مقاصد پلید، بمب کثیف

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

بهار ایرانی ماه نخست خود را نم نمک به پایان می برد. سر نشینان “قایق نظام” بادبان دروغ  بر افراشته اند، همه سرمایه کشور را برای ساختن “بمب کثیف” بکار گرفته اند و باسرعت تمام بسوی “مقاصد پلید” ی روانه اند که می تواند ایران را دریای توفانی روزگارحتی به گرداب جنگ فروکشد.

در نخستین روز هفته سوم فروردین نامه تکان دهنده عز ت اله سحابی انتشار می یابد: “دولتمردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ می گویند و خیالات واهی داخلی و بین المللی شان را صبح و شب با تکرار و تکرار می خواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند.”

همان روز “فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی” که آیت اله خامنه ای باشند، می گوید: “در چنین دنیای مبتنی بر فریب، دروغ، ظلم و زور نقابدار، برخی قدرت‌ها به دلیل غرور و اعتماد به پایه‌های پوشالی قدرت، اختیار خود را از دست می‌دهند و نمونه این موضوع، سخنان اخیر رئیس جمهور امریکا است که ملت ایران را تلویحاً تهدید به استفاده از سلاح اتمی کرد”.

رئیس‌جمهور دولت کودتا هم چندین سخن قصار دیگر را ردیف  می کند: “دیگران به دنیا بمب اتم هدیه می‌کنند و ایرانیان انسانیت و هنرمندی”، “این گروه احمقی که امروز در دنیا سر کار هستند مثل آدم‌های احمق و عقب‌افتاده‌ای هستند که هر کجا کم می‌آورند شمشیر می‌کشند بدون اینکه بدانند دوره این حرف‌ها گذشته است”، “هنر نظام سرمایه‌داری به زیبایی دروغ گفتن است ”، “ما می‌خواهیم ایران توسعه یافته باشد اما متجاوز دغل باز نباشد”، “اساس کار در کشورهای توسعه یافته و فریب و منافع مادی است.”

بهانه  این بیانات، سخنان باراک اوباما رئیس جمهور آمریکاست. او بعد از امضای قرارداد “استارت 2” باروسیه و دیداری با رئیس جمهور چین که نتیجه اش اعلام حضور چینی هادر مذاکرات برای تحریم جمهوری اسلامی است، استفاده از همه گزینه ها علیه ایران را  اعلام کرده است.

آمریکا معتقد است “ایران مقاصد پلید هسته ای دارد” و در این هفته، آخرین قدم ها را برای کسب اجماع جهانی بر می دارد و سران و مقامات بلندپایه 50 کشور جهان را در واشنگتن گرد می آورد. جمهوری اسلامی  نه حضور دارد و نه دعوت.

سر نشینان “قایق نظام” به سرعت تمام در حال توزیع “انسانیت” بین ایرانیان هستند. دولت مهر ورزی کاری کرده که مهندس عزت اله سحابی از خدا طلب مرگ می کند تا شاهداین همه “انسانیت” نسبت به جوانان ایران نباشد. دکتر محمدملکی که  در زندان و از نزدیک  دیده بر جوانان چه می رود، فریادش به آسمان رسیده است.

گزارشگران بدون مرز می گوید ایران بزرگترین زندان روزنامه نگاران خاور میانه است. هیات نظارت بر مطبوعات در جلسه روز دوشنبه خود به ۸ نشریه در حال چاپ تذکر می دهد. روزنامه های بهار، پول، مردم سالاری، جهان صنعت، آرمان روابط عمومی از جمله این نشریات هستند.

این هفته  نوبت سانسور رسانه هایی می رسد که پیش از این در شمار “رسانه های خودی” قرار داشتند. “سایت فراکسیون اصولگرایان مجلس هشتم” فیلتر و پرونده “سایت الف” به مدیریت احمد توکلی رییس مرکز پژوهش های مجلس به “کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه” ارجاع می شود.
محمد حسینی، وزیر ارشاد اسلامی به انتشار سخنان الیاس نادران درباره عضویت محمدرضا رحیمی معاون اول محمود احمدی نژاد در راس یک شبکه بزرگ فساد اقتصادی، اشاره  می کند و می گوید: “مطالبی در این سایت منتشر شده بود که با آدب و اخلاق سازگاری نداشت و بر این اساس، سایت اصولگرایان مجلس شورای اسلامی فیلتر شده است.”

