صحنه

نویسنده
میترا سلطانی

ملانصرالدین “عنوان نمایشی است از علی اصغر دشتی. نمایشی که با دستمایه های کمدی خود دراجرا تجربه ای نو برای گروه و حتی تماشاگران دارد. نگاهی داریم به این نمایش…

 

نگاهی به نمایش “ملا نصر الدین”

تجربه مدرنیته و داستان های سنتی ایرانی

بازیگران: فاطمه تقوی، فریبا کامران، نگارعابدی،هدایت هاشمی، رامین سیاردشتی، ستاره پسیانی، وحیدآقاپور، آرش فلاحت پیشه، رامونا شاه، بنفشه نجاتی، شیما مهدوی، علی شمس، فربد فرهنگ، شهاب انوشا، الهام شعبانی، الهام جلالی، عباس حبیبی.

طراح صحنه:علی اصغردشتی- طراح نور:کریم جوانشیر- طراح لباس:مژگان عیوضی

اجرا:تالارمولوی.ساعت18:30 عصر

 

 

شاه لیر میراث شاهی اش را به دخترانش می بخشد، خدای هندی رقصی همیشگی را ادامه می دهد، پوتزو ولاکی به راهشان ادامه می دهند، ننه دلاور و فرزندانش بدنبال دستیابی به وحدتی صلح آمیز در حرکت هستند، شمر خوان و….اینها مفاهیمی خاص و تجربی هستند که علی اصغر دشتی به عنوان کارگردانی خلاق در نمایش “ملانصرالدین”به خوبی از پس ارائه و انتقالشان بر آمده است.“ملانصرالدین” در تئاتر امروز ایران یک تجربه است. تجربه ای نو والبته کم نقص که در پس آن شکافی را شناسایی می کند که برای مخاطبان خود جایگاهی برای تامل به وجود می آورد. مهم ترین نکته در اجرای نمایش دشتی، استفاده کاربردی از تماشاگران در تئاتر ایران است که در کمترین شکل های اجرایی به آن دقت شده است. به نظر می آید کارگردان در شکل اجرایی خود این بارنگاهی موشکافانه به این شیوه اجرایی داشته و با آویختن 60 تاب متحرک درمرکزیت تالارمولوی برای تماشاگران واجرای بازیگران حول آنها نگاه جدیدی را در کارنامه کاری خود به رخ می کشد. نمایش دارای یک طرح پازلی است.طرحی که بر اساس خرده رخدادهای دیگر منجر به تکمیل شدن تئاتری می شود که شکل کاریکاتورگونه و فانتزی را برای بیننده به ارمغان آورده است.درواقع نویسنده وکارگردان اثر فوق با دستمایه قرار دادن شخصیت هایی آشنا برای مخاطبان خود دست به اقدامی زیرکانه برای جذب اولیه تماشاگران می کنند.روایت کارگردان ازنمایش دراولین لحظات اجرا به شکلی موازی و یکپارچه تعریف می شود اما با گذشت زمان تکرار برخی لحظات منجر به درهم ریختگی زیرساخت نمایشنامه ای می شود که براساس منظومه “ملانصرالدین”طراحی و به گفتار تبدیل شده است.ناپدید شدن خر ملانصرالدین درکهکشانهای موجودنمایش و بلاهایی که برسر دو کاراکتر اصلی یعنی خر و ملانصرالدین می آید جهان نمایش را دچار برهم ریختگی عجیبی می کند که راهکار آن با طراحی شکل چیدمان برای تماشاگران اتفاق می افتد،یعنی کارگردان با متمرکز ساختن تماشاگران خود دریک جا اتفاقات را به شکلی مدور بر گرد آنها نشان داده و گویی اینکه تماشاگر در مرکز جهان قرار گرفته و جهان و کائنات با همه اشکال گوناگون آن بر محیط دایره های متعدد برگرد او در حرکت هستند. در واقع صحنه نمایش اصغر دشتی، مساحت چرخش همین دایره های گرداگرد تماشاگران است. بازیگران که هر یک بخشی از جهان، کائنات و دنیای بزرگ هستند در فرآیند اجرایی چرخش، حرکت و زندگی ای را برگرد تماشاگر آغاز می کنندو دربرخی موارد بادعوت آنها به راهپیمایی در سالن اجرا، ناشناخته هاوسوالاتی را که براثر عدم مشاهده در گوشه ای دیگر از سالن درذهنیت ها باقی می ماند را حل و فصل می کند.ریتم پرسرعت واجرای نفس گیر نمایش دربسیاری از موارد شکاف هایی را که درمتن پدیدار است را به ورطه فراموشی می سپارد.

