تغییر رژیم

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

“نظام” هنوز می تواند “انتخاب” کند، برنامه اتمی را متوقف سازد وسرنوشت ایران را به انتخابات آزاد بسپارد یاجهان را با خواست “تغییر رژیم” همراه سازدکه از همین حالا شعار برنامه انتخاباتی جمهوریخواهان آمریکاست.

درسومین هفته آذر ماه ۱۳۹۰ “اسلام طالبانی و مصباحی” ـ به تعبیر مصطفی تاجزاده ـ بر سر این دوراهی با “سماجت” به سیاست “یک نفر به جای همه، و همه برای یک نفر” چسبیده است. نه به سخن علی مطهری فرزند نظریه پرداز بلندپایه جمهوری اسلامی گوش می کند و نه از نامه تازه فیلمساز “خودی” دیروز به خود می آید که نهضت نامه‌نویسی “هشدارآمیز” به رهبر را بی وقفه پی می گیرد.

تبلیغات سیاسی همه رژیم‌های اقتدارگرا و تمامیت طلب که مجیدمحمدی جمع بندیشان می کند “دروغ، تهمت، برچسب زنی، مبالغه، مداحی و مغالطه” دنبال می شود. در اوج سیاهی و تباهی که دنیا باچشمان کاملا باز” الم القرای اسلام” را می بیند که همچنان دارای بیشترین روزنامه‌نگاران زندانی در جهان است، و گزارش تکان دهنده نشریه اسلیت را می خواندکه “دخترها در خیابان تن می فروشند تا…” سرنگ آلوده اعتیاد را بدست بیاورند؛ نماینده ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین “نظام” را “شجره طیبه صالحین” می خواند.

رهبر “شجره طیبه” درمقام پزشک حاضر می شود.یادش می رودهمین دو سه ماه پیش “فتنه ۸۸” را “میکرب” خوانده بود. حالا فرمایش می فرماید: “یک بیماری” بود که دفع شد. معلوم هم نیست اگر “میکرب” کشته و “بیماری” دفع شده است، چرا موسوی و کروبی هنوز در حبس اند و حتی تحمل شنیدن سخن نوری زاد را هم ندارندو درپی” پودر” کردنش هستند. دستکم یکی را روانه میدان نمی کنند که جواب پرسش احمد شهید، گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران رابدهد: “اگر وضعیت ایران واقعأ از آن‌چه دیگران درباره‌ی این کشور می‌گویند بدتر و وخیم‌تر نیست، مسئولان جمهوری اسلامی نباید درباره رفتن او به ایران نگرانی خاصی داشته باشند؟”

شایدهم نگرانند احمدشهید ببیند بعد ازهشداررئیس پلیس امنیت اخلاقی ناجا درآستانه فصل زمستان، مامورین”شجره طیبه” درحال برخورد با زنهائی هستند که “با بعضی لباس ها چکمه” پوشیده اند.

یا با “نیروی ویژه پاد وحشت” ـ نوپوـ که بعنوان سری‌ترین یگان پلیس جمهوری اسلامی تجهیز شده است، در آستانه انتخابات مواجه شود.

هفته ایست که قطعی می شود شش نماینده مجلس در پرونده بزرگ ترین اختلاس تاریخ ایران دست داشته اند. یکی شان چشم و چراغ “شجره طیبه” در سیاست خارجی یعنی علا ء الدین بروجردی است. مقروض ترین، شلخته ترین و بدهکار ترین دولت ایران رکورد تازه ای می زند: هزاران میلیارد استقراض و کسری بودجه.

محمدرضا رحیمی معاون اول همین دولت که سردسته خانه فساد مالی خیابان فاطمی بود و به فرمان رهبر پرونده اختلاسش مسکوت ماند، تجربه‌ای را که در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد به حاضران در مراسم افتتاحیه هجدهمین نشست شورای حکام سیرداپ ـ- مرکز توسعه یکپارچه روستایی آسیا و اقیانوسیه-ـ هدیه می کند: “امروز در جمهوری اسلامی هیچ فردی سر بر بالین گرسنگی نمی‌گذارد. ما الان فقیر نداریم…”

و در ساری کفش یکی از کارگرانی که چندماه است حقوق نگرفته اند ومرتب در میان سخنرانی فریاد می زنند “ما گرسنه ایم” بطرف محمود احمدی نژاد پر می کشد. درشیراز هم درست پس از روز جهانی حقوق بشر”پای سارق بی‌دست” را می برند. لابد سارق بی دست همراه سارق دیگری هم که دست و پایش را قطع می کنند، سیری زده زیردلشان و رفته اند برای نان شب آفتابه دزدی.

