موشک جواب موشک

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

واقعا فرق می کند، شما احساس نمی کنید؟ این که ایرانی بدون موشک باشیم یا ایرانی با موشک؟ ‏همین الآن موشک عزیز « امید» که انشاء الله هزار دور دور کره زمین بچرخد، دارد برای ‏خودش در آسمان می چرخد و به قول رئیس جمهور « فضایی» ایران: « ما نیاز داریم که حضور ‏عملی و موثری در فضا داشته باشیم.» ما از همین دیروز صبح حضوری عملی و موثر در فضا ‏داریم. واقعا چنین موشکی برازنده ملتی آسمانی و بزرگ است که باید علاوه بر اینکه در این سه ‏سال مدیریت جهان را در دست گرفته است، از حالا حضور موثر و عملی خودش را در فضا هم ‏نشان بدهد. البته این زحمتکشان دانشمند و عدالت پرور کشور خیلی چیزها را در مورد این ‏موشک می توانستند بگویند تا مردم ایران هرچه بیشتر به این موشک افتخار کنند، اما نکردند، از ‏بس که نجیب اند و نگفتند از بس باتقوا هستند، اما ما که نه نجیب و نه با تقوا هستیم، همه چیزهایی ‏را که آنها نگفتند، می گوئیم.‏

اول: این موشک همین جوری و الکی ساخته نشده، دهها دانشمند 16 ساله که با شخص احمدی ‏نژاد ارتباط گرفتند و با ماشین ضد گلوله آنها را برای تولید انرژی اتمی این طرف و آن طرف ‏بردند تا انرژی هسته ای را غنی کنند، چنین موشکی را ساختند. ده سال هم هست که مشغول ‏ساختن اش هستند، در تمام مدتی که خاتمی داشت به سفر خارجی ونزوئلا و جزایر بالی و سفر ‏حج و پکن و نیویورک می رفت، این احمدی نژاد نشسته بود در سازمان فضایی کشور و داشت ‏یکی یکی پیچ های موشک را سفت می کرد. ده سال طول کشید تا اینکه الان که دو سال و نیم ‏است رئیس جمهور جدید آمده، تازه معلوم شده این موجود مبتکر و استراتژیست از همان ده سال ‏قبل مشغول ساخت موشک بود.‏

دوم: موشک امید که امروز با دعای فرج امام زمان پرتاب شد و رئیس جمهور محترم در هنگام ‏پرتاب آن گفت « در سایه الطاف حضرت بقیه‌الله و با گرامیداشت یاد و خاطره امام و شهیدان و ‏شهدای عظیم الشأن انقلاب، اجازه پرتاب کاوشگر یک را صادر می‌نمایم که امیدوارم گام بلندی ‏در پیشرفت بشریت و تعالی مادی و معنوی ایران عزیز باشد.» شما فکر می کنید که اگر ایشان ‏اجازه پرتاب کاوشگر یک را صادر نمی کرد، این موشک جرات می کرد از جایش تکان بخورد؟ ‏و اگر به جای احمدی نژاد رئیس جمهور دیگری این موشک را پرتاب کرده بود، اصلا این ‏موشک می توانست نیم متر در جهت پیشرفت مادی و معنوی کشور حرکت کند؟ اصولا به ذهن ‏کسی خطور می کرد که یک موشک که در تمام دنیا برای اهداف کثیف مادی پرتاب می شود، در ‏جهت اهداف معنوی کشور حرکت کند؟ ‏

سوم: موشک کاوشگر یک پرتاب شد تا بتواند ضمن اینکه حضور عملی و موثر ایران را در فضا ‏نشان بدهد، به کاوش در فضا بپردازد، اهمیت کاوش در فضا برای دولت نهم چنان زیاد است که ‏در مقابل اهمیت کاوش روی زمین اصلا به چشم نمی آید، البته دولت نهم قبلا هم با توجه به ‏نظرات اقتصاد دانان کشور، که باعث شد از دانشگاه بروند و استادانی که توسط وزیر علوم ‏دانشمند کشور برکنار شدند، نشان داد که اهمیت زیادی برای کاوش قائل است. وقتی دولت برای ‏کاوش در دانشگاه این همه اهمیت قائل است، وای به وقتی که این کاوش در فضا انجام شود. ‏

