نگاهی به مستند سخن از هایده
همه آنچه می خواهید درباره هایده بدانید
غبار زمان دیر یا زود برهر آنچه که مکتوب نشود خواهد نشست. بیست سال پیش بانوی آواز ایران- هایده- چشم از جهان فرو بست و ویدئوی تشییع جنازه اش تا ماه ها دست به دست می گشت و بغض و بهت و تاسف در فضای غمبار اواخر دهه شوم شصت پراکنده می شد.
آن روز های تلخ و روز های پیشتر از آن، که با صدای جادویی هایده در هم تنیده بود، دیگر در هیاهوی جامعه سیاست زده و مصیبت زده ایران کمتر به یاد مان می آید. اگر امروز به ترانه های او نیز گاهی گوش می دهیم، کمتر فرصت می کنیم تا او را آنچنان که بود و آن چنان که در زندگی مان جای داشت به یاد آوریم.
مستند “سخن از هایده” اما، تلنگری است بر ذهن فراموشکار ما تا به همراهی اش، هم کارنامه و زندگی یک هنرمند را دوره کنیم و هم به تبع این مرور، بر آنچه در دهه پنجاه و شصت بر ما گذشت از منظری متفاوت نگاه بیاندازیم.
در دورانی که روند مستند سازی عمدتا با هدف حضور در جشنواره های سینمایی و با رویکرد به مسائل سیاسی و اجتماعی روز پی گرفته می شود، رفتن به سراغ سوژه ای چون “سخن از هایده” تنها با انگیزه ای شخصی و علاقه ای عمیق نسبت به موضوع میسر است. پژمان اکبر زاده، پیانیست، پژوهشگر موسیقی و روزنامه نگار در اولین تجربه سینمایی اش رویکردی ژورنالیستی را در پیش گرفته است. او که فیلم خود را با بررسی نخستین روز های ورود هایده به عرصه خوانندگی شروع می کند و با تشییع جنازه او به پایان می برد، بیش از آن که در پی آفرینش یک مستند سینمایی باشد سعی در ارائه یک مقاله تصویری جامع و مانع دارد: مقاله ای مفصل درباره “همه آنچه می خواهیم در باره هایده بدانیم”. به همین دلیل است که کار او را نمی توان در چارچوب معیارهای معمول مستند سینمایی به نقد کشید.
شیوه روایت مستند در این فیلم چند گانه است. مستند ساز هم جلوی دوربین صحبت می کند و هم روی تصاویر نریشن می خواند. به جز این، تصاویر آرشیوی به همراه گفتگو های انجام شده توسط اکبر زاده در آمریکا، فرانسه، هلند، بریتانیا و آلمان مجموعه ای “دیدنی” از اطلاعات دستچین شده و نظم یافته را به دست می دهد که حاصل تحقیقات دامنه دار و عمیق کارگردان در این زمینه است.
اما آنچه به فیلم وسعت و غنایی خاص بخشیده، نوع نگاه جاری در آن است که صرفا به زندگی و کارنامه هایده به عنوان یک هنرمند محدود نمی شود. بلکه پس زمینه های اجتماعی، سیاسی تاثیر گذار بر رویکرد آثار متاخر هایده نیز در پیوند با رویداد های مهمی چون انقلاب، جنگ هشت ساله و غربت و دلتنگی حاکم بر مهاجران ایرانی ساکن اروپا و آمریکا بررسی می شوند. فیلم در این رهگذر تا آنجا پیش می رود که برای نمونه، لحظاتی از فضای غمبار توام با امید به بازگشت زود هنگام به ایران - که در اغلب کنسرت های دهه شصت هایده وجود دارد- را نیز به نمایش می گذارد.
چهره های شاخصی چون محمد حیدری، فرید زلاند و انوشیروان روحانی، به عنوان همکاران هایده و شاهدان زنده تاریخ زندگی و هنر وی، انتخاب های مناسبی برای مصاحبه ها بوده اند.اما پرسش های دقیق و توام با تسلط و بینش کارگردان باعث شده تا شنیدنی ترین حرف ها از زبان آنها شنیده شود. در این میان بیش از همه، نوع حضور حیدری و حرف های اوست که به جذابیت مصاحبه ها می افزاید.
با آنکه تدوین فیلم روان و متناسب با روایت است، اما برخی از تصاویر یا نماها کمترین ارتباط منطقی را با بقیه فیلم دارند. به گونه ای که موجب اطناب و زیاده گویی و یا گاه اضافه گویی شده اند. مثلا صحنه ای آرشیوی که در آن گوگوش قرار است حضور هایده را در برنامه نوروزی تلویزیون اعلام کند، با مقدمه ای بسیار طولانی همراه است که نه به موضوع ربط دارد و نه حتی شنیدنش از زبان خواننده جذابی چون گوگوش می تواند در آن مقال پذیرفتنی باشد.
مستند”سخن از هایده” پس از بار ها نمایش در جشنواره های مختلف، اکنون رهسپار فستیوالی در سیاتل است تا در روز 19 ژوئن به تماشاگران عرضه شود. این فیلم هرچند با زیر نویس انگلیسی به نمایش در می آید، اما بی چون و چرا مختص به مخاطب فارسی زبان است و اساسا برای این گروه مخاطب ساخته شده. چرا که وسعت اطلاعات پس زمینه ای و دانش فرهنگ عمومی مخاطب برای فهم فیلم در سطحی چنان وسیع مورد نیاز است که تقریبا هیچ تماشاگر غیر ایرانی نمی تواند بدون آن اطلاعات از عهده درک فضا و اهمیت موضوع برآید.
تلاش فیلمساز در ثبت و ضبط بخشی از تاریخ شفاهی و خاطرات پر اهمیت اهالی موسیقی حول یک محور مشخص، بیش از آن که به بازشناخت یک چهره آواز خوان بیانجامد، باعث شرح و بسط وضعیت موسیقی در دهه چهل تا شصت است. به گونه ای که در پی تحلیل هایی که –به ویژه توسط محمود خوشنام منتقد و کارشناس موسیقی- صورت می گیرد تاثیر متقابل موسیقی دانان، آواز خوانان و سبک های موسیقایی بازخوانی می شوند و به این طریق برخی گوشه های تاریک و ناگفته از تاریخ موسیقی آن دوره آشکار می شود.
“سخن از هایده” به خاطر کوشش بی چشمداشتی که صرفش شده شایسته تقدیر است. ساختن این گونه مستند های بی ادعا و فرهنگ ساز، کار دل است و غنیمت به شمار می آید. هنوز ده ها سوژه دیگر از این دست روی زمین مانده است که باید به سراغشان رفت. پیش از آن که دیر شود. سخن از دیگر آواز خوانان را می شود پیش از آن که رخ در نقاب خاک در کشند آغاز کرد.