در هفته ای که فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر اعلام می کنند: ابعاد نقض حقوق بشر در ایران فراتر از حد تصور است؛اعدام در “ملاء عام” یک زندانی دیگر در شهر کردو حکم اعدام پنج “قاچاقچی مواد مخدر” در کرمان نیز صادر می شود تا بر پرونده عفو بین الملل عنوان عجیبی رانقش بزند: ایران به مرگ معتاد است.

ماجرای حمله به سفارت انگلستان هنوز پایان نگرفته است که وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی رسوائی تازه ای را سبب می شود. نمایندگان گروهی که خود را مسئول حمله به سفارت بریتانیا و مرکز فرهنگی این کشور در باغ قلهک اعلام کرده اند، می گویند: “تسخیر باغ قلهک کاملا برنامه‌ ریزی شده بود. باغ قلهک تسخیر شد تا به دولت تحویل داده شود”.

وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی کاملا محرمانه به عربستان می رود تا با شاهزاده نایف، ولیعهد و وزیر کشور سعودی برای “رفع سوء تفاهم های پیش آمده در روابط دوجانبه” رایزنی کند. “منابع عربی” ماجرارا لومی می دهند. نقشه پنهانی “نظام شجره طیبه” برای خنثی کردن عواقب ناشی از طرح ترور سفیر عربستان در واشنگتن نقش بر آب می شود. بیهوده نیست کیهان “برادر حسین بازجو” به خشم می آید واین کار را “کلاهبرداری سعودی” و فریب خوردن وزارت اطلاعات توصیف می کند.

“نظام” از آستین، شعبده برگهای “مبالغه و مغالطه” رابیرون می کشد. جنجال “امام زاده های قلابی” به راه می افتد. در۳۰ سال گذشته تعداد امام زاده ها ۷ برابر شده است و حالا نام دو امامزاده قدیمی زمینه هیاهو را فراهم می کند. دست به دامان امام زمان هم می شوند. داوود احمدی‌نژاد از رونمایی از امام زمان آنهم در روز شنبه که روز موعود و روز مقدس یهودی‌هاست، توسط باند “داداشش” پرده بر می دارد.

بعد سراغ جاسوس بازی می روند. ازصدور کیفرخواست برای “۱۵ جاسوس آمریکایی و صهیونیستی” در تهران خبر می دهندو تانوبت زمین زدن “آس” می رسد.

از حرف های سعید ایزدیان، معاون امور دریایی سازمان بنادر و دریانوردی معلوم می شود که از چند ماه پیش “۱۰۹ ملوان ایرانی گروگان دزدان دریایی سومالی هستند. آنها همچنان هفت کشتی صیادی ایرانی را در اختیار دارند.”

معلوم نیست “سربازان بد نام امام زمان” چرادست روی دست گذاشته اند و به جای نجات ملوانان ایرانی از چنگ چنددزد دریائی کشور درجه هشتم سومالی، درآسمان به شکار “پهپاد” می روند. و بعد بوق های تبلیغاتی به صدا در می آید.رسانه ها و چهره های حکومتی در اختیارگرفتن هواپیمای بدون سرنشین اطلاعاتی آمریکا توسط سپاه پاسداران را از “شکست اطلاعاتی آمریکا در جنگ سرد” بدتر می دانند وتا آنجا پیش می روند که آن را “پاداش عزاداری های مردم” می خوانند. فرماندهان سپاه با شرکت در کنفرانس های خبری، روایت گوناگونی از “شیوه های تسخیر هواپیمای فوق پیشرفته جاسوسی آمریکا به دست جان بر کفان سپاه” ارائه می دهند و به نوشته یکی از کاربران سایت بالاترین “چیزی نمانده تا جشن ملی اعلام کنند”.

