سورایرانی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

طنز می نویسم، خودم نمی دانم باید گریه کنم یا بخندم. یعنی اگر از دور نگاه کنیم قطعا می خندیم، ولی اگر در موقعیت واقعی قرار بگیریم احساسی جز گریه پاسخگوی وضعیت مان نیست.

ندا ایرانی: یک کاربر فیسبوک است، از جنگیدن بدش می آید. دلش می خواهد برود ایران مادرش را ببیند، طرفدار دولت روحانی است. جرمش این است که برای دولتی که مورد قبول رهبر و مجلس و قوه قضائیه و اکثریت بیش از ۵۰ درصد مردم ایران است، تبلیغ کرده. نمی داند باید در آلمان بماند و روزی شش بار از دوری خانواده اش ناله کند، یا برود به ایران و دستگیر شود و به وزارت اطلاعات و دادستانی پاسخ بدهد که چرا به رئیس جمهوری که انتخاب شده رای داده. البته ممکن است هیچ مشکلی هم نداشته باشد، ولی ممکن است خیلی هم مشکل داشته باشد.

ابراهیم نبوی: یک نویسنده است، نوشته هایی علیه حکومت نوشته، از بخش هایی از حکومت هم طرفداری کرده، دو بار به دلیل نوشته هایش زندان رفته، سه بار به دلیل نوشته هایش جایزه گرفته. از سوی اپوزیسیون خیلی تندرو متهم است که عامل حکومت است، از طرف پوزیسیون حکومت هم متهم است که عامل استکبار جهانی است. کتابهایش ممکن است چاپ بشود، ممکن هم هست چاپ نشود. قصد دارد برگردد، بعضی دوستانش می گویند برگرد، بعضی دوستانش که خیلی هم مطمئن هستند می گویند برنگرد. در حال نوشتن کتابی است که می خواهد به طنز فارسی خدمت کند، عده ای می گویند نوشتن این کتاب خیلی لازم است، عده ای می گویند لازم نکرده به طنز فارسی خدمت کنی، تو باید محاکمه شوی.

صادق زیباکلام: یک نویسنده و نظریه پرداز است. عده ای او را دوست دارند و معتقدند که او واقع گراست؛ او هم طرفدار رضا شاه است، هم طرفدار هاشمی رفسنجانی است، هم طرفدار آزادی موسوی و کروبی. وقتی سخنرانی می کند عده ای برایش دست می زنند، عده ای هم آرزوی مرگش را می کنند. عده ای فکر می کنند باید وزیر شود، عده ای فکر می کنند باید زندانی شود.

مهران مدیری: یک بازیگر و کارگردان موفق است. موفق ترین چهره رسانه ملی در بیست سال گذشته بوده است، اما حق ندارد در این رسانه ملی فعالیت کند، آثارش را به صورت دی وی دی می سازد، مردمی که کنارش زندگی می کنند، بعضی معتقدند آثارش کاملا مخالف حکومت است، عده ای هم معتقدند کارهایش انتقادات سالمی از وضع کشور است. در بیرون ایران طرفداران زیادی دارد که آثارش را با بدبختی به دست می آورند و می بینند، عده ای هم در بیرون ایران معتقدند او عامل حکومت است. چون هنوز اعدام اش نکردند.

میرحسین موسوی: نامزد انتخابات ریاست جمهوری پنج سال قبل بود. خودش معتقد است انتخاباتش با تقلب برگزار شده، عده زیادی هم معتقدند که او باید رئیس جمهور می شد، عده ای معتقدند او هنوز رئیس جمهور است. عده ای معتقدند او باید اعدام شود. این افراد می گویند او را نباید محاکمه و آزاد کرد. عده ای معتقدند او را باید بدون هیچ قید و شرطی آزاد کرد. بسیاری از تندروهای سلطنت طلب معتقدند باید بدون قیدوشرط آزاد شود که سریعا بخاطر اعدام های ۶۷ اعدام شود. او اگر آزاد بشود احتمالا در خانه اش می نشیند، چند ماهی عده ای به دیدارش می روند، چند سخنرانی می کند، و به کارش که نقاشی است ادامه می دهد. همسرش هم بخاطر او زندانی است. شعار او این بود که « رای مرا پس بدهید»، حالا دولتی سر کار آمده که بیشتر طرفداران موسوی به آن رای داده اند.اگر زندانی شود حکومت باید جواب بدهد که چرا او را زندانی کرده و اعدام یا آزاد نکرده، اگر هم آزاد شود حکومت باید جواب بدهد که تمام این مدت برای چه او را زندانی کرده؟ او در بیست سال گذشته نه حزبی داشت و نه فعالیتی، او را به زور برای انتخابات آوردند، مخالفانش به زور رای اش را دزدیدند، حکومت به زور در خانه اش زندانی اش کردند، و عده ای می خواهند به زور آزادش کنند. او اگر عذرخواهی کند، طرفدارانش را از دست می دهد، اگر عذرخواهی نکند، زندگی اش را از دست می دهد ولی عده زیادی طرفدارش می مانند. او یک قهرمان است، حق زندگی ندارد، چون ما می خواهیم، و ما به او زندگی نمی دهیم چون خودمان توانایی نداریم، او باید به ما توانایی بدهد

