غفلت از فعل و انفعال هایی که در اطراف ایران شکل می گیرد ممکن است منجر به بروز خسارات جیران ناپذیر تری شود در حالی که دمکراسی و برگزاری انتخابات آزاد و متکی بر رای مردم ( همانطور که در اسراییل تجربه می شود ) مطمئن ترین راهکاری است که برای خروج از بحران های لاینحل کاربرد دارد. بحران سیاسی اقتصادی در ایران از نگاه هیچیک ار کارشناسان مسائل ایران، کشورهای منطقه، و نیز لابی طرفدار اسراییل در آمریکا پنهان نیست. کاملا آشکار است که پس از مردم عراق، ملت ایران یکی از دردنا ک ترین تحریم های بین المللی را تحمل می کنند که منجر به از دست رفتن بخش اعظم درامد های نفتی و گرانی و تورم و نیز رشد اقتصادی منفی شده است.
فرا رسیدن انتخابات ریاست جمهوری در شرائطی که بحران سیاسی ناشی از انتخابات قبلی هنور به پایان نرسیده است و هیچیک از جناح های اصلاح طلب و مستقل از حاکمیت ایران هنوز نتوانسته اند نامزدی را معرفی کنند در کنار اختلاف تظر عمیق بین ریس جمهور و رهبر ایران همگی شرائطی استثنایی را در ایران به وجود آورده که امنیت ملی را نیز در معرض خطر قرار داده است. عوامل سیاسی و اقتصادی فوق از نگاه ناظران خارجی حاکی از این است که نظام سیاسی ایران بشدت با خود درگیر است و برآیند توان سیاسی و اقتصادی آن برای مدیریت یک بحران ناشی از یک ضربه نظامی به شدت ناکافی است. هرچند عده ای معتقدند یک حمله نظامی به ایران سوپاپ اطمینانی را برای حاکمان ایران ایجاد می کند که به واسطه آن فضایی شبیه کره شمالی را بر ایران تحمیل کنند با این حال، فشار ویران کننده چنین چالشی با هیج بحران دیگری قابل مقایسه نخواهد بود.
بحران فراگیر داخلی ایران ممکن است جناح هایی از راست های اسراییل یا طرفداران اسراییل در آمریکا را به این نتیجه برساند که اکنون زمان مناسبی برای ضربه زدن به تاسیسات و مراکز فعالیت هسته ای ایران است. درست در همین مقطع تحولات پیرو سفر وزیر دفاع آمریکا به اسراییل قابل توجه و ممکن است زمینه ساز وقوع رخدادهای مهمی در منطقه در ارتباط با ایران باشد. در جریان این سفر چاک هگل برای اولین بار به عنوان یک مقام ارشد امریکا با صراحت تاکید کرد که اسراییل مجاز است خودش به تنهایی تصمیم بگیرد تا در برابر ایران از خودش محافظت کند. مفهوم این عبارت به صورت ضمنی تایید حق اسراییل برای حمله به ایران در صورت اختلاف تظر با آمریکاست. در همین ارتباط بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل حدود دو هفته پیش نیز در حضور جان کری وزیر خارجه آمریکا تاکید کرده که اسراییل در هیچ مقطعی سرنوشت خود را به دیگران و حتی نزدیک ترین دوستان و متحدان خود ( یعنی آمریکا ) واگذار نخواهد کرد.
ممکن است گفته های فوق تعارف های دیپلماتیک معمول در سفرهای خارجی تلقی شود، اما تصویب لایحه ۶۵ سنا مبنی بر حمایت امریکا از اسراییل در صورت حمله به ایران سند غیر قابل انکار تغییر فضای روانی حاکم بر آمریکا در ارتباط با ایران است. در این لایحه آمده است “ در صورتی که اسراییل مجبور شود برای دفاع از تمامیت ارضی و مردم و موجودیت خود دست به حمله نظامی علیه ایران بزند آمریکا موظف است از نظر سیاسی اقتصادی و نظامی از اسراییل حمایت کند.
تاکنون بارها در منابع معتبر مرتبط با شورای روابط خارجی آمریکا دیده شده بود که جورج بوش و باراک اوباما روئسای قبلی و فعلی آمریکا در پاسخ به درخواست نتانیاهو از آمریکا برای کمک به اسراییل در صورت حمله به ایران همواره با جملات مشابه و کاملا صریج می گفته اند که “اسراییل حتی فکر حمله به ایران را از سر خود خارج کند.”
اما اکنون با تصویب لایحه ۵۶ در شورای روابط خارجی سنا به نظر می رسد آن “نه” بزرگ پنتاگون و کاخ سفید در ارتباط با اسراییل عملا کنار گذاشته شده و به تدریج به هماهنگی برای حمله به ایران تبدیل می شود.
در این میان فروش هواپیمای سوخت رسان استراتژیک بویینگ کی سی – ۱۳۵ به اسراییل که در جریان سفر اخیر چاک هگل به اسراییل قرارداد آن نهایی شد را نمی توان از نظر دور داشت. آمریکا تاکنون از فروش این هماپیمای سوخت رسان استراتژیک به اسراییل امتناع می کرد. اما اکنون با فروش این هواپیما به اسراییل یکی از موانع اسراییل برای حمله احتمالی به ایران مرتفع شده است. این هواپیما در منطق نظامی اسراییل فقط برای حمله به ایران کاربرد دارد. زیرا اسراییل برای دسترسی به هیچیک از اهداف نظامی
خود نیازمند چنین هواپیمایی نیست که در پروازهای بسیار طولانی به بمب افکن ها سوخت رسانی کند. در ضمن آمریکا این هواپیما را تاکنون فقط به ترکیه فرانسه و سنگاپور فروخته است و اسراییل به دلیل حساسیت و احتمال حمله به ایران تاکنون از دستیابی به این هواپیما محروم بوده است.
کارشناسان نظامی معتقدند در صورتی که اسراییلی ها تصمیم به حمله به ایران بگیرند ( منفک از اینکه این حمله به شکست یا پیروزی منجر شود) به غیر از این هواپیمای سوخت رسان به بمب های سنگر شکن بانکر باستر و نیز به حمایت شبکه راداری ماهواره ای آمریکا نیاز دارند تا پوشش راداری اسراییل در مناطق دور افتاده را تامین کند.
در جریان سفر وزیر دفاع آمریکا به اسراییل هواپیماهای استراتژیک سوخت رسان به اسراییل فروخته شد.اما در صورتی که شنیده شد اسراییلی ها در حال تحویل گرفتن بمب های سنگر شکن ۱۵ تنی بانکر باستر هستند که تا حدود ۶۰ متر در زمین نفوذ میکند در آن صورت میتوان احتمال داد که اسراییل قطعا در حال آماده شدن برای حمله مستقل یا نیابتی از سوی آمریکا به تاسیسات اتمی ایران است، زیرا هیچ تاسیسات نظامی یا هستهای دیگری در خاورمیانه در عمق ۶۰ متری زمین سا خته نشده است.
اگر روزی جنگنده های اسراییلی از آسمان پاکستان، جمهوری آذربایجان یا مثلا افغانستان و از شرق ایران وارد فضای ایران شدند در آن صورت می توان به این نتیجه رسید که هواپیماهای سوخت رسان و شبکه رادارهای آمریکا در کل منطقه آنها را هدایت کرده تا به آسمان ایران وارد شوند و همه موانع حمله به ایران از قبل از سر راه اسراییل برداشته شده است.