دولت ایران در سال ۱۳۴۳، به کنوانسیون وین درباره روابط دیپلماتیک مورخ ۱۸ آوریل ۱۹۶۱، پیوسته و متعهد اجرای ان شده است. مطابق ماده ۳۰ کنوانسیون مذکور،اماکن کنسولی و دیپلماتیک از هر گونه تعرضی مصون هستند و دولت ها باید “کلیه تدابیر لازم را به منظور این که اماکن فوق الذکر مورد تجاوز و خسارت قرار نگرفته و آرامش و شئون ان متزلزل نگردد” اتخاذ نماید. هم چنین، مطابق ماده ۲۴ همان کنوانسیون، بایگانی اسناد و اموال متعلق به سفارت خانه ها، در هر زمان و مکان از تعرض مصون میباشد.
طبق ماده ۲۰، هر کشوری حق دارد از پرچم و علامت ملی کشور خود بر فراز در ورودی ساختمان های متعلق به سفارت خانه خویش استفاده نماید و دولت ها باید این حق را محترم شمرده و به پرچم ملی سایر کشور ها احترامات لازم را به جا آوردند.
مقررات فوق آن چنان در حقوق بین الملل و عرف دیپلماتیک جا افتاده و مورد قبول است که ماده ۴۴ کنوانسیون مقرر داشته که نه تنها در صورت قطع روابط سیاسی بلکه حتی در صورت بروز منازعات مسلحانه نیز، حفاظت و تامین امنیت اماکن و اموال سفارت خانه ها و کنسول گری ها، بر عهده دولت ها میباشد. و به همین علت است که شاهد بودیم در طول هشت سال جنگ ایران و عراق، سفارت خانه عراق واقع در خیابان ولی عصر در تهران، خوشبختانه از هر گونه گزندی- چه از سوی دانشجویان پیرو خط امام و چه از طرف افراد خودسر و غیره -مصون ماند تا بهانه برای صدام حسین و طرفدارانش فراهم نشود.
معهذا، متاسفانه از تاریخ تاسیس حکومت جمهوری اسلامی تاکنون، دو بار شاهد نقض تعهدات بین المللی ایران در این خصوص بوده ایم. بار اول هنگام حمله به سفارت امریکا، که از سوی رسانه های حکومتی “لانه جاسوسی امریکا” لقب گرفت و در آن زمان تعدادی از جوانان و دانشجویانی که خود را “پیرو خط امام” مینامیدند، با حمله به سفارت و تسخیر آن و ضبط کلیه اسناد و بایگانی ها، دیپلمات های آمریکایی را به مدت ۴۴۴ روز به گروگان گرفتند. این عمل، که مورد تایید عالی ترین مقامات سیاسی ایران نیز قرار گرفت باعث شد که انقلابیون معتدل و میانه رو، خانه نشین شده و انقلابیون تندرو بر مسند قدرت نشسته و یکه تازی نمایند. این عمل، یعنی حمله به سفارت امریکا و به گروگان گرفتن دیپلمات های آمریکایی، به منزله حمله به خاک امریکا تلقی میشد، اما در آن هنگام به خاطر وجود “ اتحاد جماهیر شوروی” در شمال کشور ایران و جنگ سردی که در جریان بود، جامعه بین المللی و به ویژه امریکا پاسخ سخت و دندان شکنی به رژیم خطاکار ایران نداد و انقلابیون مست از باده غرور (شما بخوانید جهالت)، آن را به حساب اقتدار نظامی و سیاسی خود گذاشته و به خیال خویش برگ زرینی به کتاب تاریخ ایران افزودند.
بار دوم در تاریخ ۸ آذر ۱۳۹۰، به ساختمان سفارت بریتانیا در تهران حمله ور شده، پرچم آن کشور را پایین کشیدند، اسناد بایگانی شده و کامپیوتر ها را غارت کردند، اموال سفارت خانه از جمله چند تابلوی نقاشی نفیس را تخریب و برای چند ساعت تعدادی از کارکنان سفارت را به گروگان گرفتند.
نکته جالب آن است که مقامات حکومتی ایران عنوان میکند که تعدادی از دانشجویان بسیجی خودسر مبادرت به این عمل کرده اند. اما عکس ها و فیلم هایی که از این واقعه گرفته شده، حکایت از وجود چند نفر از سرداران سپاه پاسداران و حتی یک نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مینماید و اظهارات بعدی رییس مجلس و هم چنین ریس کمیسین امینت ملی، همگی حکایت از تایید چنین عملی نموده و آن را نشانه ای از احساسات عمومی خواندند.