بابک زنجانی: بابک زنجانی یک تاجر است که چون کارهایی را انجام داده که مورد نیاز دولت بوده، زندانی است. او میلیاردها دلار پول دارد، ولی از آن نمی تواند استفاده کند، عده ای به آن پول نیاز دارند ولی نمی توانند از پول او استفاده کنند. عده ای معتقدند او مثل زورو است، چون پول دولت ایران را از دست آمریکا درآورده، عده ای هم معتقدند او مثل آرسن لوپن است، چون پولی را که از دست آمریکا درآورده به دولت نداده. او زندانی است چون همه جرم های ممکن را انجام داده، اما او همه این جرم ها را با اجازه دولت انجام داده. یعنی دولت خودش مجرم است، از طرفی دولت اصلا مجرم نیست، چون همه کشورهای دنیا مجرم هستند. او زمانی جرم انجام داد که ما می خواستیم آمریکا را نابود کنیم و زمانی زندانی شد که می خواستیم با آمریکا آشتی کنیم. او هم یک قربانی است. او داوطلب شده برای نجات یک دولت مجرم جرائم مختلفی انجام دهد. بابک زنجانی را نمی توان از زندان آزاد کرد، چون مجرم است. و نمی توان او را مجرم دانست چون بخش مهمی از تلاش های او زیر نظر دولت بوده است.

محمود احمدی نژاد: او با زور و دخالت سپاه و با پول دولت و نظر یک جناح سیاسی و حمایت رهبر رئیس جمهور شده است. در عرض هشت سال با کارهایش بیش از یک جنگ جهانی به اقتصاد کشور لطمه زده، ۶۰۰ میلیارد دلار را تبدیل به آشغال کرده، صد میلیارد دلار ناپدید شده، ارزش پول ایران را چند سال به نصف و کمتر رسانده، شخصا از حساب بانکی و موزه دزدی کرده. موقعیت بین المللی ایران را از میان برده، باعث افزایش مرگ و میر در کشور شده و صدها هزار نفر بخاطر اینکه او رئیس جمهور باشد، در سن زیر پنجاه سال مرده اند، تمام شاخص های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور به عقب رفته و انگار که در عرض هشت سال کشور پانزده سال عقب رفته باشد، او را نمی توان زندانی یا مجازات کرد، چون درصد قابل توجهی حدود ده تا پانزده درصد مردم شریک جرم او هستند، نیمی از کل حکومت هم شریک جرمش هستند، حتی بخشی از مخالفانش هم در قدرت یافتن او نقش داشتند. مشکل هم در رهبری خلاصه نمی شود، او هم در این جرم شریک است، ولی نمی توان کل ماجرا را در او خلاصه کرد. از طرفی نمی توان او را بدون هیچ مجازاتی رها کرد. چون به همه اعضای حکومت و حامیانش دروغ گفته است. در حقیقت ما در مقابل او فقط می توانیم کارهایی انجام بدهیم که دلمان خنک شود، آیا این مشکلی را حل می کند؟

حسن روحانی: در حال حاضر حسن روحانی مسئول همه مشکلات کشور است. آیا می توان او را از مشکلاتی که وجود دارد تبرئه کرد؟ قطعا نمی توان. وقتی کسی رئیس جمهور می شود یعنی می پذیرد که کشوری را تحویل گرفته که همین است که هست. اینکه قبل از ایشان احمدی نژاد رئیس جمهور بود، البته باعث تاسف است، ولی بالاخره فعلا ایشان رئیس جمهور است و باید مشکلات کشور را حل کند. اینکه ایشان نامزد اصلاح طلبان و میانه روها بوده که صد البته صحیح، ولی حالا رئیس جمهور همه کشور است. ما که خودمان ایشان را نامزدش کردیم، ولی فرضا مخالفان ایشان خوششان نیاید که او رئیس جمهور باشد، خوب نیاید، مجلسی ها که از خودشان اراده ندارند، آقا بگوید می شوند طرفدار، آقا دعوا کند می شوند مخالف، چهار تا در مجلس گاز می گیرند، که همان میدان پاستور باید واکسن بزنند، چهار تا هم مثل مطهری از روحانی حمایت می کند که خدا خیرش بدهد. برادران طرفدار جنگ و مخالف آشتی با آمریکا هم بهتر است شوکران را با رقت پائین بخورند کم کم عادت می کنند، بعدا معتاد هم شدند، ترک می کنند. دوستان ما هم که وقتی ما می گفتیم روحانی نماینده ماست، آنها می گفتند روحانی اصلاح طلب نیست، حالا نه که خیلی خاتمی را قبول داشتند. حالا بالاخره همین است که هست، شما هی فحش بده. ما هم که انتخابش کردیم، وقتی آمد انتظار نداشتیم در حوزه فرهنگ و سیاست داخلی کاری بکند. حالا اگر کرد، مفت چنگ مان. ولی بالاخره همین که هست دو تا کار را گفته بود می کند که کرده، با آمریکایی ها توافق را شروع کرده، روند فروپاشی اقتصاد را هم متوقف کرده. خودش هم کاری نمی تواند بکند، اتفاقا از همه برای وضع فعلی بهتر است.

می توانید بخندید، می توانید گریه کنید. خیلی هم فرق نمی کند.