نویسنده اصلی تأدیب النسوان کیست؟

روح انگیز کراچی
روح انگیز کراچی

تأدیب النسوان رساله ای تربیتی در موضوع تربیت زنان است که تاکنون نویسندة آن شناخته نشده است. موضوع اصلی این پژوهش شناسایی نویسندة اصلی اثر، مقلدان او و چگونگی تولید تحریرهای دیگری از این رساله است. در این مقاله کوشش شده است تا با مقایسة هفت نسخة خطی با موضوعی مشابه و عنوان هایی متفاوت این پژوهش انجام گیرد.

مقدمه: تأدیب النسوان رسالة خطی کوچکی در یک مقدمه و 10 فصل و مجموعاً 41 ورق است که تاریخ دقیق نگارش اثر و نویسندة آن مشخص نیست.

 با تحقیق و مطالعه بر 62 نسخة خطی با محوریت زن در موضوع حکمت عملی شاخة تدبیر منزل، هفت نسخة خطی با موضوعی مشابه شناسایی شد که از آن میان سه نسخه، عنوان مشابه تأدیب النسوان را دارند و نسخه بدل یکدیگرند. چهار تحریر دیگر این کتاب با عنوان های متفاوتی چون آداب معاشرت نسوان، سلوک و سیرت زن، رساله ای در احوال و رفتار خواتین زنان و تأدیب النساء معرفی شده اند. تأدیب النسوان به سبب جوابیة بی بی خانم استرآبادی بیش از دیگر کتاب های مشابه خود شهرت دارد. با توجه به، ناشناس بودن مؤلف و مشخص نبودن تاریخ نگارش اثر، تفاوت عنوان نسخه ها، شباهت موضوعی و تحریرهای متفاوت، بررسی و تحقیق انجام شد.

 

طرح مسئله و پرسش های پژوهش

روش تحقیق: پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا با استفاده از مقوله های استقرایی انجام گرفت و شیوة کار چنین بود که با بررسی سه نسخه ای که عنوان مشابه داشتند، نسخة کتابخانة ملک که معتبرتر از همه بود اساس تصحیح قرار گرفت. سپس با مقایسة این نسخه با دو نسخه بدل دیگر شباهت ها و تفاوت ها استخراج شد. پس از این مرحله و آگاهی از ویژگی های این نسخه ها مقایسه و تطبیق با چهار نسخه ای که عنوان متفاوت اما موضوعی مشابه داشتند انجام گرفت و با بررسی و مطالعة افزایش، کاهش، شباهت و تفاوت نسخه ها با یکدیگر، ویژگی های هر یک از دستنویس ها مورد تحلیل قرار گرفت. بدین ترتیب نویسندة اصلی شناخته شد و تاریخ احتمالی نگارش هستة اصلی این اثر مشخص گردید.

پیشینه: در سه نسخة موجود تأدیب النسوان نام نویسنده ذکر نشده و هیچ تحقیقی دربارة نویسندة این رساله تاکنون انجام نگرفته است. تنها در دیباچة کتابی اشاره شده است که: “براساس نوشتة G. Audibert مترجم فرانسوی تأدیب النسوان در سال 1307 هجری قمری/1889 م و E. Poweys Matters مترجم انگلیسی همان مقاله در 1347 هـ. ق/ 1928 م نویسندة تأدیب النسوان یکی از شاهزادگان قاجار بود که رسالة خود را در اوایل یا اواسط دهة 1880 میلادی به رشتة تحریر در آورد و از ترس واکنش زنان هم عصرش هویت خود را پنهان نگاه داشت”.(جوادی 1371: 17)

این شاهزاده قاجاری کیست و چرا نام خود را پنهان کرده است؟برای دستیابی به پاسخ چنین پرسش هایی ابتدا به معرفی نسخه ها یا منابع اولیه کار می پردازم.

 

 

معرفی نسخه ها

1-  نسخۀ شماره 585، کتابخانه و موزه ملی ملک وابسته به آستان قدس رضوی، با عنوان تأدیب النسوان ، مورخ 1313 هجری قمری.

2- نسخۀ شماره 2812، کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی، با عنوان تأدیب النسوان ، تاریخ کتابت 1317 شمسی.

