در سالهای حاکمیت اصلاح طلبان در دولت و مجلس، راستگرایان جمهوری اسلامی بارها تاکید می کردند که مساله اصلی مردم اقتصاد است و با انتقاد از تحرکات سیاسی و فرهنگی اصلاح طلبان می گفتند مساله اصلی که گرانی و مسائل اقتصادی است، فراموش شده است. مجلس هفتم هم در یکی از اولین اقدامات خود مصوبه ای داشت که دولت خاتمی را موظف میکرد قیمت خدمات دولتی را ثابت نگه دارد تا چیزی گران نشود.
اما در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، با وجود میلیاردها دلار در آمد نفتی، تورم و گرانی و بی ثباتی اقتصادی و نابودی اقتصاد ملی به اوج خود رسید. با اینهمه، آنچه به مساله اصلی حکومت تبدیل شد، سیاست و فرهنگ بود. البته این سیاست و فرهنگ با تعریفی بود که به نظر رهبر جمهوری اسلامی نزدیکتر شد. به همین دلیل بود که سید علی خامنه ای گفت: “من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلافنظر داریم، که طبیعی هم هست؛ ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال ۸۴ تا امروز اختلافنظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینهی مسائل خارجی اختلافنظر دارند، هم در زمینهی نحوهی اجرای عدالت اجتماعی اختلافنظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلافنظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.”
از طرفی دیگر، در میان مسائل فرهنگی، مساله زنان، به اولویت اصلی تبدیل شد. از همین زمان بود که موضوع اشتغال زنان، نوع پوشش آنها، تفکیک جنسیتی در بیمارستانها و دانشگاه ها، و تغییر سیاست کنترل جمعیت مطرح شد. راستگرایان حکومت هم پذیرفته بودند که اقتصاد اولویت اول نیست.
اوایل سال جدید سیدعلی خامنه ای این موضوع را صریحتر بیان کرد. او گفته بود: “عزیزان من! فرهنگ از اقتصاد هم مهمتر است. چرا؟ چون فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس میکنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس میکنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد.”
پس از آن بود که هواداران آیت الله خامنه ای هم سیاست گذشته را تغییر دادند و از اولویت جدید دفاع کردند. حداد عادل، از نزدیکان سببی خامنه ای و همان کسی که در مجلس هفتم ریاست مجلس را برعهده داشت و اقتصاد را اولویت اول میدانست، طی سخنانی گفت: “ بعضیها فکر میکنند راه برونرفت ما از مشکلات اقتصادی این است که یکقدری در موضوع فرهنگ کوتاه بیاییم اما مشکلات اقتصادی با کوتاهی از مقوله فرهنگ حل نمیشود.”
او اضافه کرده بود: “ البته اقتصاد، گرانی و تورم همیشه بوده است و بنده که بیش از ۶۰ سال به خاطر میآورم در محافل و مجالس خانوادگی و اجتماعی، هروقت دور هم مینشستند از کسادی و گرانی صحبت میکردند.”
دیگر راستگرایان حکومت نیز مشابه همین سخنان را بارها مطرح کرده اند. آیت الله مصباح یزدی اخیرا گفته است: “نجات دادن از بیدینی مهم تر از نجات دادن از تهی دستی است.” او پیش از این هم گفته بود: “اگر قرار بود مشکل اصلی ما، اقتصاد و مادیات باشد، که در این صورت اگر انقلاب نمیکردیم، بهتر بود؛ چراکه در آن زمان نه تحریمی دامنگیر ملت ایران بود و نه مشکل انرژی هستهای داشتیم و الآن در وضعیت پیشرفتهتری بودیم، زیرا از همان زمان قراردادهایی برای صنعت هستهای منعقد شده و در حال اجرا بود.”
از طرفی موضوع فرهنگ نیز از نظر راستگرایان تنها به موضوع زنان، جنسیت و حجاب تقلیل یافته است. سید احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد در خطبههای نماز جمعه هفته گذشته این شهر گفت: “مسئلهای که در سیاست خارجی، در عرصه اقتصادی، در عرصه سیاسی و نظامی راهگشای مسائل ماست فرهنگ بوده چرا که فرهنگ ما، دین ما است و اگر فرهنگ دینی بر ما حاکم نباشد موفقیتی حاصل نمیشود.” او اضافه کرد: “امروز شاهدیم که فردی که دلداده غرب بوده و ژست آکادمیک به خود میگیرد میگوید به ساپورتپوشی دختران توجه نکرده و به اقتصاد توجه کنید، آخر باید گفت ریشه اقتصاد و چالشهای آن ریشه در همین ساپورتپوشی و مسائلی از این قبیل است، ما دچار چالش شدهایم و نسخه اقتصاد مقاومتی در کشور اگر اجرا شود چالش اقتصادی نخواهیم داشت اما اقتصاد مقاومتی نیز زمانی اجرایی میشود که ساپورتپوشی دختران لاابالی جمع شود و این مسئله نشان میدهد که اقتصاد ریشه در فرهنگ داشته و فرهنگ ما در تمام مسائل و حوزهها تاثیرگذار است.”