چهارم: این موشک که ساخت آن از ده سال قبل آغاز شده و تا چند سال دیگر قرار است ماهواره ‏‏« امید» را هم به آسمان ببرد، یکی از پروژه های مهم دولت نهم است و دولت این پروژه را هم ‏مثل پروژه های قبلی اش جدی می گیرد، همان طور که همین دولت به مدت دو ماه و نیم با ‏مفسدین اقتصادی مبارزه کرد، همانطور که دولت توانست سه ماه مداوم وام ازدواج را جدی ‏بگیرد، همان طور که دولت توانست به مدت یک سال انرژی هسته ای را موضوع اصلی کشور ‏کند و آن را تولید کند، همان طور که رئیس جمهور به مدت یک سال و نیم دوست نزدیک چاوز ‏بود و فعلا چشم ندارند برادران همدیگر را ببینند، همان طور که همین رئیس جمهور موفق شد ‏مشکلات آمریکای لاتین را برای دوماه حل کند، همان طور که همین رئیس جمهور موفق شد که ‏به مدت نه ماه اسرائیل را نابود کند، همان طور که دولت به مدت شش ماه موفق شد که لبنان و ‏فلسطین را نجات دهد…. به همه این دلایل…. احتمالا وقتی موشک بعدی را می خواهند به فضا ‏پرتاب کنند رئیس جمهور می پرسد: موشک؟ ماهواره؟ کدوم ماهواره؟

پنجم: پرتاب این موشک در حضور دهها نفر از مسوولان کشور صورت گرفت، دهها عکاس و ‏خبرنگار عکس های آن را گرفتند، در همه جا خبر آن پخش شد و تمام روزنامه ها خبر آن را ‏نوشتند، تمام مردم جهان هم خبر پرتاب موشک ایران را شنیدند، اصولا به همین دلیل هم پرتاب ‏شد. ‏

برای بار دوم رد صلاحیت شدند

هنوز قطعی نیست، ولی این طور که بوش می آید و احتمالا فردا صداش هم شنیده می شود، ‏همزمان با پرتاب فیل جدید دولت نهم برای کاوش در فضا و حل مشکل فضایی کشور که واقعا ‏نشان می دهد که دولت نهم تا چه حد مشکلات کشور را جدی گرفته است، هیات های نظارت بقیه ‏اصلاح طلبانی که در اولین مرحله تائید کرده بودند، رد صلاحیت کردند. البته در عوض بعضی ‏از محافظه کارانی که به دلیل شباهت اسمی با اصلاح طلبان صلاحیت شان رد شده بود، تائید ‏صلاحیت شدند. لابد می پرسید: « حالا باید چه کرد؟» طبیعی است که پاسخ همان است که بود. ‏حتی اگر دو نفر را هم بتوان به مجلس فرستاد، باید در انتخابات شرکت کرد. لابد می پرسید که دو ‏نفر از کجا بیاوریم به آنها رای بدهیم؟ این البته سووال مهمی است که تا فردا ظهر نباید به آن پاسخ ‏داد، چون ممکن است همین نصف شبی اسم آنها را هم جزو رد صلاحیت شده ها اعلام کنند. تا ‏فردا چند ساعت بیشتر باقی نیست و تا روز انتخابات هم کمتر از چهل روز فرصت داریم. ‏


‏55 میلیون رای برای 43 میلیون نفر ‏

البته مشکل خاصی که نیست، ولی آدم وقتی می بیند که 43 میلیون نفر حق دادند رای دارند، اما ‏وزارت کشور رسما اعلام می کند که 55 میلیون برگه رای چاپ کرده، فکر می کند چرا باید ‏اسراف بشود؟ اصولا اسراف چیز بدی است. حیف نیست، وقتی دولت این همه صرفه جویی می ‏کند و بخاطر جلوگیری از اسراف کاغذ بودجه را به جای اینکه در 1000 صفحه بنویسند، در 50 ‏صفحه می نویسند، حیف است که 12 میلیون برگه رای همین طوری سفید و باطل و بی نتیجه ‏بماند. باز هم اگر جوانان همت کنند و وقتی آقای کروبی خوابید، روی برگه های رای نقاشی کنند ‏یا حداقل تمرین خط کنند یا اسم دوستان را بنویسند، باز هم حرفی است، اما واقعا خدا راضی ‏نیست که 12 میلیون برگه رای بیخودی چاپ بشود. خداوند هم فرموده است: اسراف نکنید، مگر ‏به حکم قانون.‏

