مقاله هفته پیش دیوید کوهن که در وال استریت ژورنال چاپ شد را می توان مهمترین الحاقیه نانوشته توافق ژنو یا یک “الحاقیه کثیف” توافق ایران و ۱+۵ دانست که احتمالا پس از چند دور شش ماهه خود را آشکار خواهد کرد. کوهن به عنوان یکی از ارشد ترین مقام های مالی آمریکا تاکید می کند که “ایران در شش ماه آینده در تحریم های شدیدتری فرو می رود” و بخش اعظم امتیازهای مالی که در ژنو به ایران داده شد چنان با دقت و مهارت طراحی شده که نه تنها امکان تحقق ندارند، بلکه وعده تحریم های جدیدی را داده است که از راه می رسند. از نگاه کوهن هدف از ادامه تحریم ها فلج کردن آخرین رمق اقتصاد ایران است، تا زمانی که غرب احساس کند دیگر چیزنگران کننده ای در ایران وجود ندارد.
اعتبار این اظهارنظر کوهن به این است که او معاونت ضد تروریسم و جاسوسی مالی وزارت خزانه داری آمریکا را بر عهده دارد و عالی ترین مقام نظارتی ـ- اجرایی تحریم ایران است که ریزترین جزئیات پرونده فعل و انفعال های بین المللی مالی ایران را مدیریت می کند. او اولین کسی است که از سوی مقام های محلی نیویورک برای پاسخگویی به حوادث ۱۱ سپتامبر تعیین شد. کوهن چند سالی مسئول عملیات مالی سیا بود، اما در حال حاضر در وزارت خزانه داری آمریکا مدیر سازمانی است که در سراسر جهان شبکه های تروریسم مالی، پولشویی های کلان، درآمدهای ترافیک مواد مخدر و کالای قاچاق، و نیز پول های به دست آمده از راههای غیر قانونی را ردیابی و با شناسایی این معاملات و شرکت های صوری فعال علیه منافع یا مخالف قوانین آمریکا علیه آنها اقدام می کند.
از تحلیل مجملی که کوهن ارائه داده می توان دریافت که او خبره آمار و اطلاعاتی است که می دهد زیرا به عنوان ارشد ترین مقام اجرای تحریم ایران تاکید کرده که در چند سال گذشته بیش از ۶۰۰ بار پرونده مالی ایران را مرور و ارتباط هر شرکتی را که در هر نقطه از جهان تماسی با ایران داشته سد کرده اند.
کوهن در توضیح اینکه چگونه ایران از این به بعد به اوج نقطه تحریم ها می رسد و اینکه چگونه امضای توافقنامه ژنو به مفهوم پایان اعلام تحریم های جدید نیست، تاکید می کند که:
۱ - ایران در حال حاضر فقط به ۲/۴ از درآمدهایش دسترسی دارد که برای اداره کشور مبلغ ناچیزی است. تعلیق تحریم پتروشیمی ایران بر اساس توافقنامه ژنوموقتی است و حداکثر در شش ماه ۲/۱ میلیارد دلار درآمد های ایران را افزایش می دهد. اما طرف ایرانی این را نمی داند که برای کالای شش ماهه مشتری پیدا نمی شود و عملا آن ۲/۱ میلیارد دلار درآمد برای ایران تحقق پیدا نمی کند. در ضمن، به ایران اجازه فروش قطعات یدکی ماشین داده شده اما با پیش بینی هایی که انجام شده است ایران مشتری برای قطعات یدکی نخواهد یافت. طبیعت قرارداد خرید برخی از کالاها طوری است که حتما باید بیش از شش ماه باشد و ایران نمی تواند مشتری شش ماهه برای این دو کالا بیابد.
۲- به ایران اجازه خرید و فروش طلا داده شده است، اما ایران برای خرید و فروش فلزهای قیمتی مانند طلا نیاز به مبالغ قابل توجهی ارز دارد. همه مجاری که به ایران اجازه دسترسی به ارز را می دهد همچنان بسته است. به این ترتیب، ایران نه به ارزی برای خرید طلا دسترسی دارد و نه به لحاظ محدودیت های بانکی، که همچنان برقرار است، به فرض انجام معامله، امکان انتقال ارز ناشی از خرید یا فروش طلا را دارد.
