوابی نمی دهند. پرسیدم چرا ماشین را اینجا انداخته اند گفتند قبض اش را داده ایم به خودش و دیگر هیچ جوابی نمی دهند.

 

از نهادهای قضایی یا امنیتی تبریز پی گیری کرده اید؟ آنها چه می گویند؟

همه جا رفته ام. اطلاعات، دادگستری، زندان و… آنها هم جواب نمی دهند هر بار می روم می گویند برو ببینیم اینجا نیست. یا می گویند نامه بنویس بنداز توی صندوق. و یا پست کن و.. رفتم آگاهی گفتم جناب سرهنگ شما را به خدا و وجدان به ما کمک کنید. چشم انتظار کشیدن خیلی سخت است. اما تا الان هیچ جوابی به من نداده اند.

 

پسرتان فعالیتی سیاسی داشت؟

نه اصلا. شغل خوبی داشت، الحمدالله خوب کار می کرد و خوب پول در می آورد و اصلا به مسائل سیاسی کاری نداشت. فقط یک مغازه ای با هم خریده بودیم که پسرم گفت برای اینکه خالی نباشد بدهیم ستاد موسوی. مغازه شد ستاد موسوی و والسلام. هیچ فعالیت و کار سیاسی نداشت پسرم.

 

خب بعد از اینکه مغازه شد ستاد آقای موسوی، آیا مشکلی به خاطر همین مساله برای پسرتان ایجاد شد؟ قبل از ناپدید شدن آیا احضارشد یا مورد بازخواستی قرار گرفته بود؟

نه هیچ مشکلی پیش نیامده بود. هیچ مشکلی نبود و با هیچ کسی هم سر و کار نداشت. ساده بود، مثل خودم می رفت سر کار و بر می گشت خانه. همین.

 

خب فکر می کنید به چه دلیلی او را بازداشت کرده اند؟

نمی دانیم. چند نفری گفتند که پسرت بازداشت شده، گفتند پسرت را دیدیم و حالا دیگر آنها هم جواب ما را نمی دهند. کسانی که او را گرفته اند باید بگویند چرا اینکار را کرده اند.

 

کجا دیده بودند؟

اطلاعات دیده بودند. اما کسی را که می گفت در اطلاعات پسرم را دیده،دیگر نمی توانم پیدا کنم مثل اینکه از تبریز فرار کرده رفته.

 

تهران هم برای پی گیری رفته بودید آنجا چه پاسخی به شما دادند؟

بله رفتم زندان اوین، دادستانی، بیمارستان رازی و.. هر جایی که باید سر می زدم رفتم. زندان اوین گفتند برو۶ ماه دیگر بیا. بعد گفتند چنین اسمی اینجا نداریم و من را بیرون کردند. رفتم دادسرای زندان (دادسرای اوین) آنجا هم جواب ندادند در نهایت در زندان گفتند برو ۶ ماه دیگر بیا.

 

چرا ۶ ماه دیگر؟

گفتند ۶ ماه دیگر به شما نوبت می رسد برو آن موقع بیا. بیمارستان رازی هم رفتم آنجا سه روز نشستم گریه کردم التماس کردم که به من بگویید از پسرم چه خبری است. هیچ چیزی نگفتند، گفتند کامپیوتر فقط سه ماه را نشان می دهد و قبلی ها را نشان نمی دهد یعنی سه ماه به سه ماه پاک می شود. بردم عکس اش را هم نشان دادم جوابی ندادند. شماره ام را گرفتند گفتند خبری شد به شما زنگ می زنیم. شده ام توپ والیبال این می فرستند طرف آن و آن می فرستد طرف این.

 

به چه دلیل بیمارستان رازی؟

می گفتند پسرم مدتی آنجا بوده بعد از بازداشت. من هم برای پی گیری رفتم و آخر هم جوابی ندادند.

 

پسرتان با کسی مشکلی نداشت؟ مثلا دشمنی داشت؟

نه پسرم سرش به کار خودش بود و دشمن نابابی نداشت. تا به حال با هیچ کسی درگیر نشده بود و مشکلی نداشت.

 

دوستان و همکاران پسرتان چطور؟ آنها چه می گویند؟

آنها می گویند پسرم همیشه فعال بود، سر کار بود و روزها می رفت جاهای محروم به دندان های بچه های محروم ویزیت می کرد و بعد می آمد مطب. درمانگاه دولتی هم کار می کرد. آن روز که بازداشت کردند ۱۶ مریض را ویزیت کرده و دندان های شان را دیده بود رفتم آمارش را درآوردم.

 

حالا می خواهید در مقابل مجلس تحصن کنید، آیا قبل از تحصن از نمایندگان پی گیری کرده اید؟

بله دختر پسرم با آقای فرهنگی و آقای مرادی، نمایندگان تبریز دیدار کرده و گفته اند پی گیری می کنیم ولی دیگر هیچ خبری ندادند. هیچ کدام از نمایندگان مجلس که به آنها رای دادیم و نماینده شدند هیچ کدام به فکر ما نیستند. نامه نوشتیم جواب نمی دهند. دیگر چاره ای نداریم جز اینکه برویم جلوی مجلس بنشینیم شاید جوابی بدهند. سه سال و سه ماه است که از پسرم هیچ خبری نیست، نه تلفنی و نه هیچ چیز دیگری. بیش از ۷۰-۸۰ میلیون تومان پول از من گرفته اند تا خبری بیاورند و هیچ خبری نیاوردند. من دیگر چاره ای ندارم.

 

چه کسانی از شما پول گرفته اند؟

۲۰ میلیون را آگاهی پس گرفت و به ما داد، بقیه رفته. یک نفر بود که کارمند تراکتوری است آمد خانه ما و گفت از پسرت خبر دارم.حتی سند یک آپارتمان را از ما گرفته بود آن را بعد آورد و داد ولی ۴۵ میلیون تومان پول گرفته هنوز هم خبری نداده و پول را هم به ما نمی دهد. می گوید ۱۶۰ میلیون تومان می گیرم از پسرت خبر میدهم و آزاد می شود. من هم وقتی مسئولان به دادم نمی رسند ناچار شدم به این افراد که می گفتند از پسرم خبر دارند پول بدهم که خبری بدهند اما پول را گرفتند و هیچ خبری هم ندادند. من از خدا می خواهم و از جمهوری اسلامی هم می خواهم که پسرم را سالم برگرداند پیش ما. او بیاید انگار که من دوباره دنیا می آیم. مادرش حالش خوب نیست، نمی تواند حرکت بکند و حرف بزند. ۸۲ سال دارد من هم ۸۳ سال دارم پیر شده ایم و این مساله هم ما را پیرتر کرده. کم مانده دیگر خودم را از یک جایی پرت کنم و راحت شوم.