اصل مطلب را می توان در اخباری یافت که از یک “معامله بزرگ” با افغانستان برای دریافت “پهپاد” پرده بر می دارد؛ گاردین هم زیر عنوان “سند عملیات جاسوسی آمریکا در ایران ” می نویسد: “این هواپیمای توقیف شده نشان از سطح دیگری از عملیات مخفیانه آمریکا علیه برنامه هسته ای و نظامی ایران دارد. “

کارشناسان نظامی حضور این هواپیما در صحنه رانشانه عمق جنگ با جمهوری اسلامی می دانند. بیهوده نیست که اوباما بر ادامه عملیات “پهپاد” تاکید می کند. “نظام شجره طیبه” در میان بوق و کرنای این پیروزی یادش می رود که سقوط هواپیمای جاسوسی یو دو امریکا در اتحادشوروی سابق عمق جنگی را نشان داد که به “تغییر رژیم” شوروی انجامید.

علی اکبر ولایتی، مشاور عالی رهبر جمهوری اسلامی در سیاست خارجی، - نخستین کسی که جمهوری اسلامی و شوروی را با هم درموقعیت مشابه ای دید و محمدخاتمی را همتای گورباچف ارزیابی کرد، - مردم معترض در روسیه و مخالفان حکومت سوریه را مهره غرب می خواند. ودرست هنگامی که در اوج تبلیغات “پیروزی نظام” در شکست آمریکا، تحریم ها وارد مرحله حساس تری می شود و “چشم تنگ ها هم به صف مقابل” می روند.

ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل پیش‌بینی می کند که حکومت جمهوری اسلامی “۱۰ تا ۱۵ سال” بیشتر دوام نمی‌آوردو خواستار تحریم‌های “فلج‌کننده” علیه آن می شود: “وقت آن است تا گام‌های تنبیهی فوری، هماهنگ و فلج‌کننده علیه تجارت نفتی ایران و بانک مرکزی این کشور برداشته شود.”

نامزدهای حزب جمهوریخواه برای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۲ به شدت از سیاست های باراک اوباما در قبال ایران انتقاد می کنند و مواضع تندتری، حتی ازایهود باراک، دارند. “نیوت گینگریچ” از “تغییر رژیم” می گوید.“جان هانتسمن”و “میشل باکمن” خواهان یک نقشه جنگ علیه ایران هستند.

اوباما حرفش این است: “امروز، ایران منزوی شده است و جهان متحد و یکپارچه است و شدیدترین تحریم هایی که تاکنون ایران تجربه کرده، علیه این کشور اعمال می شود. تحریم ها درداخل ایران نیز موثر بوده اند.همه «گزینه ها» در قبال ایران بر روی میز قرار دارد. ایران می داند که یک انتخاب دارد.”

کاخ سفید و مجلس سنای آمریکا علیرغم مخالفت اوباما، روز دوشنبه (۲۱ آذر/۱۲ دسامبر) بر سر تحریم بانک مرکزی جمهوری اسلامی به توافق می رسند.

گونتر اوتینگر، کمیسر انرژی اتحادیه اروپا می گوید: “نظری اجماعی در میان اعضای این اتحادیه شکل گرفته که نیاز است نفت ایران مورد تحریم قرار گیرد. “

اتحادیه اروپا اعلام می کند که تا پایان ماه ژانویه سال ۲۰۱۲ بر شدت تحریم‌های خود علیه جمهوری اسلامی می‌افزاید.

ژاپن، علیرغم تبلیغات و امیدواری مقامات “نظام”، ۱۱۶ شرکت و فرد، و سه بانک ایرانی را تحریم می کند. شرکت چینی هوآوی (Huawei) که به “کمک به حکومت ایران برای ردیابی مکان مخالفان” متهم است، خبر می دهد که قصد دارد فعالیت‌های تجاری خود در ایران را کاهش داده و محدود کند.

