اشتراک‌نظر ایران و اسراییل در سوریه

علی مهتدی
علی مهتدی

مطبوعات عربی در هفته‌ای که گذشت بیش از هر چیز بر عملیات اخیر حزب‌الله لبنان در جنوب این کشور علیه اسراییل و نقش احتمالی ایران در این عملیات تمرکز داشتند. برخی از دیگر تحلیل‌ها نیز به تنش میان ایران و ترکیه و سیاست‌های متفاوت این دو کشور در منطقه اختصاص داشت.

امیل خوری تحلیل‌گر لبنانی در روزنامه النهار به موضوع عملیات اخیر حزب‌الله علیه اسراییل پرداخت که منجر به کشته شدن دو سرباز اسراییلی شد. وی نوشت: “برخی می‌گویند که ایران در پشت حادثه مزارع شبعا است تا بدین ترتیب پیامی بدهد مبنی بر اینکه نقش این کشور در جنگ علیه داعش و به شکل کلی جنگ علیه تروریسم نباید نادیده گرفته شود، چرا که در غیر این صورت احتمال بروز جنگی علیه اسراییل وجود دارد”.

به گفته‌ی خوری، “پس از ایجاد ائتلاف جهانی علیه داعش و خارج ماندن ایران از دایره ائتلاف، این احتمال وجود دارد که ایران تصمیم گرفته باشد جبهه جنوب لبنان با اسراییل را فعال کند تا اهدافی را در دو بعد منطقه‌ای و بین‌المللی محقق سازد. تشکیل ائتلاف علیه داعش باعث شده تا ایران تردیدهایی نسبت به آن داشته باشد و در نتیجه مجبور است تمامی اهرم‌هایی که در اختیار دارد را فعال کند تا بدین ترتیب بتواند برگ‌های برنده‌ای را در مذاکرات هسته‌ای داشته باشد تا بر سر آنها چانه‌زنی کند”.

روزنامه القدس العربی یادداشتی را از چاینی مروم تحلیل‌گر روزنامه اسراییلی معاریو ترجمه و منتشر کرده است. مروم در این تحلیل معتقد است که عملیات حزب‌الله علیه اسراییل در خدمت طرح و برنامه‌های ناشناخته‌ی ایران است و اسراییل باید برای هر احتمالی خود را آماده کند.

وی با اشاره به اینکه حزب‌الله اهرمی علیه اسراییل در دست ایران است، نوشت: “ایران اخیرا از نظر سیاسی در انزوا قرار گرفته و آمریکا با مشارکت دادن تهران در ائتلاف علیه داعش مخالفت کرده است. بحث‌ها در مورد طرح هسته‌ای ایران نیز به کندی پیش می‌رود و عقلانی است که ایران با خواسته‌های غرب نتواند کنار بیاید. در این بین این سئوال ایجاد می‌شود که آیا ایران برای رهایی از این تنگنا حاضر است جبهه جنوب لبنان را علیه اسراییل شعله‌ور کند؟ پاسخ شدید اسراییل به عملیات حزب‌الله می‌تواند باعث شود که کنترل اوضاع از دست خارج شده و مواجهه‌ای تمام عیار رخ دهد که هیچ طرفی فعلا خواستار آن نیست”.

روزانا بومنصف در روزنامه النهار اما به اظهارات اخیر حسین عبداللهیان معاون وزیر خارجه ایران پرداخته و نوشته: “عبداللهیان در اظهارات اخیر خود دو نکته را برجسته کرد. نخست اینکه ایران برای مواجهه با گروه داعش پیام‌هایی را با آمریکا رد و بدل کرده و دوم اینکه وی به آمریکا هشدار داد که اگر واشنگتن و هم‌پیمانانش در صدد واژگون کردن حکومت بشار اسد برآیند آنگاه امنیت اسراییل ممکن است به خطر بیافتد”.

