واقعا فرق می کند، شما احساس نمی کنید؟ این که ایرانی بدون موشک باشیم یا ایرانی با موشک؟ همین الآن موشک عزیز « امید» که انشاء الله هزار دور دور کره زمین بچرخد، دارد برای خودش در آسمان می چرخد و به قول رئیس جمهور « فضایی» ایران: « ما نیاز داریم که حضور عملی و موثری در فضا داشته باشیم.» ما از همین دیروز صبح حضوری عملی و موثر در فضا داریم. واقعا چنین موشکی برازنده ملتی آسمانی و بزرگ است که باید علاوه بر اینکه در این سه سال مدیریت جهان را در دست گرفته است، از حالا حضور موثر و عملی خودش را در فضا هم نشان بدهد. البته این زحمتکشان دانشمند و عدالت پرور کشور خیلی چیزها را در مورد این موشک می توانستند بگویند تا مردم ایران هرچه بیشتر به این موشک افتخار کنند، اما نکردند، از بس که نجیب اند و نگفتند از بس باتقوا هستند، اما ما که نه نجیب و نه با تقوا هستیم، همه چیزهایی را که آنها نگفتند، می گوئیم.
اول: این موشک همین جوری و الکی ساخته نشده، دهها دانشمند 16 ساله که با شخص احمدی نژاد ارتباط گرفتند و با ماشین ضد گلوله آنها را برای تولید انرژی اتمی این طرف و آن طرف بردند تا انرژی هسته ای را غنی کنند، چنین موشکی را ساختند. ده سال هم هست که مشغول ساختن اش هستند، در تمام مدتی که خاتمی داشت به سفر خارجی ونزوئلا و جزایر بالی و سفر حج و پکن و نیویورک می رفت، این احمدی نژاد نشسته بود در سازمان فضایی کشور و داشت یکی یکی پیچ های موشک را سفت می کرد. ده سال طول کشید تا اینکه الان که دو سال و نیم است رئیس جمهور جدید آمده، تازه معلوم شده این موجود مبتکر و استراتژیست از همان ده سال قبل مشغول ساخت موشک بود.
دوم: موشک امید که امروز با دعای فرج امام زمان پرتاب شد و رئیس جمهور محترم در هنگام پرتاب آن گفت « در سایه الطاف حضرت بقیهالله و با گرامیداشت یاد و خاطره امام و شهیدان و شهدای عظیم الشأن انقلاب، اجازه پرتاب کاوشگر یک را صادر مینمایم که امیدوارم گام بلندی در پیشرفت بشریت و تعالی مادی و معنوی ایران عزیز باشد.» شما فکر می کنید که اگر ایشان اجازه پرتاب کاوشگر یک را صادر نمی کرد، این موشک جرات می کرد از جایش تکان بخورد؟ و اگر به جای احمدی نژاد رئیس جمهور دیگری این موشک را پرتاب کرده بود، اصلا این موشک می توانست نیم متر در جهت پیشرفت مادی و معنوی کشور حرکت کند؟ اصولا به ذهن کسی خطور می کرد که یک موشک که در تمام دنیا برای اهداف کثیف مادی پرتاب می شود، در جهت اهداف معنوی کشور حرکت کند؟
سوم: موشک کاوشگر یک پرتاب شد تا بتواند ضمن اینکه حضور عملی و موثر ایران را در فضا نشان بدهد، به کاوش در فضا بپردازد، اهمیت کاوش در فضا برای دولت نهم چنان زیاد است که در مقابل اهمیت کاوش روی زمین اصلا به چشم نمی آید، البته دولت نهم قبلا هم با توجه به نظرات اقتصاد دانان کشور، که باعث شد از دانشگاه بروند و استادانی که توسط وزیر علوم دانشمند کشور برکنار شدند، نشان داد که اهمیت زیادی برای کاوش قائل است. وقتی دولت برای کاوش در دانشگاه این همه اهمیت قائل است، وای به وقتی که این کاوش در فضا انجام شود.