خبر می رسد: “گشت های ارشاد به تهران برمی گردند. مرتضی تمدن از راه اندازی مجدد گشت های ارشاد در غالب طرحی به نام “طرح جامع امنیت تهران” خبر می دهد و از “نوآوری”هایی در اجرای آن سخن می گوید.

http://www.roozonline.com/uploads/pics/trans_03.gifسردار مصطفی محمد نجار، وزیر سابق دفاع  و وزیر کنونی کشور اعلام می کند که دولت از “کمیسیون ماده 10 احزاب” وابسته به وزارت کشور خواسته است تا “با کارشناسی دقیق و استفاده از نظرات و پیشنهادهای متخصصان” طرحی را برای “بازنگری و اصلاح قانون احزاب” تدوین و به مجلس ارائه کند.

برخی از سایت های خبری وابسته به دولت از درخواست کمیسیون ماده 10 احزاب برای انحلال دو تشکل سیاسی اصلاح طلب، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت ایران اسلامی خبر می دهند. رسانه های دولتی  همچون ایران و رجا نیوز، نگرانی از احتمال تداوم حضور این احزاب  درعرصه سیاسی کشور و انتخابات های آتی را پنهان نمی کنند.

احمدی‌نژاد می گوید: “باید حداقل ۵ میلیون نفر از تهران بروند.”

 به گفته رئیس دولت کودتا “گسل‌های زیر تهران به لطف دعای مردم فعال نیستند!” و لابد یا دعای مردم قطع شده و یا احمدی نژاد که تا ادعای پیامبری هم رفت از “غیب” خبر یافته که قرار است اتفاقی بیافتد و می خواهد “انسانیت” و “مهر ورزی” رادر حق 5 میلیون نفر تمام کند.

سخنان احمدی نژاد مورد تفاسیر مختلف قرار می گیرد.یک سایت ایرانی می نویسد: “حمدی نژاد نگران زلزله ویرانگر و زیر آوار ماندن تهرانی ها نیست، او نگران زلزله سیاسی در تهران 10- 12 میلیونی است. شبیه این طرح را رژیم «پل پوت- ینگ ساری» در کامبوج در دوران جنگ ویتنام به اجرا گذاشت و پس از سقوط، حداقل دو میلیون اسکلت مردمی که از پایتخت به روستاها کوچ داده شده بودند در جاده های کشور پیدا شد. این الگو را از انقلاب فرهنگی چین گرفته بودند. در آن فاجعه، یعنی انقلاب فرهنگی چین نیز  تخلیه شهرهای بزرگ و از جمله پایتخت با شعار «پیش به سوی روستاها» به اجرا گذاشته شد و میلیون ها چینی جان خود را در این ماجراجوئی از دست دادند.”

خبرها نشان می دهد که هاشمی رفسنجانی می تواند یکی از این 5 میلیون باشد. در هفته ای که هاشمی سعی می کند رفاقت دیرینه با خامنه ای را سپر بلا کند و می گوید “هر گاه ضرورت ایجاب کند” در نماز جمعه حاضر خواهد شد، سایت رجا نیوز، نزدیک به دولت از “عدم تحقق نماز جمعه هاشمی” خبر می دهد. رئیس ستاد اقامه نماز جمعه هم عوض می شود.

ششمین مدیر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) از زمان روی کار آمدن محمود احمدی نژاد، روی کار می آید. مدیر جدید، “علی متقیان” نام دارد که جای “سعید پورعلی” را گرفته که خود، به جای “جمال رحیمیان” آمده بود. آقای رحیمیان هم جایگزین “میرحمید حسن زاده” بود که بعد از “محمدعلی نادعلی” آمده بود و او نیز جای “ابوالفضل فاتح” بنیانگذار ایسنا را گرفته بود.

