ظلم جای آزادی!

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

مهر است و محرم و جمهوری اسلامی، شاه مهره های فرهنگش را برمی کشد؛ صداهایی که هنوز می خواهند کاخ سفید را حسینیه کنند.سردارانش که دیگر “صلاح” گذاشته و شانه به شانه ساکنان جدید کاخ سرخ “سلاح” برگرفته اند، از سوریه کُشته بر می گردند و از کیهان برادرحسین بازجو، لقب “قهرمان ملی” می گیرند. “قهرمانی” که نقش او از “تهران تادمشق” همچنان زیر ذره بین است. از مجسمه قهرمان دیگر که محمد جواد ظریف باشد درحضورش پرده بر می دارند و سایت جبهه پایداری، تصویر گریانش را آذین فرمان تازه “رهبر” در باره برجام می کند.

هفته ایست که آیت اله خامنه ای باردیگر با شمشیربران روزهای داغ مذهبی به مصاف “دشمنی” می آید که تا همین پریروزتیم اعزامیش با اوپای میزمذاکره نشسته بود.و تازه همین روزها هم جک استروا وزیر خارجه انگلیسی اش- البته سابق- پیاده روهای پائیزی تهران را متر می کند وفرانک والتر اشتاین مایر، همتای سر کار آلمانی اش در بازار تهران پرسه می زند.

 بخشنامه سازمان تبلیغات اسلامی در کاشمر لو می رود که آتش زدن پرچم آمریکا را ممنوع کرده و اعلامیه سازمان تحت ریاست جنتی در تهران بخشنامه را تکذیب و از قول “ملت ایران” اعلام می کند: “آمریکا همان شیطان بزرگ است، بنابراین در روز ۱۳ آبان ملت ایران در تهران و ۷۷۰ شهر کشور علیه استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا در صحنه حضور خواهد یافت.”

بیژن زنگنه، وزیر نفت، می گوید: “درها برای شرکت‌های آمریکایی باز است.”

و “مقام معظم” در نامه رسمی به حسن روحانی سنگ بزرگ دیگری در چاه برجام می اندازد وپرده از علت خشمش علیه آمریکا بر می دارد: “باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، در دو نامه به اونوشته بود که قصد براندازی جمهوری اسلامی را ندارد، امااظهارات رئیس جمهور آمریکا در این دو نامه خیلی زود با طرفداریش از فتنه‌های داخلی و کمک مالی به معارضان جمهوری اسلامی، خلاف واقع از آب درآمد”.

و درست روزهایی است که وزارت اطلاعات حسن روحانی ۲۴خواننده را ممنوع الکار می کند، تک خوانی زن در اپرای عاشورا “وهن اسلام” می شود و مدیر عامل تلگرام که بیشتر از ۲۰ میلیون کاربر درایران دارد، اعلام می کند که بعلت رد درخواست حکومت جمهوری اسلامی برای جاسوسی از کاربران در آستانه انسداد در ایران قرار داد.

پایان مهر ماه با تاسوعاوعاشورا همزمان است وبره کُشان مداحان برخاسته از دامان فرهنگ حاکم و برکشیده و سازمان داده شده دردوران ولایت “سید علی حسینی خامنه”، که روزگاری مجلس نشین مهدی اخوان ثالث وامیرفیروزکوهی و عماد خراسانی بود.

مداحان صحنه را در اختیار می گیرند و دو “نگاه هفته” مهر ماه را به حلقه سوم پیوند می زنند. “لات های جهان” شانه به شانه “پیروان فشن پیر خمین” می آیند و دست دردست مداحانی می گذارند که “رهبرفرزانه” رهنمودی چنین برایشان داشت: “در مقابلِ این تلاشی که دشمن می‌کند، ما امکانات منحصربه‌فردی داریم. بله، از راه اینترنت هم می‌شود جواب آنها را داد، از راه‌های مشابه آنها هم می‌شود مقابله کرد - البتّه حجم کار آنها بمراتب بیشتر است ـ امّا ما وسیله‌هایی داریم که این وسیله‌ها منحصربه‌فرد است؛ یکی از آنها همین شما هستید، یکی از آنها همین جامعه‌ مدّاح‌اند.”