گرچه علمالهدی توضیح کافی درباره ارتباط لباس زنان با بحران اقتصادی ایران نداده است، لیکن از رویکرد کلی راستگرایان میتوان توضیحی برای این ارتباط بیان کرد. تحصیل دختران و اشتغال زنان از دیدگاه هواداران آیت الله خامنه ای، مانعی برای اشتغال و تحصیل مردان و همچنین ازدواج و افزایش جمعیت است. آیت الله جنتی یکبار در نماز جمعه تهران گفته بود: “بدبختی این است که یکی از مشکلاتی که دانشگاه و دانشجو شدن خانم ها برای ما درست کرده، این است که وقتی کسی برای خواستگاری می رود شاید اولین سوالی که مطرح می شود این است که چقدر درس خوانده است. واقعاً انسان بهتش می زند.”
در این سالها تشویق زنان به خانه داری و بچه داری، بدون پرده پوشی انجام می شد. سیدعلی خامنه ای پیش از دیگران به این کار پرداخت. اواخر سال ۱۳۹۰ گفته بود: “البته شوهرداری خیلی سخت است. با توقعاتشان، با انتظاراتشان، با بداخلاقیهاشان، با صدای کلفتشان، با قد بلندترشان؛ خب، زنی بتواند با این شرائط، محیط خانه را گرم و گیرا و صمیمی و دارای سکینه و آرامش - سَکَن - قرار بدهد، خیلی هنر بزرگی است.” او اضافه کرده بود: “از جملهی مسائلی که مطرح میشود، مسئلهی اشتغال بانوان است. اشتغال بانوان از جملهی چیزهائی است که ما با آن موافقیم. […] منتها دو سه تا اصل را باید ندیده نگرفت. یک اصل این است که این کار اساسی را - که کارِ خانه و خانواده و همسر و کدبانوئی و مادری است - تحتالشعاع قرار ندهد. “
چند ماه بعد در جایی دیگر تاکید کرد: “زن بودن، برای زن یک نقطهی امتیاز است، یک نقطهی افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانهداری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم.”
او در اردیبهشت سال ۱۳۹۲ هم گفته بود: “خانهداری یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آیندهساز. فرزندآوری یک مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهائی که داشتیم، با عدم دقتهائی که از ماها سر زده، یک برههای در کشور ما متأسفانه این مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داریم میبینیم؛ که من بارها این را به مردم عرض کردهام: پیر شدن کشور، کم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهائی است که اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتی هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است.” خامنه ای تاکید داشت: “ فرزندآوری یکی از مهمترین مجاهدتهای زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است.”
به این ترتیب تشویق زنان به خانه داری و بچه داری و تاکید بر اینکه اشتغال زنان مانع انجام وظیفه اصلی آنان خواهد شد، به تحلیل ثابت رسانه های راستگرا تبدیل شد.
معاونت تهذیب حوزه های علمیه مقاله ای مفصل با عنوان “آسیب شناسی اشتغال زنان از نگاه اسلام و روان شناسی” منتشر کرده و در آن فهرستی طولانی (۲۵ مورد)از آسیبهای اشتغال برای زنان آورده است. برخی از این موارد در فهرست مزبور چنین است: “انتقال خستگی ناشی از شغل به خانه و عدم آمادگی جسمانی و روانی برای برآوردن نیازهای روانی، عاطفی اعضای خانواده،/عدم سرپرستی و نظارت مستقیم فرزندان در منزل، محله و مدرسه و غفلت از نیازهای آن ها / اشتغال و درگیری ذهنی در مورد مسائل کاری و در پی آن / گاهی سنگینی کارهای منزل بر دوش شوهر و فرزندان می افتد/ برخی از خانم های شاغل در محیط کار به اندازه کافی با همکاران و مراجعان صحبت کرده و نیازهای کلامی و عاطفی خود را از این راه ارضاء می کنند/کم میلی به بچه دار شدن یا اکتفا به فرزند کمتر/ اشتغال مادر ممکن است نقش و جایگاه پدر را در بین فرزندان پسر مخدوش کند/ حضور کم رنگ و نداشتن فرصت کافی برای پخت و پز و استفاده بیش از حدّ از غذاهای آماده و گاه ناسالم/ احتمال آسیب پذیری اخلاقی زنان شاغل به خصوص در محیط های کاری که با مردان در تعاملند بیشتر است / احساس گناه، مهمترین احساس منفی مادران شاغل است / از جمله پیامدهای آشکار روی آوردن زنان به اشتغال، بی کاری مردان است/ برخی از خانم ها که دارای شغل هایی هستند که از نظر عاطفی و مالی ارضا کننده است، از انگیزه کمتری برای ازدواج برخوردارند.”