3- تأدیب النسوان ، چاپ سنگی، قطع جیبی، تاریخ 1304 قمری، بی نا، بدون شماره گذاری، مصور، نستعلیق، جلد مقوایی، روکش کاغذی، طرح ابره، زمینه قرمز، محل نگهداری کتابخانه مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی و کتابخانه ملی.

4- نسخۀ شمارۀ 14165، کتابخانه عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی(قم)، با عنوان تأدیب النسا ء، تاریخ 1304 هجری قمری.

5- نسخة شمارة 4925 ف، کتابخانه ملی(تهران)، با عنوان رساله در احوال و رفتار خواتین زنان، تاریخ  1314 هجری قمری.

6- نسخة شمارۀ 2/6421، کتابخانة عمومی حضرت آیت الله العظمی مرعشی(قم)، با عنوان سلوک و سیرت زن ، بی تاریخ.

7- نسخةشمارۀ 639، کتابخانه و موزه ملی ملک، با عنوان آداب معاشرت نسوان ، بی تاریخ.

 

یافته ها

برای پاسخ به پرسش نخست، به جمله هایی از نسخة شمارة 1( تأدیب النسوان و نسخه بدل های 2 و 3) اشاره می شود و شرحی که روایتگر و محرر این رساله در این باره نوشته است: “از حسن اتفاق روزی با یکی از دوستان از همین قبیل صحبت ها در میان بود. شرحی از سلوک زنان صحبت شد. گفتم: گویا کسی بیش از من در این مذلت گرفتار نبوده، دوستانه نگاهی کرد و لبخند زد. سبب پرسیدم: چند ورقی از احوال یکی از بزرگان که در این باب مرقوم داشته به یادگاری داد که هر وقت دلتنگ شوم به مطالعه اش پردازم و آن اوراق در نزدم ضبط است. چون این بندة مولف هم مبتلا بود، به دامنش آویختم و آن چند ورق را گرفته بعد از مطالعه قلم برداشتم بعضی تصرفات در آن کرده و آن را به ده فصل قرار دادم”.

 به استناد همین بند مشخص می شود که پیش از او، شخص دیگری همین موضوع را نوشته و او تصرفاتی در آن کرده و فصل بندی اش کرده است. دومین مطلبی که از این بند استنباط می شود این است که خواندن آن اوراق سبب ایجاد انگیزه و تمایل نویسنده جهت ویرایش همان مطلب قبلی و تدوین رساله ای جدید شده است. سومین موضوع اختلافات خانوادگی و ناسازگاری با زن در صحبت های مشترک نویسندة جدید با دوستش و همدردی با نویسنده قبلی است.

 در خصوص یافتن نویسندة اصلی، نسخة شمارة 4( تادیب النساء ) را بررسی می کنیم که مؤلف یا محرر آن شخصی به نام میرزا محمد علی بن علی نقی خان جوپاری الاصل کرمانی المسکن بود که شاهزاده محمد حسین میرزا ورقه هایی در سلوک با زنان را به او می دهد و به او دستور می دهد رونوشتی از آنها بردارد.

 میرزا محمد علی پس از مقدمه، صحبت های شاهزاده را به آغاز رساله می افزاید و ضمن تصرفات فراوان و افزودن دیدگاه های خود آن را فصل بندی می کند. اینک همان بند پیشین را از این رساله بررسی می کنیم: از حسن اتفاق روزی با یکی از دوستان از همین قبیل صحبت ها در میان بود، شرحی از سلوک زنان صحبت شد. گفتم: گویا کسی بیشتر از من در این مدت گرفتار نبوده. دوستانه نگاهی کرد و لبخندی زد. سبب پرسیدم، لمؤلفه:

 کردم از وی سبب خنده سؤال / بی کم و بیش بیان کرد احوال

 گفت که عموی تو مرحوم خانلر میرزای احتشام الدوله، طاب ثراه، با آن همه اقتدار کذایی از دست دختر عمش مبتلا بود و چند ورقی در این باب مرقوم داشته، کنون نزد من موجود است. به دامنش آویخته آن چند ورقه را گرفتم. بعد از مطالعه دیدم، آن مرحوم بیش از همه مبتلا بود. لهذا شرح حالی در این چند ورقه نوشته، تشکر کردم.  و بعد می افزاید: “ولی چون ناتمام مرقوم رفته بود، حیفم آمد که ناتمام و بی اسم باشد. همتی گماشته، تصرفاتی زائداً علی تصرفاته کردم”.