با نگاهی دقیق به جهان کلی نمایش متوجه می شویم که شکل اصلی آن به گونه ای پایه ریزی شده که اغلب تعاریف اجرایی مختص به نشانه های مدرنیته دیده می شود.درواقع گروه اجرایی با دراماتورژی چندبرش ازآثار بزرگ نویسندگان ادبیات نمایشی همچون شکسپیر و تزریق داستانک های متعدد به داستان اصلی ملانصرالدین تماشاگران خودرا شگفت زده و زمینه را برای هرگونه عمل و عکس العمل آنی برای او به وجود می آورد.این گونه است که درطول اجرا شاهد مشارکت گسترده بینندگان در سالن برای رفع گره های دراماتیک “ملانصرالدین”می شویم. به طورمثال به یادآوریم صحنه ای راکه خرملانصرالدین دراقدامی کمدی وار مخاطب را برای فعل بازگشت خود نزد صاحبش به انجام انتخابات وامی دارد ودرپایان فصل اول حاکمیت خود، با ابطال تعداد زیادی از آراء شکل روایت را به همان گونه که عکس قضیه است نشان می دهد.این گونه، نمایش موفق به بازآفرینی موقعیت بکر و نابی می شود که در آن مخاطب فرصت و امکان تجربه نگاهی متفاوت به مناسبات این جهانی را از منظری نو به دست می آورد.

انتخاب و هدایت بازیگران دراین گونه ازاجراها دقت و مطالبات فراوانی را می طلبد.توانایی های فیزیکی و بیانی که همراه با خودژست های بی شماری را درجهت ترمیم شکل زیبایی شناسانه به ارمغان می آورد، اما انگار گروه مجری چنان تحت تاثیر ژرف اندیشی های متن قرار می گیرند که دراین زمینه کمترین مطالعه شکل می گیرد.اغلب بازیگران نمایش براساس موقعیت فیزیکی و منحصر به فرد خود به کارگرفته شده اند وکارگردان غافل از هماهنگ ساختن ترتیب کلی اجرا نزد بازیگران اجرای خود را لحظاتی به ورطه آشفتگی هدایت می کند.البته همین سراسیمگی بازیگران درطول اجرا هم کارکردهای خود را به تصویر می کشد اما واقعیت اینجاست که سلیقه های تماشاگران دراین مورد می تواند متحمل برضعف های انتخاب بازیگران باشد.

فرشاد فزونی در مقام آهنگساز گروه تئاتر”دن کیشوت”ایده های کافی و منحصربه فردی را برای پیشرفت بصری نمایش ارائه داده است.استفاده از افکت های صوتی وملودی های فانتزی و البته تاثیرگذارفزونی یکی از عناصر مثبتی است که درخدمت نمایش فوق قرار گرفته است.درواقع آهنگساز درانتخاب و نواخت نت های خود همراه وهم شکل با نوع کارو تفکرات حاکم برتولید “ملانصرالدین”است.این چنین است که طراحی لباس مژگان عیوضی وطراحی نورکریم جوانشیر به مدد عناصر رنگی تند وثانویه مخاطب را به خوبی همراه خود می کند.