شرکت نوکیا اعلام می کند که از دو هفته آینده هیچ قرارداد تازه‌ای را با ایران منعقد نخواهد کرد: “تعهدات و قراردادهای حال حاضر این شرکت با ایران نیز در آینده به تدریج کاهش خواهد یافت.”

و هنوز هفته تمام نشده که وزارت خزانه داری آمریکا حسن فیروز آبادی، رییس ستاد کل نیروهای مسلح، و عبدالله عراقی، جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران را برای نقض “جدی” حقوق بشر مورد تحریم قرار می دهد. آمریکا می گوید: “این افراد را در حمایت از خواست های مردم ایران برای برقراری عدالت و پاسخگو کردن مقامات، تحریم کرده است.”

و تازه نوبت ترکیه می رسدکه از زبان سفیرش در آمریکا بگوید: “اگر آمریکا هم با ایران هسته ‌ای کنار بیاید، ‌ما نمی ‌آییم.”

بحران هسته ای ایران، رویدادهای خونین سوریه، موافقت ترکیه با طرح سپر دفاع موشکی ناتو و اظهارات اخیر مقام های جمهوری اسلامی درباره احتمال هدف قرار دادن پایگاه ‌‌های ناتو در ترکیه که با واکنش تند مقام های ترکی مواجه شد، مدتهاست بر وخامت روابط تهران و آنکارا افزوده است. علی اکبر صالحی می کوشد این آخری را راست وریس کند و تهدید امیرعلی حاجی زاده، فرمانده بخش هوایی سپاه، را “نظر شخصی” بخواند. معلوم نیست فایده ای دارد یا نه. هرچه هست خط باریک تفاوت سیاست بین دولت و سپاه مرتب پررنگتر می شود.

 درتهران ظاهرا اهالی “نظام شجره طیبه” در خواب زمستانی تشریف دارند. سردار رستم قاسمی، اول هفته اطمینان می دهد: “اتحادیه اروپا نفت ایران را تحریم نمی کند”. چون: “این کار تعادل بازار نفت را بر هم می‌زند.”

آخر هفته هم ابراز اطمینان می کند: “در صورت تحریم نفت خام ایران از سوی قدرت‌های غربی، عربستان سعودی جای خالی ایران را پر نخواهد کرد.”

دولت که سرگرم تهیه “بودجه سایه” است، عاقلتر می نماید. رئیس بانک مرکزی هم هشدار بجائی می دهد: “شرایط تحریمی، شرایطی به مراتب سخت تر از یک جنگ فیزیکی را ایجاد کرده است. کشور را دو سال می توانیم حفظ کنیم.”

هفته دارد تمام می شود که “نظام” ناگهان به یاد شعارمعروف محمود احمدی نژاد می افتد و دو باره اعلام می شود که “نفت سر سفره ایرانیان” می رود و این بار در “داخل و خارج از کشور.”

احمد قلعه بانی، مدیر عامل شرکت نفت ایران و معاون وزیر نفت، مژده می دهد: “۵ میلیارد یورو نفت در سالجاری به مردم پیش فروش می شود. اوراق سلف نفتی در دو قالب ارزی و ریالی به مردم داخل و خارج از کشور و حداکثر تا ۱ ماه آینده عرضه می‌شود.”

بالاخره نفت نه به سفره که به جیب مردم می رسد. ثروت کشورشان را خودشان باید بخرند.

سومین هفته آذر تمام می شود. هافینگتن پست می پرسد: “رژیم ایران مردم را به کجا می برد؟” سئوال گاردین از وزیر خارجه پیشین بریتانیا این است:” آیا جنگ با ایران اجنتاب ناپذیر است؟” محمدنوری زاد می نویسد: “بارانی در راه است.” درآخرین ساعات چهارشنبه یک پادگان ارتش سوریه با تمام تجهیزات به مخالفان اسد می پیوندد. یکی روی فیس بوک می نویسد: بانگ الرحیل ات داره بلندتر میشه جناب اسد!؟

و درلحظه ای “وال” من سبز می شود:

اندکی صبر، سحر نزدیک است…

در غربت باد سرد زوزه می کشدو من از وطنم نفس بهار را می شنوم.