صلاحیت اوباما را کسی نمی تواند رد کند

فردا همان سه شنبه موعود است، سه شنبه سرنوشت، روزی که مردم آمریکا که شورای نگهبان ‏کشورشان صلاحیت اوباما را رد نکرده است، می توانند پای مبارزات انتخاباتی آزمایشی بروند و ‏نتیجه انتخابات را تا حدی روشن کنند. فعلا سونامی اوباما در آمریکا راه افتاده و احتمال دارد که ‏خانه هیلاری را هم وسط این سونامی خراب کند. البته یک نکته بسیار مهم هم امروز اتفاق افتاد ‏که تعیین کننده است. این که مسلمانان آمریکا تصمیم گرفتند به اوباما رای بدهند. البته من تا دو سه ‏روز قبل طرفدار تئوری توطئه نبودم، ولی امروز صبح یک دفعه احساس کردم، این جمهوریخواه ‏های چشم چپ انگلیسی می خواهند این اوبامای مظلوم را ضایع کنند و به همین دلیل از طرف ‏مسلمانان آمریکا از او حمایت کردند. تعداد مسلمانان آمریکا شش میلیون نفر است که یک پنجم ‏مسلمانان آمریکا در کالیفرنیا هستند و کلی از آنها هموطنان خودمان هستند از جمله کلیه هموطنان ‏لس آنجلسی که از دست اسلام فرار کرده اند و به کالیفرنیا رفته اند و امیدوارند به امید خدا اگر ‏اوباما رای بیاورد، مسلمانان کالیفرنیا هم قدرت پیدا کنند. البته واقعا دموکراسی هم چیز خوبی ‏است که مسلمانان آمریکا با استفاده از آن می توانند به اوباما رای بدهند و مسلمانان ترکیه هم می ‏توانند با استفاده از دموکراسی مشکل خواهران باحجاب را حل کنند. فکر کنید مثلا اگر یک ‏شورای نگهبان لائیک در حکومت لائیک ترکیه وجود داشت که مثل شورای نگهبان ما جلوی همه ‏مخالفان را می گرفت، این اردوغان و دولت اسلام گرای ترکیه می خواستند چه کنند؟ اصولا ‏دموکراسی برای کشورهای خارجی چیز مهمی است.‏

آخرین روزهای احمد بورقانی

یکی از دوستان می گفت، بورقانی را دو سه روز قبل از اینکه دچار حمله قلبی شود، مرتضوی ‏احضار کرده بود و می خواست حکمی را که در گذشته برایش صادر کرده بود اجرا کند. نمی دانم ‏این خبر درست است یا نه، اما حتما کسانی هستند که بدانند این خبر درست است یا نه و اگر چنین ‏چیزی درست بود، تا به حال آن را گفته بودند. ‏


هشت دانشجوی چپ آزاد شدند

هر وقت گرفتند باید خبرش را بگوئیم، ولی وقتی ول کردند، چه لزومی دارد که سروصدا راه ‏بیندازیم و اعلام کنیم که آنها را آزاد کردند؟ مگر این وسط چیزی به ما می رسد؟ گور بابای وزیر ‏اطلاعات هم کرده، چشمش کور، دنده اش نرم، می خواست دستگیر نکند، حالا هم خودش برود ‏همه جا جار بزند که آزادشان کردیم. اشتباه می کنم؟ در هرحال چه اشتباه کنم، چه اشتباه نکنم، ‏هفته گذشته چهار نفر از دانشجویان چپ آزاد شدند و امروز هم هشت نفرشان آزاد شدند و رفتند ‏خانه، خبر آزاد شدن شان را هم هیچ کدام از سایت های چپ و راست نگذاشتند. خاک بر سر این ‏خانمهای فمینیست کنند که هنوز از زندان بیرون نیامده، فورا همه جا بوق می کنند که ما را آزاد ‏کردند. من پیش بینی کرده بودم که دانشجویان چپ را می گیرند و بعد از این که اسم در کردند دم ‏انتخابات ول شان می کنند که شروع کنند به بد و بیراه گفتن به اصلاح طلبان و بروند روی خط ‏تحریم، ببینیم از فردا چه می کنند. ‏

‏ ‏