گفت وگوی دکتر محمدملکی باهمین “روز” خودمان نه تنها بر “انسانیت” و “مهرورزی” کودتاچیان صحه می گذارد، نظرها را متوجه دست آوردهای اقتصادی  آنان می کند و نشان می دهد پول نفت بر سر سفره چه کسانی رفته است.

اولین رئیس دانشگاه تهران که از سومین زندان به سبب بیماری به مرخصی آمده، می گوید: “هر سه بار هم به عنوان ضدانقلاب در بند بودم. در حالیکه آقایان باید بگویند کسی که از آزادی و صلح و دوستی، دفاع می کند ضدانقلابی ست یا آن گردن کلفت هایی که برج های میلیاردی می سازند.”

واز قضای روزگار دست سازنده یکی از این “برج های میلیاردی” رو می شود که همین روزها دارد میان خیابان ولی عصر و بنفشه یک برج دو نبش می سازد. ایشان “یوسف عسگر اولادی تازه  مسلمان” و برادر زاده، پدرخوانده حزب موتلفه، حبیب اله عسگری تازه مسلمان هستند. پدرشان هم بر ریاست اتاق بازرگانی با چین و روسیه تکیه زده اند.

صندوق بین المللی پول درهمین روزها اعلام می کند که نرخ تورم در ایران طی سال گذشته ۳۰ درصد بوده است.

 انتشار سومین گزارش دیوان محاسبات از عملکرد بودجه ای دولت احمدی نژاد هم روشن می کند دولت  فقط در سال گذشته  760میلیارد تومان  ناچیزرا به خزانه کشور واریز نکرده است.

اخباری که  دولت  برای شنیدنش وقت ندارد. رئیس دولت و ایادیش بسرعت تمام دارند آب تطهیر بر سر  محمد رضارحیمی، معاون اول رئیس جمهور ضد فساد می ریزند که هفته پیش نامش درسر حلقه یک باند فساد رو شده است. روزنامه کیهان هم به دفاع از “سر حلقه” می آید. تاجناب صادق لاریجانی می رسد و آب پاکی روی دست همه می ریزد: “مصلحت نظام مهمتر است.”

 ظاهرا حق باروزنامه جمهوری اسلامی است که می نویسد: “عده ای معتقدند قوه قضائیه با شهادت اولین رئیس خود آیت الله بهشتی به شهادت رسیده است.”

و هنوز ماه اول سال تمام نشده که موج اخراج کارگران با “همت مضاعف” شروع می شود.

تنها چند روز پس از آنکه یکی از مسئولان خانه کارگر در خصوص احتمال افزایش هفتاد درصدی اخراج کارگران هشدار می دهد، کارگران بزرگترین کارخانه نوشابه سازی خاورمیانه در خرمشهر اخراج می شوند و درکارخانه را باسلام و صلوات می بندند.

لابد درهفته ای که محموله ۱۲ میلیون دلاری پرتقال وارداتی همچنان در دستان دزدان دریایی است،  تصمیم گرفته اند نوشابه را هم از بورکینا فاسوئی، کموری و جائی از این دست وارد کنند.

واین همه از نتایج سحر است. مسعود میرکاظمی، وزیر نفت دولت دهم، از ۹ برابر شدن قیمت گاز خانگی خبر می دهدکه  قیمت هر متر مکعب گاز خانگی رااز ۱۰ تومان فعلی به ۹۰ تا ۱۰۰ تومان افزایش می‌ دهد. قیمت هر لیتر بنزین  و گازوئیل هم به ترتیب به ۶۰۰ و ۴۵۰ تومان افزایش می یابد.