و اما این بار، دولت بریتانیا، بر خلاف ایالت متحده امریکا، در پاسخی صریح و فوری ضمن محکوم نمودن حمله به سفارت خود، به دیپلمات های ایرانی دستور داده حداکثر ظرف ۴۸ ساعت خاک این کشور را ترک کنند و سپس با همکاری اتحادیه اروپا در صدد تشدید تحریم های اقتصادی ایران بر آمد و در برخی از سخنان نیز شنیده میشود که غرامت اموال تخریب شده را پس از وصول از رژیم ایران صرف تاسیس سفارت خانه مجازی خواهد شد و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز، به اتفاق آراء با صدور قطع نامه ای حمله به سفارت بریتانیا را محکوم کود.
دولتمردان ایرانی، که با چنین واکنشی مواجه شدند در صدد تغییر موضع خود برآمدند. وزیر امور خارجه ایران، عذر خواهی کرد احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، آن را عملی اشتباه خواند و سایرین نیز کمابیش با سخنانی از این دست سعی کردند آب رفته را به جوی بازگردانند و فقط رهبر که از ابتدا ساکت بود، به سکوت خود ادامه داد.
پس از صدور قطع نامه، دولت ایران ضمن اعتراض به آن عنوان کرد که تاکنون چند مرتبه سفارت خانه های وی مورد حمله قرار گرفتند اند ولی شورای امنیت و جامعه بین المللی بی تفاوت از کنار این مسئله گذر کرده اند.
در قبال چنین استدلالی باید یاد آور شد که:
اولا، افرادی که به سفارت خانه های ایران، حمله کردند، تعدادی از ایرانیان مخالف رژیم جمهوری اسلامی بودند که همگی نیز توسط پلیس محلی دستگیر و یا از محل سفارت رانده شدند و حال آن که در حمله به سفارت بریتانیا تعدادی از عوامل حکومتی شرکت کرده بودند و این عمل نیز مورد تایید برخی از مقامات رژیم قرار گرفته است.
ثانیا، عمل خلاف یک حکومت، نمیتواند اعمال خلاف سایر حکومت ها را توجیه کند. حکومت ایران هر بار که متهم به نقض حقوق بشر و نادیده گرفتن تعهدات بین المللی خود میگردد، عنوان میکند که نقض حقوق بشر در اکثر کشور های جهان خصوصا در امریکا و اسرائل هم اتفاق میفتد که در این خصوص هر چند که اذعان داریم نقض حقوق بشر متاسفانه همه گیر شده و امریکا و اسرائیل هم مرتکب آن میشوند، اما دلیل قابل قبولی برای رفتار حکومت ایران نمیباشد و حکومت ایران نباید انتظار داشته باشد که اعمال خلاف او از قبیل حمله به سفارتخانه ها، زندانی کردن مدافعین حقوق بشر، سانسور،… به خاطر رفتار غیر انسانی دولت اسرائیل با ساکنین مظلوم غزه بخشیده شود.
نکته بسیار مهم آن است که حمله به سفارت بریتانیا در شرایط حساس کنونی، ممکن است پی آمد های مهم تری از تحریم اقتصادی داشته باشد، زیرا حمله به سفارت یک کشور و پایین کشیدن پرچم آن و به گروگان گرفتن دیپلمات ها (حتی برای چند ساعت) میتواند مجوزی برای حمله نظامی به ایران باشد، زیرا همان گونه که قبلا گفته شده اعمالی از این قبیل به منزله حمله به خاک یک کشور است و حکومت ایران باید متوجه باشد که دوران جنگ سرد و کمربند سبزی که امریکا مایل بود به دور اتحادیه جماهیر شوروی ایجاد کند، سپری شده است. جاه طلبی و شلخته بازی های سیاسی عواقب هولناکی میتواند برای کشور عزیزمان ایجاد نماید و سلب مسولیت از حکومت به بهانه این که “گروهی خودسر مرتکب چنین اعمالی شده اند”، نه تنها در عرصه بین المللی حتی در بین طرف داران حکومت نیز قابل قبول نمیباشد.