به نوشته بومنصف، بخش دوم اظهارات عبداللهیان به خاطر اهمیتی که بخش نخست داشت، نادیده گرفته شد و رسانه‌ها چندان بدان نپرداختند. بومنصف معتقد است که در پرونده‌ی سوریه، نوعی همگرایی و اشتراک‌نظر بین ایران و اسراییل وجود دارد، به طوری که هیچکدام از طرفین خواستار سقوط حکومت بشار اسد نیستند.

وی نوشت: “در سه سالی که از بحران سوریه گذشته، ناظران آگاه مشاهده کرده‌اند که یکی از مهم‌ترین عوامل بقای اسد، عدم تمایل اسراییل به سقوط او است به طوری که تل‌آویو در این سه سال هیچگاه به متحدان غربی خود برای تجهیز اپوزیسیون سوریه فشار نیاورده و این گونه به نظر می‌رسد که اسراییل از دولتی ضعیف در سوریه که قدرت کنترل تمامی کشور را ندارد، استقبال می‌کند. ایران نیز همزمان مشغول دفاع از دولت سوریه است با این تفاوت که دفاع ایران از اسد، هزینه‌های مالی، نظامی و جانی زیادی ایران در بر داشته است”.

به گفته‌ی بومنصف، هیچکدام از کشورهای تاثیرگذار در سوریه خواستار تغییر شرایط نیستند و ترجیح می‌دهند وضعیت در این کشور به همین شکل ادامه پیدا کند.

این گونه به نظر می‌رسد که اظهارات اخیر حسین امیر عبداللهیان معاون وزیر خارجه ایران، واکنش‌های زیادی را در رسانه‌های عربی به دنبال داشته است. عبداللهیان روز هفدهم مهر ماه در نشستی که برای بررسی وضعیت عراق در دفتر مطالعات استراتژیک خاورمیانه برگزار شد، گفت: “اگر ائتلاف ضد داعش بخواهد از طرف داعش به طرف تغییر حکومت در سوریه شیفت کند و به دنبال سیاست تغییر نظام در این کشور باشد به طور حتم دیگر حتی رژیم صهیونیستی نیز امنیت نخواهد داشت و ما در دفاع از متحدین خود هر اقدامی را که نیاز باشد و لازم بدانیم انجام خواهیم داد. جریاناتی در منطقه حضور دارند که با وجود آنها حتی نیاز به ورود ایران دراین خصوص نخواهد بود”.

مصطفی فحص در روزنامه الشرق‌الاوسط در این زمینه نوشت: “تردیدها و تناقض‌های واشنگتن در تعامل با داعش باعث شده تا تهران در صدد جلب نظر تل‌آویو برآید و بخواهد با استفاده از اهرم امنیت اسراییل، تهدید کند که هر گونه تلاش برای واژگون کردن اسد با به هم ریختن امنیت اسراییل پاسخ داده می‌شود”.

به نوشته‌ی فحص “ایران اشاره‌ای واضح و صریح دارد که هر لحظه ممکن است گروه‌های خفته‌ی وابسته به داعش و القاعده در مرزهای جنوبی سوریه با اسراییل فعال شوند و در صورت عقب‌نشینی نیروهای اسد از جنوب سوریه، این گروه‌ها در تماس مستقیم با اسراییل خواهند بود و برای تل‌‌آویو کنترل چنین جنگی بسیار سخت است”.

طارق الحمید دیگر تحلیل‌گر روزنامه الشرق‌الاوسط معتقد است که دولت آمریکا باید متوجه نقش ایران در سوریه باشد و باراک اوباما باید هر چه سریع‌تر این واقعیت را درک کند که حذف بشار اسد در حقیقت حذف یک نقطه‌ی تاثیرگذار برای ایران در منطقه است.

الحمید نوشت: “ایران و سوریه ظرف چهار دهه گذشته حتی یک گلوله هم به شکل مستقیم به طرف اسراییل شلیک نکرده‌اند و هیچگاه نشنیده‌ایم که حتی یک سرباز ایرانی در درگیری با اسراییلی کشته شده باشد. هر چه که هست یک سره قربانی کردن فلسطینیان به عنوان هیزم آتش در منطقه است”.