 محرر رسالة تأدیب النساء با نقل خاطره ای از شاهزاده محمد حسن میزرا از رازی پرده برمی دارد و نویسندة اصلی آن ورقه های اولیه خانلر میزرا احتشام الدوله عموی شاهزاده محمد حسن میرزا را معرفی می کند.

 نسخه خطی شماره 5( رساله در احوال و رفتار خواتین زنان ) نوشتة محمدحسن معتضدالدوله را هم بررسی می کنیم. او پس از 7 سطر مقدمه وارد مطلب اصلی می شود و در آغاز خود را این گونه معرفی می کند: “این بندة عاصی محمد حسن الملقب به معتضد الدوله” و علت نوشتن رساله را این گونه می نویسد: “که برحسب خواهش یکی از دوستان به عرض می رساند”. محمد حسن معتضدالدوله کیست؟

“محمدحسن میرزا فرزند مهدی قلی میزرا فرزند بیستم عباس میرزا نایب السلطنه در 1303 معاون ولایت کرمان بود و تا 1310 ق. در کرمان، بلوچستان، بم و نرماشیر حکومت کرد. لقب حشمت السلطنه در سال 1303 و معتضدالدوله در سال 1310 به او داده شد و در 1319 هـ. ق در گذشت”.(بامداد 1350: ج 5، 228)

 کتابچة او نیز تحریر دیگری از همان اوراق قبلی است با انشایی متفاوت و فصل بندی شده که با هدف تربیت زنان نوشته شده و تاکید کرده است که شایسته است در مکتب خانه این شیوه های رفتاری را به دختران آموزش دهند. به هر ترتیب در پنج نسخة مذکور، به اوراقی اشاره شده بود که دست به دست گشته و هر کسی بسته به ذوق خود تصرفاتی در آن کرده است، اما دو نسخة دیگر چنین نیست و نویسنده خود رأسا اقدام به نوشتن موضوعی کرده است که آن را در امر تربیت و آموزش آداب معاشرت به زنان ضروری تشخیص داده است.

 از بررسی نسخة شماره 7، “ آداب معاشرت نسوان ” و نسخه بدل ناقص آن “ سلوک و سیرت زن ” چنین برمی آید که شخص نویسنده خود آن را نگاشته است. او در آغاز این رساله نوشته است: “در شب یلدا که حد و پایانش ناپیدا، خود را مشغول کردن خواستم که مونسی برای تنهایی جویم” در چند سطر بعد می نویسد: “به هر میدانی اسب خیال راندم و به همه صحرایی توسن فکرت تاختم. دیدم سواران میدان بلاغت و دلاوران عرصة فصاحت نکته ای نگذاشته که نگفته باشند”. نویسنده تصمیم می گیرد “شرحی در سلوک و رفتار این سلسلة علیة، اعلی الله قدرهن” یعنی زنان بنویسد. بدین ترتیب نویسنده اندرزها و دیدگاه خود را دربارة زنان می نویسد. بند آخر این رساله نیز به بسیاری از پرسش های این پژوهش پاسخ می دهد: “آنچه به خاطر رسید از سلوک زن با مرد در شب تنهایی، این کتاب را سیاه نمودم و اعتقادم این است که اگر کسی این نحو سلوک بکند و بد بیند، مرا لعنت بکند، والا مرا یاد و به دعای خیر شادم سازند. عمر ما که گذشته، این ها به کار ما دیگر نمی آید. ما را فراموش نکند”.

