چهل روز پس از آنکه حضور پر تعداد مردم در مراسم مرگ مرتضی پاشایی، خواننده جوان و محبوب پاپ، تعجب بسیاری را بر انگیخت و خبرساز شد، طرفداران پرتعداد او باز هم به قطعه هنرمندان بهشت زهرا رفتند.
در روزهای اخیر سخنان یوسف اباذری، استاد جامعهشناس شناخته شده، جنجال بسیاری در رسانهها و فضای مجازی ایجاد کرد. دکتر اباذری طی یک سخنرانی در مذمت اقبال به مرتضی پاشایی سخن گفت و سبک کارش را مبتذلتربن نوع موسیقی دانست. او معتقد بود کسانی که در مراسم تشییع جنازه او نیز شرکت کردند درک درستی از موسیقی نداشتهاند. واکنشها به سخنان این استاد جامعهشناسی متفاوت بود. عدهای حرفهای او را توهین به مردم خواندند و گروهی دیگر او را روشنفکری دانستند که وظیفهاش عریان کردن حقیقت و نقد گزنده است. عدهای دیگر هم منتظر ماندند تا با توجه به میزان حضور مردم در مراسم چهلم این خواننده پاپ، سخنان اباذری را تحلیل کنند.
یک مرگ جنجالی
روز پنجشنبه چهارم دی ماه، چهلمین روز درگذشت مرتضی پاشایی بود، همان کسی که مرگ و تشییع جنازهاش، حضور کمسابقهای از مردم در تجمعات مختلف را رقم زد. حالا خبرگزاریهای رسمی گزارش کردهاند که طرفداراناش ساعتی پیش از آغاز رسمی مراسم چهلم او هم در قطعهی هنرمندان بهشت زهرا جمع شده بودند. این بار اما داربستهای فلزی از پیش تدارک دیده شده بودند تا تجمع مردم قابل کنترلتر باشد. علی ضیا، مجری تلویزیون، مریم حیدرزاده شاعر وترانهسرا و همچنین پدر و عموی پاشایی از جمله سخنرانان این مراسم بودهاند. روزنامه شرق در گزارشی که از این مراسم تهیه کرده، آورده است: “تعداد زیادی از دستفروشان هم به فروش آثار پاشایی بهصورت غیرقانونی و پیراهنهای منقش به چهره او اقدام کرده بودند که همین مساله، درگیریهای کوچکی را میان طرفداران پاشایی و تعدادی از دستفروشان ایجاد کرد.” وبسایت موسیقی ما هم نوشته است: “طرفداران پاشایی اعتقاد داشتند پول درآوردن و سوءاستفاده از عکسهای این خواننده که روی تخت بیمارستان گرفته شده است، کار اخلاقی و انسانیای نیست.”
بیرون از این فضا اما جنجالها و درگیریهای لفظی رنگ و بوی دیگری دارد. گرچه دلایل اقبال مردم به این خواننده جوان و حضور در مراسم مرگاش که به دلیل سرطان رخ داد، محل بحث و اختلاف نظر بود اما ماجرا وقتی جدیتر شد که فایل صوتی سخنان یوسف اباذری که در همایشی در دانشگاه تهران با عنوان “پدیدار شناسی فرهنگی مرتضی پاشایی” سخن گفته بود، منتشر شد. این استاد شناخته شده جامعهشناسی با اشاره به وضعیت سیستان و بلوچستان و فیلم مستندی که از صدا و سیما پخش شده و مورد بیتوجهی قرار گرفته، از توجه مردم به مرگ پاشایی که اباذری او را “مبتذل” میخواند انتقاد کرد: “این آقایی که اینجا عکساش را زدهاند، یک خواننده ی پاپ است. پاپ در سیر موسیقی یعنی مبتذلترین نوع موسیقی و این آقا یکی از مبتذلترین افرادی بود که این موسیقی پاپ را میخواند.{…}ما پاپی داریم که پیچیده است. این سادهترین، مسخرهترین، احمقانهترین نوع موسیقی است، صدای فالش، موسیقی مسخره، شعر مسخرهتر!”
او طرفداران پاشایی را “ابله” خواند و با اشاره به اینکه سرانجام این نوع موسیقی، “فاشیسم” است، گفت: “این ملت نشان داده که باید بهش توهین شود تا برود و بفهمد که شما نمیتوانید هم به این آقا گوش بدهید، هم به بتهوون گوش بدهید، بعد هم تسکین بگیرید و بخوابید.”