سایت برهان، وابسته به سپاه پاسداران هم که نقش نظریه پردازی برای این جریان را برعهده دارد، در گزارشی با عنوان “بررسی نقش اشتغال زنان در کاهش وظایف مادری” که در بهمن سال ۱۳۹۱ منتشر شد، به دولت پیشنهاد داده است که برای جلوگیری از اثرات منفی اشتغال زنان مواردی را رعایت کند: “۱- دولت با استفاده از رسانه از تضعیف نقش خانهداری و فرزندپروری جلوگیری کند و باعث بالا رفتن سطح آگاهی و درک اجتماعی زنان شود. ۲- ممنوع کردن برخی از کارهای سخت و طاقتفرسا برای زنان و پایین آوردن سطح اشتغال تماموقت. ۳- توسعهی مشاغل خانگی و ایجاد کارگاههای کوچک در خانهها؛ یعنی تجزیه کردن کارهای صنعتی و تولیدی بزرگ. ۴- اولویت دادن مردان برای شغل و کار، زیرا در نظام حیات اسلامی بار سنگین زندگی در جنبهی تأمین معاش بر دوش مردان است.”
همین سایت در گزارشی دیگر با عنوان “اشتغال زنان؛ اولویت اول یا اولویت دست چندم؟!” که اواسط خرداد ماه امسال منتشر شد نوشت: “نگاه کنونی اصلیترین دستگاه متولی امور زنان در دولت، یعنی معاونت امور زنان ریاستجمهوری، نه تنها تکریم و ارج نهادن بر مسئلهی مادری و تربیت فرزندان نیست، بلکه نگاه این معاونت، نگاهی تشویقی نسبت به حضور زن در جامعه است؛ یعنی نگاهی در نقطهی مقابل دیدگاه رهبر معظم انقلاب.” نویسنده اضافه کرده بود: “هنگامی که رهبر معظم انقلاب بر دستچندم بودن اشتغال زنان تأکید دارند، تأکید ایشان نه یادآوری این موضوع به زنان، بلکه توصیهای است به قوهی مقننه و مجریه، بابت اصلاح نگاه به «مادر و زن خانهدار» و فراهم آوردن زمینههای حمایتی و پدید آوردن موجبات آسایش روانی زن در خانه برای هرچه بهتر انجام دادن وظیفهی خطیر مادری.”
اوایل اردیبهشت ماه گذشته نیز روزنامه خراسان در یادداشتی با تاکید بر اینکه “اولویت اشتغال با مردان است نه زنان” از اینکه سازمان های دولتی به دختران مجرد شغل میدهند گله کرده و نوشته بود: “از اینها بدتر سازمانهای دولتی و نهادهای عمومی هستند که حتی دستمزد یکسان هم می دهند ولی باز در بین کارمندانشان پر است از دختران مجرد. از جمله این سازمانها صدا و سیما و شهرداری تهران هستند. امیدوارم نکته این مقال خوب فهمیده شود. موضوع این نیست که مردها بهتر از زن ها هستند یا زن ها و دخترها نباید کار کنند. در عرف و قانون و شرع ما مسئولیت گرداندن چرخ اقتصاد خانواده به گردن مرد است. پس چرا یک نهاد عمومی باید شغلی غیر تخصصی را بدهد به دختری مجرد که هم مسئولیت اجتماعی کس دیگری به گردنش نیست و هم بدتر از آن با بی نیاز کردن مالی و روانی او، سن و توقع ازدواجش را بالا ببرد؟”
چندی پیش پس از آنکه سخنان شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان و خانواده روحانی درباره اولویت داشتن اشتغال برای زنان منتشر شد، یکی از سایت های راستگرا نوشته بود: “مرد در هر کجای جهان و چه از لحظ فرهنگی و اقتصادی، مسئول و سرپرست خانواده محسوب می شود و بار اصلی اقتصاد و معیشت خانواده را به دوش میکشد. این مرد است که اگر کار و شرایط اقتصادی برایش مهیا نباشد، ازدواج و خانواده اش دچار تزلزل خواهد شد.” نویسنده از معاون رئیس جمهوری خواسته بود که “بهتر است نگران آمار تجرد دختران باشید تا اشتغال”.
در واقع به نظر میرسد که نسبت زنان و ورشکستگی اقتصاد، در جایی آشکارتر میشود، که راستگرایان نگران اشتغال میشوند. آنان اقتصاد را مقوله ای مردانه میدانند و حضور زنان، نه تنها خطر ایدئولوژیک دارد، بلکه آثار اقتصادی و مالی هم دارد. برخی تحلیلگران معتقدند، حکومت جمهوری اسلامی که کفایت ایجاد اشتغال کافی برای مردم ندارد، می کوشد تا با حذف نیمی از آنان، نرخ اشتغال را بالاتر ببرد.