شرح

نویسنده
مرضیه حسینی

نقدی بر قصه ی ایستای قهوه ی تلخ

مهران خان در دربار ولی فقیه…

مجموعه یازدهم “قهوه تلخ” یعنی قسمت‌های 31، 32و 33 پس از یک ماه درشبکه‌ی نمایش خانگی عرضه شد.این سریال که توسط  مهران مدیری کارگردانی می‌شود از ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ دربسته‌بندی‌های سه قسمتی در شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود. سریالی طنز که به جز مدیری، سیامک انصاری، محمدرضا هدایتی، سحر جعفری جوزانی، سحر ذکریا و رضا فیض نوروزی و حدود 20 بازیگر دیگر در آن ایفای نقش می‌کنند.

 

 

قهوه‌ی تلخ که با هدف نمایش در تلویزیون ایران کلید خورده بود به دنبال حواشی ایجاد شده اجازه‌ی پخش تلویزیونی را پیدا نکرد و بعد از کش و قوس‌های فراوان بالاخره در شبکه‌ی نمایش خانگی عرضه شد. تبلیغات گسترده‌ی شرکت الوند که امتیاز پخش این سریال را خریده بود باعث

شد که در روز اول فروش قهوه‌ی تلخ رکورد فروش در شبکه‌ی خانگی ایران را شکسته و مخاطبان زیادی را به خود جذب کند.

اما با وجود فروش قابل توجه این سریال در هفته‌های بعد و با گذشت 30 قسمت از این مجموعه تا حدودی می‌توان در مورد کیفیت کار انتقاداتی را مطرح کرد.

هر چند که مهران مدیری معتقد است که بهترین کارش را در این مجموعه به نمایش گذاشته اما منتقدان با اشاره به سریال‌های موفقی چون پاورچین، شب‌های برره و مرد هزار چهره که پیش از این با کارگردانی مدیری روی آنتن رفته بود کمدی تاریخی قهوه تلخ را چندان نو و منسجم نمی‌بینند.

این دسته با اشاره به این که نمی‌توان این مجموعه را هجو و یا هزل نامید معتقدند که  با گذشت ربع قسمت از سریال هنوز پرداخت لازم روی شخصیت‌ها انجام نشده است.

البته نمی‌توان انکار کرد که به دلیل وجود سانسور و نبود فضای آزاد، ساخت کمدی در ایران در زمره‌ی سخترین کارها قرار دارد. چون در ایران نه امکان شوخی با مذهب وجود دارد و نه مسایل جنسی و نه حتا سیاست.

 

 

تکرار قصه ارباب و رعیت در یک دوره زمانی نامشخص هم از دیگر انتقادات به این مجموعه‌ی مدیری است. تاکید و در واقع زیاده‌روی بر روی مساله‌ی جنسیت و معنا پیدا کردن وجود زن با به دنیا آوردن فرزند پسر، عدم سنخیت لباس بعضی از شخصیت‌ها با برهه‌ی تاریخی مورد نظر ،تکرار  تکیه کلام‌های تکراری و… هم از دیگر انتقادات این مجموعه است.

آیا هنوز قضاوت در مورد این سریال زود است و نباید گفت که این که چرا قهوه تلخ نتوانسته طیف‌های مختلف تماشاگرانش را راضی کند؟ چرا با وجود آنکه فضای خیالی ساخته شده در این مجموعه از پتانسیل زیادی برخوردار است اما همچنان شاهد همان داستان‌ خواستگاری سریال‌های ایران هستیم.

