روشنفکر بومی یعنی روشنفکر سازشکار

فاطمه صادقی
فاطمه صادقی

پس از کش و قوسی بیست ماهه، بالاخره میر حسین موسوی و مهدی کروبی زندانی شدند. این زندان بدتر از زندان های رسمی است. این همان بلایی است که در گذشته بر سر مراجع تقلیدی چون آیت الله شریعتمداری، آیت الله روحانی، آیت الله قمی و آیت الله منتظری آورده اند.یعنی، بدون آنکه دادگاه و محاکمه و حکم محکومیتی  در کار باشد، آنان را سالها در بیت خود زندانی کردند. برخی از این مراجع، در همان حبس خانگی جان به جان آفرین بخشیدند. افزایش بیماری ها و فشارهای داخلی باعث شد تا آیت الله منتظری در اواخر عمر از حبس خانگی رها شود.

 اینک وقت آن نیست تا از همراهی هایی که با این اعمال ستمگرانه شد، سخن رود.هر کس از آن ستم گری ها خبر داشت و سکوت کرد،او هم در این سرکوب ها مشارکت داشته است، منتها “مشارکت اخلاقی”. آنان که “همراهی” کرده اند، مشارکت عملی داشته و “مسئولیت حقوقی” در قبل آن سرکوب ها دارند.“مسئولیت اخلاقی” ناشی از سکوت،حداقل یک عذرخواهی می طلبد. من نیز به نوبه ی خود بابت سکوت در قبال حبس آیت الله شریعتمداری، آیت الله روحانی و آیت الله قمی پوزش می طلبم.

روشن است که چرا موسوی و کروبی و همسرانشان را زندانی کرده اند. به خیال خود می خواهند صدای اعتراض یک حرکت را خاموش سازند. طی 21 ماه گذشته صدها تن بازداشت گردیدند تا مخالفان نتوانند “نارضایتی” گسترده و عمیق جامعه را به “اعتراض” های سیاسی تبدیل سازند. به اصطلاح می خواستند/می خواهند ارتباط  رأس و بدنه را قطع سازند. پس 21 ماه از اجرای طرح “فتنه” و “بصیرت” سلطان علی خامنه ای،گویی سلطان به این نظر رسیده که همه ی ارکان نظام صاحب بصیرت شده و حرکت اعتراضی مخالفان را “فتنه” به شمار می آورند. از این جهت، زمان چیدن میوه ی طرح بصیرت که بازداشت “سران فتنه” باشد، فرارسیده است. سلطان شاد و مغرور است که حرکت بی “سر” و بدون “حلقه های” اتصال بالا و پائین،چون برف در گرمای خورشید سرکوب آب خواهد شد و در زمین محو می گردد. دیکتاتورها همیشه فریب می خورند. فریب های بسیار. یکی از آن فریب ها،فریب تکبر و غرور بیش از حد است. سلطان علی خامنه ای به خود می بالد که اتش  “فتنه” را خاموش کرده است، اما نمی خواهد بداند که میلیون ها ناراضی در هر فرصت مناسبی می توانند به اعتراض سیاسی تبدیل شوند. رژیم سلطانی فقیه سالار به لطف نحوه ی زمامداری خود دائماً در حال بازتولید چنان فرصت هایی است.هیچ کس قادر به  پیش بینی نیست،اما شاید در چنان فرصتی،نارضایتی های انباشته آن چنان اعتراضی بیافریند که همه چیز نابود شود.علی خامنه ای با جهد بسیار در حال برساختن “فاعلان انقلابی” از مخالفان است.در این نوشتار به دنبال ادامه ی این بحث نمی باشم.

موضوع یاداشت، “سکوت” و “مسئولیت اخلاقی” است.هر کس در برابر زندانی کردن زوج های موسوی و کروبی “سکوت” کند،اخلاقاً در این زمینه “مسئول” است و در آن “مشارکت” خواهد داشت. باید به این عمل “اعتراض” کرد.نوشتن مقاله و صدور بیانیه، کمترین و بی هزینه ترین کارهاست. کجاست آن مدعیاتی که اگر موسوی و کروبی بازداشت شوند،خون به پا خواهیم کرد؟ در شرایط به شدت سرکوبگرانه ی ایران، شاید فضایی برای اعتراض های جمعی به این عمل ستمگرانه وجود نداشته باشد- یعنی نباید به عنوان یک خارج نشین از مردم ایران چنین انتظاری داشت- اما آنان که در خارج از کشور و در فضای کاملاً آزاد زندگی می کنند و هیچ هزینه ای بابت این عمل پرداخت نخواهند کرد، باید با اجتماعات هرچه پرتعدادتر در شهرهای مختلف جهان به این عمل اعتراض کنند.

سبزها اگر هزاران اختلاف داشته باشند،در اینکه موسوی و کروبی چهره های شاخص این حرکت هستند، اختلافی ندارند.در حال حاضر هیچ کس دارای پایگاه این دو در میان سبزها نیست.سبزهای مقیم خارج می توانند /باید با محور قرار دادن مطالبه ی رفع حصر از آنان،نه تنها وظیفه ی اخلاقی خود را انجام دهند، بلکه حضور خود را به نمایش بگذارند.همان گونه که انقلاب ایران بدون آیت الله خمینی در هیچ جا شناخته شدنی نیست، جنبش سبز هم بدون موسوی و کروبی شناختنی نیست.امروز، روزی است که سبز بودن را باید از طریق سبز کردن خیابان ها برای آزادی نمادهای آن  برملا کرد.