و مداحان، علاوه بر نوحه های ساخته شده هر ساله بر روی ترانه های معروف گوگوش و هایده و…امسال امیر تتلو را هم درآستین دارند.

شاید یکی باشد که بپرسد: -آن “نظام مقدس” که نمی تواند درطول سی و چند سال، یک نمونه، حتی یک نمونه، کار موسیقایی متمایز برای “وسیله منحصر به فرد” خود پدید بیاورد، چگونه می خواهد فرهنگ جهان را دیگر سازد…؟

 و مثل هر سال محرم، بخش های غیر دولتی جامعه، واکنش های متفاوت به قرائت رسمی این ایام نشان می دهند. “فشن ویژه محرم” در “حسین پارتی” راه می افتد. مدل ویژه ماه محرم رونق می گیرد و مهر ممنوع و خلاف دین می خورد.

اکبر گنجی که گاه به روزگارطلایی خود برمی گردد تحت عنوان”روحانیتی که گوش شنوا نمی یابد” می پرسد:چرا مسائل اجتماعی پیچیده این جامعه هنوز نهفته است و خودی نشان نمی‌دهند؟

و پاسخ می دهد: “قدرت مرکزی که هنوز سرپاست و سرکوبی که می‌کند، نمی‌گذارد تا میزان واقعی مسائل و معضلات اجتماعی خود را نشان دهند. سرمایه اجتماعی/اعتماد در این فرایند دائماً رو به زوال بود، اما متأسفانه عمق این فاجعه به خوبی دیده نمی‌شود.اگر روزی جمهوری اسلامی فرو بپاشد، آن گاه همه ناظر فاجعه پنهان خواهند شد. بی‌اعتمادی مردم به مراجع دینی قطره‌ای از این اقیانوس به ظاهر آرام است.”

 

خانم ها!آقایان!

سال پیش صدای فرخی یزدی از مراسم سینه زنی محرم شنیده شد که بندی از غزل زیبا و شور انگیزش دستمایه نوحه بدیعی در رسای آزادی شده بود.و امسال شعر معروف باران ساخته سهراب سپهری درمراسم سینه زنی طنین می افکند.

و این فرخی یزدی، شاعر بزرگ آزادی است که در استبدادی دیگر، دهانش دوختند و در استبداد خوفناکتری، شعرش را بر شانه عاشورا می برند.

کو زبان خاموشان؟

قوم حق فراموشان

کو کرامت انسان؟ کو صدای آزادی؟

کو صدای آزادی؟

تا به کی ستم بردن؟

نان بندگی خوردن !

زندگی نمی ارزد بی نوای آزادی

بی نوای آزادی

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی / دست خود ز جان شستم از برای آزادی

در محیط طوفان زای ماهرانه در جنگ است / ناخدای استبداد با خدای آزادی

غنچه می زند پرپر

آب می شود هاجر

زمزمی تلاوت کن ای گلوی ناب اصغر

زمزمی که می جوشد زیر پای آزادی

زمزمی که می جوشد، پا به پای آزادی

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی / دست خود ز جان شستم از برای آزادی

در محیط طوفان زای ماهرانه در جنگ است / ناخدای استبداد با خدای آزادی

کیست این قیامت، هان

زینب است یا توفان

آنکه می کشد قامت در هوای آزادی

ما و بندگی هیهات

ننگ زندگی هیهات

در مرام ما کفر است ظلم جای آزادی

ظلم جای آزادی…..

آن زمان که بنهادم سر به پای آزادی / دست خود ز جان شستم از برای آزادی

در محیط طوفان زای ماهرانه در جنگ است / ناخدای استبداد با خدای آزادی