چهارم: این موشک که ساخت آن از ده سال قبل آغاز شده و تا چند سال دیگر قرار است ماهواره « امید» را هم به آسمان ببرد، یکی از پروژه های مهم دولت نهم است و دولت این پروژه را هم مثل پروژه های قبلی اش جدی می گیرد، همان طور که همین دولت به مدت دو ماه و نیم با مفسدین اقتصادی مبارزه کرد، همانطور که دولت توانست سه ماه مداوم وام ازدواج را جدی بگیرد، همان طور که دولت توانست به مدت یک سال انرژی هسته ای را موضوع اصلی کشور کند و آن را تولید کند، همان طور که رئیس جمهور به مدت یک سال و نیم دوست نزدیک چاوز بود و فعلا چشم ندارند برادران همدیگر را ببینند، همان طور که همین رئیس جمهور موفق شد مشکلات آمریکای لاتین را برای دوماه حل کند، همان طور که همین رئیس جمهور موفق شد که به مدت نه ماه اسرائیل را نابود کند، همان طور که دولت به مدت شش ماه موفق شد که لبنان و فلسطین را نجات دهد…. به همه این دلایل…. احتمالا وقتی موشک بعدی را می خواهند به فضا پرتاب کنند رئیس جمهور می پرسد: موشک؟ ماهواره؟ کدوم ماهواره؟
پنجم: پرتاب این موشک در حضور دهها نفر از مسوولان کشور صورت گرفت، دهها عکاس و خبرنگار عکس های آن را گرفتند، در همه جا خبر آن پخش شد و تمام روزنامه ها خبر آن را نوشتند، تمام مردم جهان هم خبر پرتاب موشک ایران را شنیدند، اصولا به همین دلیل هم پرتاب شد.
برای بار دوم رد صلاحیت شدند
هنوز قطعی نیست، ولی این طور که بوش می آید و احتمالا فردا صداش هم شنیده می شود، همزمان با پرتاب فیل جدید دولت نهم برای کاوش در فضا و حل مشکل فضایی کشور که واقعا نشان می دهد که دولت نهم تا چه حد مشکلات کشور را جدی گرفته است، هیات های نظارت بقیه اصلاح طلبانی که در اولین مرحله تائید کرده بودند، رد صلاحیت کردند. البته در عوض بعضی از محافظه کارانی که به دلیل شباهت اسمی با اصلاح طلبان صلاحیت شان رد شده بود، تائید صلاحیت شدند. لابد می پرسید: « حالا باید چه کرد؟» طبیعی است که پاسخ همان است که بود. حتی اگر دو نفر را هم بتوان به مجلس فرستاد، باید در انتخابات شرکت کرد. لابد می پرسید که دو نفر از کجا بیاوریم به آنها رای بدهیم؟ این البته سووال مهمی است که تا فردا ظهر نباید به آن پاسخ داد، چون ممکن است همین نصف شبی اسم آنها را هم جزو رد صلاحیت شده ها اعلام کنند. تا فردا چند ساعت بیشتر باقی نیست و تا روز انتخابات هم کمتر از چهل روز فرصت داریم.
55 میلیون رای برای 43 میلیون نفر
البته مشکل خاصی که نیست، ولی آدم وقتی می بیند که 43 میلیون نفر حق دادند رای دارند، اما وزارت کشور رسما اعلام می کند که 55 میلیون برگه رای چاپ کرده، فکر می کند چرا باید اسراف بشود؟ اصولا اسراف چیز بدی است. حیف نیست، وقتی دولت این همه صرفه جویی می کند و بخاطر جلوگیری از اسراف کاغذ بودجه را به جای اینکه در 1000 صفحه بنویسند، در 50 صفحه می نویسند، حیف است که 12 میلیون برگه رای همین طوری سفید و باطل و بی نتیجه بماند. باز هم اگر جوانان همت کنند و وقتی آقای کروبی خوابید، روی برگه های رای نقاشی کنند یا حداقل تمرین خط کنند یا اسم دوستان را بنویسند، باز هم حرفی است، اما واقعا خدا راضی نیست که 12 میلیون برگه رای بیخودی چاپ بشود. خداوند هم فرموده است: اسراف نکنید، مگر به حکم قانون.