پس از این سخنان بازار موافقت و مخالفت با سخنان اباذری داغ شد. موضوعی که روزنامه “مردم امروز” -که شماره نخستاش روز شنبه ششم دیماه به سردبیری محمد قوچانی منتشر شد- نیز به بهانه چهلمین روز درگذشت این خواننده پاپ، در چند مقاله و گزارش به آن پرداخته است. حمیدرضا جلاییپور، استاد جامعهشناسی در یادداشتی که در همین روزنامه منتشر شده نوشته است: “این به صحرای کربلا زدنها بیشتر به جوسازی روشنفکری شبیه بود تا تحلیل.” به اعتقاد او “این درست است که جامعهشناسی انتقادی، جامعهشناسی اثباتی نیست و آشکارا با جهتگیری ارزشی همراه است، ولی به معنای این نیست که زیر عنوان جامعهشناسی انتقادی میتوان هر حرف غیرمستندی را زد.”
محمد امین قانعیراد، جامعهشناس نیز در یادداشت دیگری که در همین روزنامه منتشر شده با اشاره به اینکه اینچنین لحنهایی میتواند فقط در این رابطه موثر باشد که بگوییم مشکلی وجود دارد، نوشته است: “درخصوص بیان اینکه این مشکل چیست و چگونه میتوان آن را حل کرد، خیلی راهگشا نیست. چون این نشست، برگزار شده برای اینکه یک پدیده تحلیل و تبیین شود و بعد از شناختن این پدیده و تحلیل آن ببینیم اگر جایی مشکلی وجود دارد بگوییم نسبت به آن مشکل چه باید کرد.”
قانعیراد سخنان اباذری را صرفا ارزیابی دانسته است: “آن هم نوعی ارزیابی از کیفیت موسیقی که پاشایی کار کرده نه ارزیابی موضوع جلسه، در نتیجه به ارائه راهکار هم نرسید. چنین بحثهایی ممکن است در حد هشدار دادن، ارزش داشته باشند مثل اینکه ما هشدار دهیم علاقهمندی جوانان ما به موسیقی سطح پایین خوب نیست ولی دو نکته بیپاسخ میماند یک اینکه چرا علاقهمند هستند؟ و دیگری اینکه حال چه باید کرد؟لحن آقای اباذری چون یک لحن ارزیابانه تند بود نتوانست به این دو مساله اشاره داشته باشد.”
اما سخنان اباذری موافقانی هم در میان جامعهشناسان و صاحبنظران هم دارد. مصطفی مهرآیین، دیگر جامعه شناسی که در نشست”پدیدار شناسی فرهنگی مرتضی پاشایی” حضور داشت، در موافقتی ضمنی با سخنان اباذری گفته بود:“سخنان اباذری، در مجموع، تحلیل جالب و خوبی بود، فقط یک ایراد در صحبتهایش داشت، آنجا که اباذری این را بهانه کرده بود برای پرداختن به خیلی از مباحث دیگر. شاید بهتر این بود آن مباحث در شکلی جدیتر و جدا تحلیل و بررسی میشد. پشت این تحلیل، جزییات و دیتاهای مهمی بود که اباذری به خیلی از آنها اشاره نکرد، بهعنوان مثال اگر اشاره میشد به هشتسال گذشته که چطور نظم اخلاقی و علمی و فرهنگی ما فروپاشید، بحثش ریشههای جدیتر و عمیقتری به خود میگرفت.” به اعتقاد مهرآیین “در مورد پاشایی، نه مرگش، نه موسیقیاش و نه واکنشها به مرگش یکدست نبود. خانمی که اعتراض کرد هم همین را گفت که همه آنهایی که به مراسم تشییع این خواننده رفته بودند، برای مرگ پاشایی نیامده بودند. مرگ پاشایی افراد را تبدیل به مردم کرد. موسیقی از جنس صدا بود و مردم میخواستند در آن مراسم صدای خودشان را منتشر کنند. مرگ او، گوشزدکننده مرگ خیلیهای دیگر است که در صورت ازبینرفتن، ممکن است واکنشهای بزرگتری را در پی داشته باشد. این نمایش، نمایش پاشایی نبود، نمایش چیزی دیگر است.”
روزنامه اعتماد هم پیش از این نظر بخشی از موافقان اباذری را اینطور بیان کرده بود: “در میان موافقان صحبتهای اباذری عدهیی این لحن تند را بری شرایط اجتماعی کشور لازم میدانستند و معتقد بودند که سلیقه مردم دچار تغییر و تحولاتی شده که مثبت نیست. حرفهای اباذری تند بود اما همیشه حقیقت برای مردم تلخ بوده که اینگونه بعضیها به ایشان تاختهاند.”
به نظر میرسد مرگ پاشایی و رخدادهای پس از آن که به “پدیده پاشایی” تعبیر شد، تا مدتها همچنان قابلیت خبرسازی و جنجالآفرینی داشته باشد و در این بین فرصتی نیز خواهد بود تا کارشناسان و جامعهشناسان و اصحاب رسانه در مورد آن بحث و نقد داشته باشند. پدیده پاشایی تازه چهل روزه شده است.