 به استناد این نوشته ها و مطالعة پنج نسخة قبلی به خصوص دستنویس “ تأدیب النسا ” می توان پس از گذشت 153 سال که از مرگ نویسندة آن می گذرد، به این راز پی برد که نویسندة آن چند ورق که از ترس توهین زنان و یا رعایت مصالح دیگر نام خود را پنهان کرد، عموی محمدحسن میرزا معتضد الدوله بود و احتمالاً کسی جز خانلر میزرا احتشام الدوله نبود. این شاهزادة نویسنده، خانلر میرزا پسر هفدهم عباس میرزا نایب السلطنه بود(سپهر 1377: ج 1، ص 524) که در 1251 هجری قمری و در زمان محمد شاه قاجار و صدارت حاج میرزا آقاسی حاکم یزد بود. او در سال 1253 ق معزول و حاکم کرمان شد تا سال 1256 ق که مردم از او شکایت کردند، پس او را از کرمان برداشته حاکم همدان کردند. مدتی حاکم آنجا بود و دو ماه پیش از فوت محمدشاه به حکومت مازندران منصوب شد. در 1264 حاکم بروجرد، لرستان، خوزستان، گلپایگان، خوانسار و بختیاری بود(1). در زمان ناصرالدین شاه و در سال 1268 ق ملقب به احتشام الدوله شد(2). در 1273 ق در جنگ ایران و انگلیس(جنگ محمره) فرماندة کل قوا بود و شکست خورد. در پایان این جنگ خانلر میرزا از قرار هر سربازی یک تومان مبلغ هشت هزار تومان به میرزا آقاخان نوری صدر اعظم هدیه داد تا خطاهایش در این جنگ نادیده گرفته شود، و اما ناصرالدین شاه به جای تنبیه به او یک قبضه شمشیر مرصع و یک جبه ترمه خلعت داد و در سال 1275 به حکومت اصفهان منصوب کرد. خانلر میرزا در 1278 در گذشت.(بامداد 1347: ج 1، 473-475) از این نویسنده کتابچة دیگری نیز در باب جنگ ایران و انگلیس در محمرة باقی مانده است.(کمری 1375) 

پس آن شاهزادة دورة ناصری، خانلر میرزا احتشام الدوله بود که نخستین رساله از این نوع را پیش از سال 1278 قمری نوشته و احتمالاً چون دستنویسی بی نام بوده، یکی آن را “ سلوک و سیرت زن ” نامیده و دیگری عنوان “ آداب معاشرت نسوان ” را برای آن برگزیده است و کسی دیگر هم فصل بندی اش کرده، مقدمه و موخره نوشته و نام آن را “ تأدیب النسوان ” گذاشته است(3).

 تأدیب النسوان شیوة تعلیم و تربیت زن را در دورة قاجاریه و نگاه سنتی نویسنده را به زن نشان می دهد که چگونه زن را به اطاعت محض، سکوت، صبر و اجرای بی چون و چرای دستورات مرد می خواند و زنان را به سازگاری و ملایمت و محبت سفارش می کند. نویسنده در ظاهر با افکار متجددانه در جهت منافع زن اندرز می دهد، حال آنکه از سنت ایرانی و فرهنگ غربی هر آنچه را به نفع اوست برگزیده و آنها را به عنوان راه و روش زندگی بهتر به زنان توصیه می کند.

 نویسنده در سیاست رفتاری ملایم داشت، چنانکه لسان الملک سپهر می نویسد: “احتشام الدوله کار از در رفق و مدارا کرد”.(سپهر 1377: ج 3، 999) و می افزاید: “شاهزاده که مردی مجرب بود، آتش سخط و غضب را به زلال صبر و سکون بنشاند و دفع غوغای عامه را به آلات حرب و ضرب دست نبرد”.(همان 1000)

 سنت نصیحت گویی در ایران، سنتی دیر پا است و بسیاری از سالدیدگان از این طریق عقاید خود را گفته اند و برای اصلاح فرد و اجتماع شیوه های رفتاری توصیه کرده اند. خانلر میزرا احتشام الدوله نیز به زعم خود با نیتی خیر و به قصد اصلاح رفتار زنان و دختران اندرز داده و پیشنهاد کرده است که اگر این روشها را به کار ببندند بد نبینند. اما این دستورات به ظاهر خیر خواهانه، بیشتر اجرای خواست های مردانه و بر پایة خدمت، اطاعت و ایثار زن بنا شده و از سویی در جهت استقرار قدرت، برتری و تسلط مردانه است. نویسنده با دیدگاه سنتی راه و رسم تربیت زنان را چنین فرض می کند. پس از او مقلدان و معاصران این نویسنده نیز با نگاهی سنتی از چنین متنی استقبال کردند و رونوشت های متعدد از آن برداشتند و به سلیقة خود تغییراتی در آن نوشتة آغازین ایجاد کردند و حتی چنان پیش رفتند که آن را مناسب آموزش در مکتب خانه های دختران دانستند. اما عده ای از زنان که به این کتاب دسترسی داشتند از انتقادات و حکم های تربیتی این شاهزاده و شیوة آموزش او دلگیر شدند و از بی بی خانم استرآبادی خواستند که به این نویسنده و محرران این کتاب پاسخ دهد و او کتابچۀ معایب الرجال را در پاسخ به کتابچة تأدیب النسوان نوشت و شاید یکی از علل ماندگاری این کتاب همان جوابیه باشد. به هر ترتیب این گونه کتابهای اخلاقی، نشان دهنده اوضاع اجتماعی، آداب و رسوم، طرز تفکر مردان و احوال زنان و به عبارتی گوشه ای از تاریخ اجتماعی ایران در دورة قاجاریه را نشان می دهد.