 یک اقتصاددان ایرانی که این وضعیت را از نزدیک دنبال می کند، می نویسد:“آنچه طی چند ماه گذشته پیرامون طرح و سپس قانون هدفمند کردن یارانه ها گذشت، نشان می دهد که مکانیسم های تصمیم گیری بر سر سیاست های اقتصادی کشورتقریبا از حرکت باز ایستاده و اقتصاد ایران بیش از بیش به یک کشتی سرگردان در یک دریای توفانی، شباهت می یابد.یارانه های انبوه، به ویژه در زمینه حامل های انرژی، یکی از بیماری های مزمن اقتصادی ایران بوده و هست، ولی در کنار یارانه ها، اقتصاد ایران از بیماری های خطرناک دیگری نیز رنج می برد از جمله وجود یک بخش عظیم دولتی، وابستگی شدید به نفت، نبود شرایط لازم برای آزادی کسب و کار، فقدان یک نظام بانکی واقعی، فساد گسترده، ناتوانی از تطبیق با فرایند جهانی شدن، بی بهره بودن از یک نظام ارزی کار آمد و غیره… به جای پرداختن به همه این بیماری ها در چارچوب یک سیاست اقتصادی اصلاح طلبانه و منسجم، همراه با ایجاد شرایط مساعد سیاسی در درون کشور و فضای بین المللی آن، تلاش دولت دهم در زمینه اقتصادی تنها بر هدفمند کردن یارانه ها متمرکز شده، آن هم به گونه ای سخت ناشیانه و بدون توجه به پیآمد های آن از جمله در عرصه تورم.”( فریدون خاوند- رادیو فردا)

احمدی نژاد هم جواب دارد: “همه این حرف ها برای ترساندن مردم است…” و اوکه مسائل داخلی را حل و فصل کرده، می رود که مسائل جهانی را مدیریت کند که این هفته به دودلیل اهمیت خیلی زیادی دارد.

اول ـ کشف جدیدمجتبی ثمره هاشمی: “گفتمان جهان بر اساس اظهارات احمدی‌نژاد تغییر پیدا کرده است و دنیای امروز دنیای فرهنگ، علم و معنویت است.”

دوم- سخنان باراک اوباما و رویدادهای پیرامون آن که آخر هفته به توافق 50کشور جهان برای مبارزه با “بمب کثیف” ختم می شود.

رئیس جمهور آمریکا گفته است منع استفاده از سلاح  هسته ای شامل کره شمالی وجمهوری اسلامی نمی شود.

تهدیدی است دیپلماتیک که پاسخی همانند می خواهد. مقامات نشسته در “قایق نجات” نظام، حتی دراین لحظات توفانی هم نمی توانند از ادبیات “دزدان دریائی” چشم بپوشند. آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، دولت ایالات متحده را “دولتی شریر و غیرقابل اعتماد” می خواند.

سرلشگرحسن فیروزآبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران می گوید: “در صورت حمله آمریکا به ایران هیچ یک از سربازان آمریکا که در منطقه حاضر شده اند، زنده به کشورشان بر نخواهند گشت.”

احمد وحیدی؛ وزیر دفاع جمهوری اسلامی  و احمدخاتمی همین حرف رابه زبان های دیگر می زنند: “برای دفاع از خود از همه گزینه استفاده خواهیم کرد. اگر آمریکا بخواهد دیوانگی کند منافعش در تمام جهان به خطر می‌افتد.”

و رئیس دولت کودتا طبق معمول روی همه بلند می شود، و حرف هائی می زند که عرق شرم بر پیشانی مهدی کروبی  می نشیند که می گوید: “با ادبیاتی سبک (گنده گو! گردن کلفت! هر چی دستت می دهند، نخوان!) به تمدن چندین هزار ساله ی ایرانیان دهن کجی می کنند.”

روزهای هفته که می گذرد و تحولات مهم پیرامون مساله هسته ای نشان می دهد بر خلاف نظر منوچهر متکی این رویداد ها “تبلیغی” نیست و سمبه پر زور است،  دولتیان به دست و پا می افتند. علی اکبر صالحی برای رد پیشنهاد مبادله باروسیه و فرانسه بهانه می آورد و اعتراف می کند: “تحریم‌های احتمالی ممکن است مشکلاتی را برای کشور به وجود آورد و ایران از آن استقبال نمی‌کند.”