یکی از منتقدان سینمایی هم با طرح این موضوع که چرا شخصیت‌های داستان از یک خط رفتاری و یک حرکت مشخص برخوردارند به مصادیقی مانند تکرار واژه‌ی  “پدرسوخته” از سوی بلد الملک اشاره کرده و ادامه می‌دهد: دامبول‌السلطنه، چاپلوس دربار و حرکت مشخصش، بشکن‌زدن. دواءالملک، پزشک کم سواد و حرکت مشخصش، آب‌قند تجویزکردن برای درمان سردی. بلوتوس، متملق و حسابگر و خدای من ، گفتن‌هایش،”کیه کیه” گفتن‌های بابا شاه. کبوتر،خبرچین دربار و حرکت مشخصش، گریه‌کردن وقتی اسم جهانگیرشاه می‌آید. هیچ چیز بیشتری از این شخصیت‌ها رو نمی‌شود یا اصلاً نویسندگان از این بیشتر برای شخصیت‌ها ننوشته‌اند. این درباریان مکار و چاپلوس هرکدام به حال خودشان رها شده‌اند تا مخاطب با شخصیت‌ها ارتباطی برقرار نکند؛ و شخصیت‌های خیلی خوبی مثل باباشاه و بابااتی (که گریم و بازی‌شان هم خوب است) هم این وسط هدر می‌روند، چرا که هیچ نقشی در پیشبرد داستان ندارند،

فقط هستند که باشند!

انتقاد از داستان ایستای قهوه تلخ هم بخش دیگری از ماجرا ست؛ چندبار صحنه‌های صحبت‌کردن زنان دربار در اندرونی، اتاق خواب جهانگیرشاه، رفتن به نظمیه، مطبخ و … در این سی قسمت تکرار شده؟ این که لحن صحبت فخرالتاج با لعبت‌الملوک به یک‌باره محاوره‌ای و تند شود البته برای یک یا دوبار خنده‌دار و جالب است؛ ولی چندبار پتانسیل تکرارشدن دارد؟ این حرکت چندبار

تاکنون تکرار شده؟ زل‌زدن مستشارالملک به دوربین چندبار خنده‌دار  است و تازگی دارد؟ شخصیت توپولوف به جز اسم بامزه‌اش چه چیزی به کل این اثر اضافه کرد؟ یعنی سازندگان قهوه تلخ به این فکر نکردند که شخصیت‌ها و موقعیت‌ها به چیزی بیشتر از یک اسم بامزه، گریم و یک حرکت تکرارشونده نیاز دارند؟

از این گذشته بعضی ار سایت‌های اصولگرا سریال قهوه تلخ را نه تنها ابتکاری نمی‌دانند بلکه آن را سطحی نازل از یک رمان معروف و پرفروش در زمان پهلوی معرفی می‌کنند.

این سایت‌ها با تاکید بر این که رمان “ماشالله خان در بارگاه هارون الرشید” نوشته ایرج پزشکزاد نوشته‌ای است که آخرین ساخته مهران مدیری سایه به سایه آن حرکت کرده و از آن کپی برداری کرده است عنوان می‌کنند که این رمان داستان شخصی به نام ماشالله می باشد که نگهبان بانک بوده و علاقه عجیبی به وقایع زمان عباسی به خصوص زمان هارون الرشید دارد.

ماشالله در تصادفی عجیب به یک باره به زمان هارون الرشید منتقل شده و داستان های خنده داری را موجب می شود و در نهایت نیز باانگشتر هارون الرشید به زمان حال بر می گردد. فرهنگ ماشالله و تناقضات و تضادهای آن با آداب و رسوم گذشتگان و نیز لباس، حرف زدن و حرکات وی از جمله مواردی است که این رمان را به داستانی خنده دار و طنر مبدل ساخته است.

این رمان برای اولین بار در سال ۱۳۳۷ در مجله اطلاعات جوانان و برای بار دوم در سال ۱۳۵۰ در مجله فردوسی منتشر شده‌است. ایرج پزشکزاد نویسنده رمان ماشالله خان نویسنده داستان معروف دایی جان ناپلئون است که سریال آن نیز توسط ناصر تقوایی پیش از “قهوه تلخ” که بیشتر از پوست حیوانات تشکیل شده بود اعتراض کردند. درخواست این گروه آن بود که از تبلیغ چنین پوششی که منجر به خطر افتادن حیوانات می‌شود جلوگیری کنند.