 سبک نثر در این پنج نسخه متفاوت است. نویسندة اصلی یا خانلر میزرا احتشام الدوله در آداب معاشرت نسوان کوشش کرده است تا از سبک سعدی در گلستان و نظم و نثر توأمان تقلید کند. اما پس از مقدمه ای ادبی و کوتاه، زبان گفتاری را پیش گرفته و در بخش هایی به زبان عامه نزدیک شده است. در تأدیب النسوان هم مقدمه نثری ادبی دارد و سپس نثر، عامیانه و ضعیف می شود. در تأدیب النساء هم به همین ترتیب است اما مشخص است که میرزا محمدعلی جوپاری از دانش عربی و اسلامی بیشتری برخوردار بوده چون واژگان و اصطلاحات عربی فراوانی را به کار گرفته است. پختگی نثر نویسنده در نسخة آداب معاشرت نسوان از دیگر کتاب های مشابه مشهودتر است. به طور کلی نثر تمامی نسخه ها، نثر ساده دورة قاجاریه و البته از نوع ضعیف آن است. مقدمه در تمام نسخه ها تفاوت دارد و سبک نثر درآن فارسی نوشتاری و در متن فارسی گفتاری است.

 

نتیجه

با بررسی انجام شده مشخص گردید که هستة اصلی این کتاب تربیتی، کتابچة آداب معاشرت نسوان یا به عبارت نسخه بدل دیگرش سلوک و سیرت زن نوشتة خانلر میرزا احتشام الدوله است که در دورة ناصرالدین شاه قاجار و پیش از سال 1278 هجری قمری نوشته شده است. این کتاب بدون عنوان را محمد حسین میزرا معتضد الدوله، میزرا محمد علی بن علی نقی خان جو پاری و شخصی ناشناس که این موضوع را موافق طبع و سیلقة خود دیده، بازنویسی کردند، مطالبی به آن افزودند، فصل بندی کردند و عنوان هایی چون تأدیب النسوان، تأدیب النساء و رساله در احوال و رفتار خواتین زنان بر آن نهادند و بدین ترتیب از کتابچة نخست، دستنویس های متعدد ساخته شد که در این مقاله پنج دستنویس شناسایی و مورد مطالعه قرار گرفت. تاریخ بعضی نسخه ها 1304 و بعضی 1313 هجری قمری است اما تاریخ واقعی نگارش اثر نخستین به احتمال قوی پیش از سال 1278 هجری قمری است.

 

یادداشتها:

1- شرح حکومت داری خانلر میرزا احتشام الدوله از سال 1265 تا 1267 ق. در منطقه مازندران، بروجرد، عربستان(خوزستان، لرستان و بختیاری) که توسط خود او نوشته شده است. در این سرگذشت نامه سیاست خود را در حکومت داری شرح می دهد و همچون فردی نارسیست از شایستگی های خود تعریف می کند. از این شرح خاطرات نسخه ای با شماره9549 در کتابخانه مجلس شورای اسلامی وجود دارد که آقای صفر امیری آن را تصحیح کرده و در گنجینۀ بهارستان تاریخ 2، قاجاریه به کوشش سید سعید میر محمد صادق توسط انتشارات کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در سال 1387 در تهران به چاپ رسیده است(ص 209-253)

 2- خانلر میرزا سال گرفتن لقب احتشام الدوله را 1267 ق. ضبط کرده(میر محمد صادق 1387: 242). اما منبع دیگر 1268ق. را سال گرفتن لقب از سوی ناصرالدین شاه به او می داند(بامداد 1347:ج 1، 474)

 3- متأسفانه پس از نوشتن مقاله با راهنمایی عزیزی فاضل به وجود نسخه ای با شماره 8182 با عنوان نصایح مشفقانه در کتابخانه مجلس شورای اسلامی پی بردم که تحریر دیگری از همین رساله است. فهرستی که این نسخه را معرفی کرده اخیرا منتشر شده است.

 

منابع

منبع: مدرسه فمینیستی