احمدی نژاد و  سردار فیروز آبادی به شیوه ای به راستی بچگانه می کوشند، باراک اوباما را از سیاست جهانی آمریکا، جدا کنند.

محمود احمدی نژاد که بطور خانوادگی چندنسل  است سیاست ورزی می کنند، می گوید: “ایشان تازه به عرصه‌های بالای سیاسی در کشورش دست پیدا کرده است و… نمی ‌تواند تصمیمات درستی اتخاذ کند. اینکه آقای اوباما ملت هایی را که نمی خواهند زیر بار زور بروند به استفاده از سلاح های شیمیایی و اتمی تهدید کرده را به حساب ناپختگی و ناشیگری او می گذاریم.”

و حسن فیروزآبادی، تحلیلی می دهد که همه مرغان پخته جهان از خنده روده بر می شوند: “آمریکا یک گرگ بین المللی است، البته من اوباما را از این گرگ ها نمی دانم بلکه او یک سیاهپوست از قشر مستضعف و با زمینه آسیای شرقی است که در دلش ذره ای محبت به انسان ها وجود دارد، ولی در میان دستگاه های مخوف آمریکا محصور شده و نمی تواند کاری انجام دهد.”

و حتما بر اساس این تحلیل است که احمدی نژاد باز به یاد سیاست پیامبر اسلام می افتد و نامه دیگری برای او باما می نویسد.

درحالیکه نامه به دست اوبامارسیده واو و شاید هم رهبران کشورهای عمده دنیا که در واشنگتن هستند، از مضمون آن با خبر شده اند، مردم ایران تنها می فهمند که  این اندیشه درنامه آمده است: “آقای اوباما یک شانس بیشتر ندارد. آن هم ایران است. این حرف احساسی نیست، علمی است. آقای اوباما که در فلسطین نمی تواند کاری کند، نمی گذارند کاری بکند. شانسی هم ندارد. باراک اوباما در عراق نیز بخت موفقیت ندارد و اوضاع افغانستان نیز پیچیده است. بر این اساس در صورتی که باراک اوباما به ایران احترام بگذارد و با این کشور همکاری کند، فرصت های زیادی برای او ایجاد خواهد شد.”

یعنی رک و راست عقب نشینی و آمادگی برای همکاری، آن هم درست در لحظه ای که امریکا با ابتکارات سیاسی متعدد، دست بالا را دارد.

 عصر سه شنبه 24 فروردین 1389 است. نه اوباما و نه حتی منشی دفترش جواب احمدی نژاد را  نداده اند.  ثمره هاشمی چاره ای ندارد، جز اینکه بگوید: “کنفرانس خلع سلاح واشنگتن یک شوی تبلیغاتی است.”

خبری که رویترز مخابره می کند، هشدار دهنده است: “اگرچه ایران به این کنفرانس دعوت نشده، اما بحث بر سر برنامه‌های هسته‌ای ایران موضوع حاشیه‌ای کنفرانس امنیت هسته‌ای است. ایالات متحده‌ی آمریکا سعی بر آن دارد تا در حاشیه کنفرانس، فشار بر ایران و طرح‌های اتمی این کشور افزایش یابد. چین که تاکنون مخالف هر گونه طرح‌های تنبیهی علیه ایران بود، نشان می دهد که حاضر به همکاری در تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه این کشور است. خانم آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان اعلام می کند که منتظر است هر چه زودتر نتایجی از گفت‌و‌گوهای گروه پنج بعلاوه یک به دست آید و شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه‌ای را در این مورد علیه ایران تصویب کند.”

چهارشنبه می شود. مجلس که  درمورد یارانه ها تقریبا تسلیم نظر احمدی نژاد شده  است، کار بسیارمهم تری  دارد که به فکر اجلاس واشنگتن هم نمی افتد.  مجلس باز هم بر اختیارات رهبری می افزاید: ارگان‌های حکومتی زیر نظر رهبری از شمول اصلاح و تدوین قوانین مجلس خارج می شوند.