۳- اجازه برداشت ۶ تا ۷ میلیارد دلار از پول های بلوکه طی شش ماه آینده به ایران داده شده است. حتی یک دلار از این پولها از جیب مالیات دهندگان آمریکایی پرداخت نشده است. این۷ میلیارد دلار کفاف ریخت و پاش های ایران را نمی دهد که هم اکنون با ۴۰ درصد تورم و رشد منفی ۵ درصد در حال غرق شدن است. علاوه بر این، ارزش ریال ایران ۶۰ درصد کاهش یافته که برای خروج از بحران ناکافی است. به اعتقاد کوهن تسهیلاتی که ایران دریافت می کند در مقایسه با آنچه از دست داده ناچیز است. ایران از ابتدای ۲۰۱۲ تقریبا ۸۰ میلیارد دلار درآمد را از دست داده و ۱۰۰ میلیارد دلار از ذخائر ارزی اش توقیف شده است که معادل ۱۸۰ میلیارد دلار می شود.
۴- همه تحریم های مالی- بانکی و نفتی ایران با شدت تمام ادامه دارد و ایران را از دسترسی به هر درآمدی محروم می کند.ایران در اثر ادامه تحریم ها ماهی ۵ میلیارد دلار ضرر می کند که طی شش ماه بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار می شود. در ضمن ممنوعیت هر نوع سرمایه گذاری در بخش های انرژی و نفت و گاز ادامه دارد و ایران حتی یک بشکه بیشتر از آن سهمیه ای که برایش تعیین شده نفت نخواهد فروخت. آمریکا باز هم هر شرکت بزرگی که قصد معامله با ایران را داشته باشد هدف قرارمی دهد تا هیچ شرکتی فکر نکند در این شرائط می تواند تحریم های آمریکا را نقض کند. کوهن تاکید می کند که تحریم ها کلیدی ترین بخش مذاکرات ۱+۵ است که ایران را به پای میز مذاکره کشانده است و ما تا حصول نتیجه نهایی و جمع شدن همه توانایی های خطرناک ایران تحریم را ادامه می دهیم و آن را کاهش نمی دهیم.
با صراحتی که دیوید کوهن در مقاله خود در مورد ادامه تحریم ایران به کار برده می توان انتظار داشت که طی شش ماه آینده بیش از اقتصاد ایران، این اعصاب ایرانیان باشد که با احساس توهین و تحقیر تحت فشار قرار می گیرد. اداره کنندگان ایران برای تن دادن به مذاکره با ۱+۵ و عواقب آن، مناقشه های درونی مهمی را طی کردند. اگر روند شش ماه اول توافق با ۱+۵ به ترتیبی ادامه پیدا کند که در وال استریت ژورنال آمده، احتمالا ادامه مذاکرات، تنش های بسیاری را درون طیف های راست ایران پدید خواهد آورد و حتی ممکن است زمینه ساز فعل و انفعال های سیاسی رادیکال ضد مردمی شود که نه با منافع ملی ایران همخوانی دارد و نه با امنیت ملی.
این روزها بحث پیرامون توقف برنامه های موشک های دور برد ایران نیز در لابه لای نظرات کارشناسی آمریکایی ها شنیده می شود. آنها اصرار دارند که برنامه تحقیقات موشکی ایران مکمل بخش نظامی فعالیت های هسته ای آن است و باید کاملا نابود شود. بعید به نظر می رسد هضم این حجم فشار در دستگاههای نظامی امنیتی و واحدهای تحقیقاتی نظامی بومی امکان پذیر باشد.
آنچه مسلم است این است که پیش بینی حداقل ۵ سال برای کاهش ملموس فشار تحریم ها علیه ایران شاید خوش بینانه ترین نگاه به ادامه مذاکرات باشد، حتی اگر میلیون ها نفر از مردم ایران به فقر و فلاکت دچار شوند.
شاید هم منطق ادامه کوبنده تحریم ها بدون رعایت فعل و انفعال های سیاسی داخلی ایران و نیز بدون رعایت آستانه تحمل فشار مردم در ایران، همان ادامه تز تغییر رژیم در ایران است که آمریکایی ها ادعا دارند آن را کنار گذاشته اند، اما به نحوی پیچیده تر و کاراتری دارد ادامه پیدا می کند.