آقای میردامادی لطفا عذرخواهی کنید

نویسنده

po_rashid_esmaeeli.jpg

از روزی که محمد رضا خاتمی تصمیم گرفت ار دبیرکلی مشارکت کناره بجوید، بسیاری را گمان بر این بود که جانشین او – هر که باشد – نخواهد توانست خلاء نبود رضا خاتمی و ویژگیهای منحصر به فرد شخصیتی اش را پرکند. با انتخاب محسن میردامادی این خلاء را بیشتر از همه کادرهای جوان و نوگرای حزبی احساس کردند.این انتخاب اگرچه دل خط امامی های کلاسیک را شاد کرد اما به مذاق مدرنها و رادیکالها خوش نیامد.هم از این رو بود که با انتخاب میردامادی و کناره گیری خاتمی روند روی گردانی بسیاری از نیروهای جوان و خوشفکر دانشگاهی از حزب مشارکت تسریع شد. به عقیده بسیاری از تحلیلگران سیاسی قامت میردامادی بسیار کوتاهتر ازقبای دبیرکلی مشارکت به عنوان بزرگترین تشکل اصلاح طلب بود.موضع گیریهای وی اکنون بیش از هر زمان دیگری نشانگر روزهای افول سیاسی و جدایی مشارکت از بدنه دانشجویی است.

در حالیکه جریانهای دانشجویی با بهره مندی از عقلانیتی پیچیده و با اتخاذ سیاستی معتدل و منعطف در قبال انتخابات شوراها، سعی در تسهیل پیروزی اصلاح طلبان داشتند و از این رهگذر، فرصتی طلایی برای ترمیم رابطه با دانشجویان در اختیار اصلاح طلبان قرار گرفت،مع الاسف،اظهارات اخیر میردامادی و شکوری راد پیرامون اعتراضات دانشجویی روزهای گذشته این فرصت را نیز چون دهها فرصت دیگری که اصلاح طلبان بر باد دادند بر باد داد!

اظهارات میر دامادی را از آنجایی که در جایگاه دبیر کلی است نمی توان تنها یک موضع شخصی قلمداد کرد، به خصوص که برخی روزنامه نگاران نزدیک به حزب مشارکت نظیر محمد جواد روح با ادبیاتی زشت و زننده که در بهترین حالت سرمقاله های جریده دریده کیهان را یاد آور می شود، سخنان میردامادی را تایید کرده اند.به راستی در پس اینگونه موضع گیری های دبیرکل مشارکت چه منطق سیاسی و اخلاقی وجود دارد؟ آیا هدف تحبیب قلوب صحنه گردانان حاکمیت یکدست اقتدارگرایان است؟ آیا اصلاح طلبان فکر می کنند با اینگونه اظهارات می توتنند خود را عزیز «حزب پادگانی» ، « بیت رهبری» و «مدرسه حقانی» کنند؟ آیا موضع گیریهایی از این دست جز عمیق تر شدن شکاف بین دانشجویان و اصلاح طلبان حاصل دیگری هم دارد؟

از این گذشته در دموکراتیک ترین کشورهای دنیا هم، گاه پیش آمده است که عالیترین مقامات سیاسی با «هو» و«فریاد» دانشجویان و شهروندان مواجه شده اند.در چنین شرایطی نخبگان سیاسی و اجتماعی کشورهای مزبور نه تنها شهروندان را مورد عتاب و خطاب قرار نمی دهند بلکه مقامات مربوطه را به خاطر بی توجهی به خواست و سخن شهروندان محکوم می کنند.آنها این نکته را خاطر نشان می سازند که دولتمردان نباید به نحوی عمل کنند که برای شهروندان چاره ای جز فریاد نماند.حالا در کشوری با شرایط خفقان آور ایران که هر صدای مخالفی به راحتی سرکوب میشود و حتی حزبی چون مشارکت هم از داشتن نشریه محروم است آقای میردامادی با ژستی «اولترا دموکراتیک» هو شدن احمدی نزاد را محکوم می کند.

آقای میردامادی باید بداند که اگر امروز دانشجو مجبور می شود رییس جمهور منتصب را هو کند به این دلیل است که کوچکترین امیدی به شنیده شدن صدایش از سوی حاکمیت ندارد. در برابر قدرتی که گوشهای خود را بسته است و بلندگوهای بد صدای خور را با بیشترین قوا گشوده است و شمشیر را برای قلع و قمع دانشگاهیان از رو بسته است چه چاره ای جز فریاد زدن هست؟

دانشگاه امیر کبیر جایی که رییس جمهور مورد حمایت آقای میردامادی به آنجا رفته بود،طی ماههای اخیر عرصه سرکوب بی رحمانه دانشجویان بوده است، اما هرگز ندیدیم که دبیرکل مشارکت در تقبیح این سرکوب سخنی به زبان آورد.

میردامادی به همراه دوست همفکرش شکوری راد در حالی از هو شدن احمدی نژاد در دانشگاه این چنین آشفته می شود و به این سرعت و شدت واکنش نشان می دهد که هم خودش و هم حزب متبوعش در برابر سرکوبی دانشجویان و اخراج استادان یا سکوت کرده اند یا تنها به اظهار تاسفهای تشریفاتی و کمرنگ آن هم در قالب بیانیه های محو و چند سطری که احتمالا برای رفع تکلیف صادر می شوند بسنده کرده اند.

میردامادی در حالی امروز هو شدن نماد اقتدار گرایی و بنیاد گرایی دینی در ایران را تقبیح می کند که وقتی در ابتدای انقلاب ، دوستان خط امامی و حزب اللهی وی بنا به فرموده پیر و مرادشان “قلمها را می شکستند” و “ دهانها را می بستند” و تجمعات احزاب منتقد و مخالف را با شعار حزب فقط حزب الله بر هم میزدند،هیچ اعتراضی نکرد و شاید ته دل راضی هم بود.بد نیست آقای میردامادی با همین منطق “تقبیح” به عملکرد خط امام در دهه 60 هم نگاهی انتقادی بیفکند.همان خط امامی که محمد قوچانی در اظهار نظری شگفت انگیز دوری اصلاح طلبان رادیکال از آن را موجب شکست جنبش دوم خرداد دانست!

میردامادی اشتباه بزرگی کرده است. برای جبران، نزدیک ترین کار به صواب، عذر خواهی سریع شخص میردامادی از دانشجویان و اعلام برائت سایر اعضای شورای مرکزی و دیگر ارکان حزب از این اظهارات است. کاری که محمد رضا خاتمی با شجاعت و با اذعان به مظلومیت دانشجویان و برحق بودن اعتراضاتشان انجام داد خوب است دیگر اعضا مشارکت هم از این جهت او را الگو قرار دهند.

بهتر آن است که آقای میردامادی و دوستانمان در جبهه مشارکت بیش از این در مسیر گسستگی و تفرقه گام نزنند و الا جا برای گله و شکایت فراوان خواهد بود. به قول آن روزنامه نگار خوش قلم : به این سهراب کشی خاتمه دهید.

منبع: ادوار نیوز