در واشنگتن، کشورهای عمده جهان به توافق می رسند؛ هم درمتن و هم درحاشیه. و هر دو  هم مربوط به جمهوری اسلامی.

خبرگزاری ها می نویسند: “کشورهای شرکت کننده خواستار همکاری بیشتر برای ممانعت از دستیابی تروریست‌ها به مواد هسته‌ای شدند. در پیش‌نویس بیانیه پایانی آمده است که بر اورانیوم و پلوتونیوم غنی‌شده موجود در جهان، به عنوان دو ماده ضروری برای تهیه بمب اتمی کنترل بیشتری اعمال شود. کشورهای شرکت کننده اما اعلام کرده‌اند که این کنترل نباید جلوی فعالیت کشورها برای استفاده صلح آمیز از انرژی هسته‌ای را بگیرد. باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا در این کنفرانس اعلام کرد که اگر بمب اتمی به طور نمونه در دست تروریست‌های شبکه تروریستی القاعده بیفتد، فاجعه‌ای جهانی رخ خواهد داد. او خواستار آن شد که تا چهار سال آینده در عملی مشترک کلیه مواد خطرناکی که در حال حاضر در معرض دسترسی گروه‌هایی چون القاعده است ضبط و در مکانی امن جمع‌آوری شود.”

آمریکا و فرانسه بلا فاصله بر تحریم فوری ایران تاکید می کنند.باراک اوباما، ابراز امیدواری می کند تحریم های آتی علیه ایران به اندازه ای شدید باشد که “محاسبات” این کشور درباره برنامه اتمی اش را تغییر دهد. او می گوید: “تحریم ها مثل عصای جادو نیست، اما امیدوارم دستاورد آن تغییر محاسبات کشوری مثل ایران باشد تا اینکه متوجه شود هزینه دنبال کردن برنامه اتمی نظامی زیاد است.”

نیکولا ساکوزی، رئیس جمهوری فرانسه، خواهان این می شود که شورای امنیت سازمان ملل متحد حداکثر تا ماه مه امسال قطعنامه تحریمی ایران را تصویب کند.

خانم ها، آقایان!

صحنه سیاسی ایران در اواخر فروردین ماه 1389 چنین است:

بنیادگرایان شیعه که می توان “فرقه” یا “طالبان شیعی” نامیدشان، همچنان به سیاست حذف جامعه مدنی ادامه می دهند. و دراین مسیر از هیچ جنایتی ابا ندارند.

رویداد ها نشان می دهد که دو تاکتیک را برای استحکام بخشیدن به سیاست راهبری خود، عملیاتی کرده اند.

یکم - بازسازی چهره‌ رهبر و افسانه‌های ساده زیستی او. کاری که رسانه‌های دولتی و وفادار به حکومت و دفتر وی در ایام نوروز ۱۳۸۹ کردند تلاش برای باز سازی چهره‌ وی در مقام الهی و پیامبری بوده است تا حدی که تریبون مستقیم رهبری می‌گوید: “پیروزی حماسی مردم در فتنه همه جانبه ۸۸ بیش از همه و پیش از همه مدیون مدیریت الهی و پیامبرگونه رهبرمعظم انقلاب بوده است.” (کیهان، ۱۴ فروردین ۱۳۸۹)

دوم- حرکت با چراغ روشن در زمینه هسته ای: “جمهوری اسلامی ایران در زمینه فناوری هسته ای پیشرفت‌های زیادی داشته است و تا هر جا هم که لازم باشد، پیشرفت خواهد کرد.” (آِیت الله علی خامنه ای، فارس، ۹ اسفند ۱۳۸۸)

راه اندازی نسل سوم سناتریفوژها را می توان در ادامه این سیاست دانست. دوتاکتیکی که راهبرد “بقا بهر قیمت”

 درسال جدید را تقویت می کند.

