صادق زیبا کلام استاد دانشگاه و تحلیلگر سیاسی در تهران در گفت وگویی تفصیلی با روز، در خصوص تحولات به وجود آمده بعد از روی کار آمدن باراک اوباما در رابطه با ایران سخن گفته است. به گفته وی ایران از محل منافع ملی هزینه سنگینی را برای دشمنی با آمریکا می پردازد. وی معتقد است که اگر رابطه ایران و آمریکا بهبود یابد کشورهای منطقه نخواهند نتوانست به رفتار توهین آمیز خود در برابر تهران ادامه دهند و به تعبیر وی ”دست و پای خود را جمع خواهند کرد”. این گفت وگو را می خوانید.
انتصاب دنیس راس، که نزدیکی بسیاری به اسراییل دارد، به سمت مشاور ویژه اوباما در خصوص رابطه با ایران، حساسیت هایی را در میان مقامات تهران ایجاد کرده است. این انتصاب تا چه حد می تواند رابطه ایران و آمریکا را تحت تاثیر خود قرار دهد؟ نزدیکی وی به محافل اسراییلی ملاک قضاوت در مورد سیاست دولت دموکرات نیست. برای اینکه ویژگی اصلی بسیاری از چهره ها و شخصیت های برجسته آمریکا -در میان جمهوری خواهان و دموکرات ها- نزدیکی و حمایت از اسراییل است. به علاوه شما کمتر شخصیتی را در عرصه سیاست خارجی آمریکا پیدا می کنید که سابقه دوستی یا جانبداری از ایران را داشته باشند. این یک امر طبیعی و بدیهی است. همان طور که شما در میان چهره های سیاسی ایرانی-از جمله اصولگراو اصلاح طلب - کسی را پیدا نمی کنید که ظرف سه دهه گذشته آشکارا از بهبود رابطه با آمریکا دفاع کرده و گفته باشد که دشمنی با آمریکا به زیان منافع ملی ماست، متقابلا در آمریکا هم جملگی شخصیت های سیاسی در مخالفت با ایران وجه اشتراک دارند و به صورت کلی با برنامه هسته ای، سیاست ضد اسراییلی و عدم رعایت حقوق بشر در ایران مخالف هستند. همه اینها مواضعی بوده که کمتر سیاستمداری را در آمریکا پیدا می کنید که روی این ویژگیهای جمهوری اسلامی انگشت نگذاشته ومخالفت نکرده باشد. حالا بعضی ها بیشتر بعضی ها کمتر. زمانی شما می توانید به دنبال سیاستمداری باشید که گفته باشد جمهوری اسلامی رژیم بدی نیست وما باید با آن روابط خوبی داشته باشید که که متقابلا چنین کسی هم در ایران وجود داشته باشد. فردی که شهامت وجسارت این را داشته باشد که بگوید دشمنی با آمریکا به زیان منافع ایران است. آیا این انتخاب در راستای تغییراتی که باراک اوباما از آن سخن گفته است قرار دارد؟ ممکن است یک مکث در این روند به وجود آمده باشد. اما سوال این است که در مقابل شاخه زیتونی که اوباما از زمان انتخاب شدنش به ایران نشان داده، ما چه پاسخی داده ایم؟ آیا غیر از این است که ما همان ادبیات گذشته را به کار برده ایم؟ بنابراین درست است که اوباما گفته که خواهان پیگیری دیپلماسی فعال در قبال ایران است اما در بهترین حالت باید بگوییم که دولت ایران در قبال این اظهارات سکوت کرده است. در واقع ایران هم پاسخ مثبتی به شاخه زیتون اوباما نداده است. ولی آقای احمدی نژاد به آقای اوباما نامه نوشت و انتخابش را تبریک گفت که درنوع خودش اقدام بی سابقه ای بود. این را قبول دارم. ولی نباید فراموش کنیم که بسیاری از رهبران و مقامات ایران بیش از یک ماه است که شروع کرده اند به پروراندن و گسترش وساختن یکی دیگر از تئوری های دایی جان ناپلپونی و توهم توطئه با این مضمون که اوباما سیاست براندازی نرم یا هوشمند را در قبال ایران پیش گرفته است. یعنی معتقدند هیچ تفاوتی بین جورج بوش و اوباما وجود ندارد. از نظر آنان جورج بوش می خواست با زور وقوه قهریه و محاصره نظامی و احتمالا حمله نظامی نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کند، و اوباما همان اهداف را دنبال می کند اما می خواهد با پنبه سر ببرد. بنابراین درست است که آقای احمدی نژاد به اوباما تبریک گفت، اما درتهران شاهد هستیم که مقامات جمهوری اسلامی یکی پس ازدیگری اوباما را متهم می کنند به اینکه هیچ تفاوتی با جورج بوش ندارد و می خواهد تنها با پنبه سر ببرد. ایالات متحده هنوز مشکلاتی در عراق و افغانستان دارد. آیا این موضوع باعث خواهد شد که ایران و آمریکا سر میز مذاکره بنشینند و در زمینه موضوعات مبتلابه به توافقاتی برسند؟ ما در یکی دوسال نخستی که آمریکا به عراق حمله کرد و صدام سرنگون شده بود دست بالا داشتیم. آمریکایی ها گیر کرده بودند و تلفاتشان خیلی بالا بود و عملا نمی توانستند از پس مسلمانان شعیه و نیز سنی های طرفدار القاعده برآیند. اما الان حداقل بیشتر از یک سال است که آمریکایی ها توانسته اند بحران را پشت سر بگذارند و ثبات وامنیت درعراق خیلی بیشتر شده است. ما فرصت خیلی خوبی داشتیم که می توانستیم در ایجاد صلح و ثبات درعراق با آمریکایی ها همکاری کنیم که بنا به دلایلی نکردیم. مشابه چنین وضعیتی در افغانستان در حال شکل گیری است که آمریکایی ها معتقد هستند که ایران به برقراری صلح و ثبات در این کشور می تواند کمک کند. من بعید می دانم ایران این موضوع را بپذیرد. ولی به هر حال اینکه ما بنشینیم به این امید که آمریکا در پیشبرد سیاست خارجی اش با مشکل مواجه شود و این را پیروزی خودمان به حساب بیاوریم دیپلماسی اشتباهی است. این رویکرد دولت ایران در خصوص مواجهه با آمریکا بیشتر مبنای ایدئولوژیکی دارد یا واقع گرایانه؟ واقع مطلب این است که شماری از مقامات و صاحب نظران در ایران معتقدند که بین جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی ایران و کشور آمریکا یک تضاد لاینحلی وجود دارد و این دشمنی وستیز بین دو کشور قابل حل نشدن نیست واجتناب ناپذیر است. به گمان من تا زمانی که مقامات در ایران چنین نگاهی داشته باشند و یک رسالتی برای خود قاپل باشند که همان مبارزه و رویارویی با آمریکاست آنگاه هر گونه صحبتی از همکاری در عراق وافغانستان و خلیج فارس بیهوده است. بنابراین مهم نیست که آمریکایی ها چه پیشنهاد و چه شاخه زیتونی نشان بدهند. با توجه به اینکه ایران طی چند سال گذشته وارد مرحله غیر دوستانه ای با کشورهای عربی همسایه شده است از جمله بحران اخیر در رابطه ایران وبحرین، آیا نزدیکی به آمریکا می تواند بالانس قدرت را در منطقه به نفع ایران تغییر دهد؟ ما با اصرار بر اینکه با آمریکا تضاد داریم و چاره ای نداریم به جز اینکه به دشمنی با آمریکا همچنان ادامه بدهیم، از محل منافع ملی مان برای پیشبرد مبارزه با آمریکا هزینه سنگینی می کنیم. بخشی از این هزینه ای که می پردازیم حالت سردی و قلدری است که کشورهای عربی نسبت به ما نشان می دهند. همین مساله اخیر که درمورد بحرین پیش آمد، با اینکه سران جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کردند آنچه آقای ناطق نوری گفتند سیاست رسمی جمهوری اسلامی نیست و مربوط به گذشته بوده ومربوط به اعراب هم نمی شده است - هرچند آنچه که آقای ناطق نوری گفتند کاملا غلط بود- اما شما شاهد هستید که چطور بحرینی ها به ایران توهین می کنند، مذاکره گاز را قطع می کنند و جلوی سفر هواپیماهای مسافری ایران را می گیرند. اینها خیلی کوچک تر از این هستند که با ایران چنین رفتاری داشته باشند. آنها به پشتگرمی و اتکا به آمریکا و دشمنی دو کشور است که این چنین به جمهوری اسلامی سیلی می زنند. آینده رابطه ایران و آمریکا را بعد از انتخابات چگونه می بینید؟ تا انتخابات که بعید می دانم که تغییر وتحولی به وجود بیاید. ممکن است که آقای احمدی نژاد برای اینکه رای افراد تحصیل کرده را به دست بیاورد علاپم مثبتی را در خصوص آمریکا نشان بدهد تا بگویند وی خیلی ضد آمریکا نیست و به فکر تنش زدایی با آمریکاست. صرفا به خاطر اینکه آقای احمدی نژاد طرفداران چندانی در لایه های تحصیل کرده جامعه ایرانی ندارد. اما هر تغییر وتحول جدی به نظرم بستگی نتیجه انتخابات خواهد داشت. اگر در این انتخابات اصلاح طلبان پیروز شوند- آقایان کروبی، میرحسین موسوی یا خاتمی- بعید به نظرم می رسد که محافظه کاران اجازه بدهند که تغییر وتحولی در رابطه ایران وآمریکا به وجود بیاید. اگر آقای احمدی نژاد پیروز شود احتمالا ممکن است ما شاهد تغییر وتحولی میان ایران و آمریکا باشیم. ما شاهد آن بودیم که در دوم خرداد ۷۶ وقتی آقای خاتمی سعی کردند یک مقداری تنش زدایی بین دو کشور صورت بگیرد شاهد بودیم چطور راستگرایان واکنش نشان داد و نگذاشتند که وی در این جهت حرکت کند. اما وقتی خودشان قدرت را در دست داشته باشند و صلاح ومصلحت بدانند قطعا می توانند این کار را انجام بدهند وکسی نیست که با آنها در داخل مخالفت کند. اما شما گفتید توهم توطئه طی دو ماهه گذشته در میان مقامات ایرانی بیشتر شده است… موضوع این است که اگر روزی روزگاری مقامات در ایران به این جمع بندی برسند که به نفع نظام و کشور است که تغییر وتحولی در رابطه ایران و آمریکا به وجود بیاید، اگر اصلاح طلبان در قدرت باشند بعید به نظر می رسد بتوانند در این زمینه کاری کنند. در حالی که اگر اصولگریان در قدرت باشند و به این نتیجه برسند که برای قدرت خودشان یا نظام سودمند خواهد بود که به سمت تنش زدایی با آمریکا بروند حداقل می توانند این کار را انجام بدهند و با مخالفت سیاسی مواجه نشوند. البته منظور من این نیست که اصولگرایان حتما به سمت این کار خواهند رفت.