صلاحیت اوباما را کسی نمی تواند رد کند
فردا همان سه شنبه موعود است، سه شنبه سرنوشت، روزی که مردم آمریکا که شورای نگهبان کشورشان صلاحیت اوباما را رد نکرده است، می توانند پای مبارزات انتخاباتی آزمایشی بروند و نتیجه انتخابات را تا حدی روشن کنند. فعلا سونامی اوباما در آمریکا راه افتاده و احتمال دارد که خانه هیلاری را هم وسط این سونامی خراب کند. البته یک نکته بسیار مهم هم امروز اتفاق افتاد که تعیین کننده است. این که مسلمانان آمریکا تصمیم گرفتند به اوباما رای بدهند. البته من تا دو سه روز قبل طرفدار تئوری توطئه نبودم، ولی امروز صبح یک دفعه احساس کردم، این جمهوریخواه های چشم چپ انگلیسی می خواهند این اوبامای مظلوم را ضایع کنند و به همین دلیل از طرف مسلمانان آمریکا از او حمایت کردند. تعداد مسلمانان آمریکا شش میلیون نفر است که یک پنجم مسلمانان آمریکا در کالیفرنیا هستند و کلی از آنها هموطنان خودمان هستند از جمله کلیه هموطنان لس آنجلسی که از دست اسلام فرار کرده اند و به کالیفرنیا رفته اند و امیدوارند به امید خدا اگر اوباما رای بیاورد، مسلمانان کالیفرنیا هم قدرت پیدا کنند. البته واقعا دموکراسی هم چیز خوبی است که مسلمانان آمریکا با استفاده از آن می توانند به اوباما رای بدهند و مسلمانان ترکیه هم می توانند با استفاده از دموکراسی مشکل خواهران باحجاب را حل کنند. فکر کنید مثلا اگر یک شورای نگهبان لائیک در حکومت لائیک ترکیه وجود داشت که مثل شورای نگهبان ما جلوی همه مخالفان را می گرفت، این اردوغان و دولت اسلام گرای ترکیه می خواستند چه کنند؟ اصولا دموکراسی برای کشورهای خارجی چیز مهمی است.
آخرین روزهای احمد بورقانی
یکی از دوستان می گفت، بورقانی را دو سه روز قبل از اینکه دچار حمله قلبی شود، مرتضوی احضار کرده بود و می خواست حکمی را که در گذشته برایش صادر کرده بود اجرا کند. نمی دانم این خبر درست است یا نه، اما حتما کسانی هستند که بدانند این خبر درست است یا نه و اگر چنین چیزی درست بود، تا به حال آن را گفته بودند.
هشت دانشجوی چپ آزاد شدند
هر وقت گرفتند باید خبرش را بگوئیم، ولی وقتی ول کردند، چه لزومی دارد که سروصدا راه بیندازیم و اعلام کنیم که آنها را آزاد کردند؟ مگر این وسط چیزی به ما می رسد؟ گور بابای وزیر اطلاعات هم کرده، چشمش کور، دنده اش نرم، می خواست دستگیر نکند، حالا هم خودش برود همه جا جار بزند که آزادشان کردیم. اشتباه می کنم؟ در هرحال چه اشتباه کنم، چه اشتباه نکنم، هفته گذشته چهار نفر از دانشجویان چپ آزاد شدند و امروز هم هشت نفرشان آزاد شدند و رفتند خانه، خبر آزاد شدن شان را هم هیچ کدام از سایت های چپ و راست نگذاشتند. خاک بر سر این خانمهای فمینیست کنند که هنوز از زندان بیرون نیامده، فورا همه جا بوق می کنند که ما را آزاد کردند. من پیش بینی کرده بودم که دانشجویان چپ را می گیرند و بعد از این که اسم در کردند دم انتخابات ول شان می کنند که شروع کنند به بد و بیراه گفتن به اصلاح طلبان و بروند روی خط تحریم، ببینیم از فردا چه می کنند.