 مجید محمدی  جامعه شناس می نویسد:“حاکمان جمهوری اسلامی پس از سلطه تمامیت خواهانه بر ایران، اکنون می خواهند نخست خاورمیانه و سپس جهان را تحت سلطه خود قرار دهند: “نقطه نهایی دیپلماسی ما برپایی حکومت جهانی است.” (احمدی نژاد، ایسنا، ۱۴ اسفند ۱۳۸۸) وقتی آنها از مدیریت جهان و پایان لیبرالیسم و سرمایه داری سخن می گویند تنها به خطابه خوانی برای دلخوش کردن خود و مخاطبانشان مشغول نیستند بلکه از این واژه‌ها معنای اصلی آنها را مراد می کنند. آنها همان طور که با رویا پردازی، تهدید، ارعاب، آدم ربایی، شکنجه و ایجاد وحشت یک کشور را تحت سلطه خویش گرفته‌اند مطمئن هستند که با این روش‌ها دیگر نقاط جهان را نیز در اختیار خواهند گرفت. تجربه‌های انقلاب ۱۳۵۷ و قبضه قدرت پس از آن، جنگ با عراق، و سرکوب مخالفان در طی سه دهه به آنها نشان داده است که با جنایت علیه بشریت می توانند در قدرت قرار گرفته و در قدرت بمانند. رویایی که مقامات حکومت اسلامی در ایران در سر می پرورانند و آن را به روشنی بر زبان می آورند خاورمیانه اسلامی و جهان اسلامی است. قید “اسلامی” در دنباله خاورمیانه و جهان به معنی منطقه یا جهانی با اکثریت مردم مسلمان نیست و به ویژگی‌های جمعیتی و دینی مردم راجع نیست. قید اسلامی در بافت و سیاق ایدئولوژی اسلامگرایی به معنی سلطه و قدرت غالب نیروهای اسلامگرا در این مناطق جغرافیایی است. وقتی خامنه ای می گوید “خاورمیانه اسلامی باید تشکیل شود” (تابناک، ۸ اسفند ۱۳۸۸) از تشکیل نظامی سیاسی سخن می گوید که وجود ندارد. قید اسلامی بر این منطقه مثل همه قیدهای اسلامی به کار رفته توسط مقامات جمهوری اسلامی به معنی سلطه‌ خود بر آن است (مثل دانشگاه اسلامی، مجلس شورای اسلامی، شوراهای اسلامی و غیره).

ابزار حفظ و بقایای  این سلطه استبدادی دو چیز است: سر کوب، دروغ.

بهرام حسینی مطلق، فرمانده تازه منصوب شده سپاه سید الشهدا (استان تهران) که برای تقدیر و تشکر از حضور اعضای سپاه و بسیج ورامین در سرکوب اعتراضات مردمی تهران، عازم این شهر شده بود، سه شنبه این هفته می گوید:“تجربه نشان داده دشمن سعی می‌کند در جایی که جمعیت زیادی دارد تمام توان خود را جمع کند که نمود داشته باشد، در این شرایط تهران را انتخاب کرده و ما در شهرهای دیگر مشکل نداریم و به ناچار باید از توان شهرستان‌ها در تهران استفاده کنیم. پیش‌بینی می‌شود در یک یا دو سال آینده مشکلی به وجود نیاید اما دشمن با برنامه جدید می‌آید و ما باید فکر کنیم و تحلیلگران ترفند جدید دشمن را پیش‌بینی کنند و خودمان را در ابعاد مختلف تقویت کنیم تا در برابر توطئه‌های جدید دشمن بتوانیم مقابله کنیم.”

مهندس میر حسین موسوی می گوید:” مسئله دروغ مسئله اصلی ما شده و مردم نسبت بدان اعتراض دارند که متاسفانه در همه سطوح حاکمیت و تبلیغات جریان دارد.”