به نوشته الحمید، “هدف حزب‌الله در سال‌های اخیر چیزی جز افزایش نفوذ ایران در لبنان و تسلط تهران بر دریای مدیترانه نبوده است. به همین دلیل اظهارات اخیر معاون وزیر خارجه ایران یک دلیل واضح و روشن دیگر برای مداخله‌ی ایران در وضعیت سوریه است و آمریکا باید این موضوع را درک کند که ایران در سوریه درگیر بوده و سقوط اسد به مفهوم قطع سر ایران در منطقه است”.

راجح خوری تحلیل‌گر روزنامه لبنانی النهار به نکته‌ی متفاوتی از صحبت‌های عبداللهیان پرداخته و نوشته است: “این اظهارنظر معاون وزیر خارجه ایران که اگر بشار اسد سقوط کند، امنیت اسراییل به خطر می‌افتد خیلی عجیب است. اگر این طور باشد، با توجه به سه دهه شعارهای ایران علیه اسراییل، تهران باید بیش از هر کشور دیگری خواستار سقوط اسد باشد تا بدین ترتیب امنیت اسراییل بیشتر به خطر بیافتد”.

به نوشته الخوری، “ایران به این نتیجه‌ی قطعی رسیده که سقوط بشار اسد امری اجتناب‌ناپذیر است. بدین ترتیب وقتی عبداللهیان می‌گوید ایران هر کاری برای حمایت از متحدانش می‌کند، یعنی اینکه وعده دخالت بیشتری را در سوریه می‌دهد و حتی ممکن است به خاطر اصرارهایی که به ترکیه برای دخالت در سوریه می‌شود، ایران در مرحله‌ای وارد درگیری با ترکیه نیز بشود”.

تفاوت سیاست‌های ایران و ترکیه در منطقه و احتمال ایجاد برخوردی میان این دو کشور از دیگر موضوعات مورد بحث در رسانه‌های عربی بود.

در این زمینه یاسر الزعاتره در روزنامه اردنی الدستور نوشت: “واضح است که هر کدام از دو پرونده سوریه و عراق برای ایران بعد حیاتی دارد. در شرایطی که احتمال سقوط عراق اندک است، وضعیت در سوریه کاملا متفاوت است. سقوط اسد برای ایران به مفهوم از دست دادن عراق و لبنان و در نتیجه شکست پروژه‌ی ایران در منطقه خواهد بود و در ادامه محافظه‌کاران ایران نیز نبرد داخلی را به اصلاح‌طلبان واگذار می‌کنند زیرا سرانجام ملت ایران کسانی که این کشور را وارد جنگ‌های بی‌نتیجه و شکست‌بار کرده مواخذه می‌کند”.

الزعاتره نوشت: “امروز ماجرای کوبانی به حربه‌ای علیه دولت ترکیه تبدیل شده و ایرانی‌ها امیدوارند که این موضوع باعث بروز تنش‌های داخلی بی‌پایانی در ترکیه شود که در نهایت روند ‌آشتی مسالمت‌آمیز دولت ترکیه با کردها را دستخوش تنش کند. تنش روز افزون بین ایران و ترکیه بخشی از تنش‌های منطقه است که کنترل آن از دست همگان خارج شده ولی در نهایت این ایران است که روزی مجبور خواهد شد به راه‌حلی تن دهد که این کشور را به حجم واقعی‌اش در خاورمیانه باز خواهد گرداند”.

الزعاتره، سوریه را برای ایران به مثابه افغانستان برای شوروی سابق یا ویتنام برای آمریکا خوانده و نوشته: “این غرور و شهوت قدرت است که کشورها را وارد ماجراجویی‌هایی می‌ کند که در آن بدون هیچ دلیلی قدرت قبلی خود را از دست می‌دهند”.