حرفی که مهندس سحابی هم در رنج نامه اش می نویسد:” وااسفا «دروغ» که در فرهنگ ملی و مذهبی ما بزرگترین گناه است، امروزه به سنت غالب زمانه تبدیل شده، دولتمردان با لاف و گزاف به راحتی به مردم دروغ میگویند و خیالات واهی داخلی و بین المللی شان را صبح و شب با تکرار و تکرار میخواهند به خورد مردم فهیم این مملکت بدهند. من نمی دانم بر حاکمان ما چه رفته است که برای حفظ قدرت دو روزه دنیایی این طور قید هرگونه اخلاق و مذهب را زدهاند و از هر روش وابزاری برای ادامه قدرت خود استفاده میکنند. ما یادمان نرفته است که قبل از انقلاب چه طور دیگران را نقد میکردیم که هدف، وسیله را توجیه نمی کند. “
 دروغ با تزویر می آمیزد و پایگاه اجتماعی استبداد مخوف مذهبی می شود. برنامه پر بیننده« دقیقه نود» تلویزیون جمهوری اسلامی صحنه ای از این بیماری را به نمایش می گذارد. علی دایی، کاپیتان و مربی  سابق تیم ملی فوتبال ایران می گوید که نصب و عزل او  به مربیگری تیم ملی- که سبب حذف ایران از جام جهانی فوتبال شد-  تنها و تنها به اراده معاون احمدی نژاد بوده است و فدراسیون فوتبال هیچکاره.

و امیر حاج رضائی، مربی پیشکسوت فوتبال توضیحاتی می دهد که مو رابر اندام راست می کند:“چطور می‌شود که حرف‌های بد، دروغ، نیرنگ، پاچه‌خواری، ‌تملق، تبانی و بسیاری از صفات بد در رفتارهای دست‌اندرکاران فوتبال باشد. من این را به عنوان شخصی که از دور به ماجرا نگاه می‌کند نمی‌گویم. بلکه این موضوع را با نزدیک شدن به فوتبال لمس کرده‌ام. گفت‌وگوهای ما که باید سازنده باشد امروز تخریبی شده و به سمت یک خودکشی همگانی حرکت می‌کنیم.”

و ایران را تنها در ورزش به سوی خودکشی دسته جمعی نمی برند. محمد خاتمی می گوید:“موقعیت کشور بعد از انتخابات بد است و ملت هزینه بسیار بالایی در این ایام پرداخته است، عواقب مدیریت موجود در جامعه مطلوب نیست واگر چاره‌ای اندیشیده نشود، سال ۸۹، سال بحران‌های اجتماعی خواهد بود.”

ژنرال نیکولای ماکارف،  رئیس ستاد کل نیروهای مسلح روسیه می‌گوید که «از وجود طرح‌هایی برای حمله احتمالی به ایران از سوی ایالات متحده و اسرائیل، آگاه است.حمله موشکی احتمالی به ایران، آخرین گزینه آمریکا و اسرائیل است.»

برخی از ناظران بر این باورند که«طالبان شیعی» حاکم بر ایران، این جنگ را انتظارمی کشند و دامن می زنند. سر نشینان«قایق نظام» اطمینان دارند که مردم ایران علیه دشمن متحدخواهند شد و باین ترتیب به خطر جنبش سبز هم بخودی خودپایان داده می شود.

برخی شباهت  ها با دهه شصت به این تحلیل قوت می بخشد. مساله جانشینی آیت اله خامنه ای که این هفته عسگراولادی و ذوالنوار در باره آن سخن گفته اند. زندانیان سیاسی که هم آزادی و هم نگه داری آن برای حاکمان هزینه دارد و سرانجام احتمال حمله به ایران.

تفاوت هایی هم هست که در دهه شصت نبود و مهمترین آنها از دست رفتن مشروعیت جمهوری اسلامی در داخل و انزوای کامل آن در خارج است.دهه شصت تکرار خواهدشد؟ عفریت جنگ دامان ایران را خواهد گرفت؟

پاسخ این پرسش ها را تاریخ خواهد داد و عملکرد ما ایرانیان که سال پیش را ناگهان سبز کردیم.