با حسن اسدی زیدآبادی، مسوول کمیته حقوق بشر ادوار که به تازگی ها با قید وثیقه از زندان آزاد شده است، در مورد زندانیان، امکان آزادی آنها و روند بعدی حوادث مصاحبه کرده ایم. به باور وی “حاکمیت تصمیم گرفته است مساله زندانیان سیاسی را به نحوی حل کند.” این مصاحبه در پی می آید.
آقای زیدآبادی، از چند روز مانده به برگزاری مراسم 22 بهمن، شاهد بودیم که موج جدیدی از بازداشت فعالان سیاسی، دانشجویی و روزنامه نگاران آغاز شد. پس از آن نیز می بینیم که احکام سنگینی برای بسیاری از زندانیان صادر شده است. فکر می کنید دور جدیدی از برخورد با فعالان سیاسی آغاز شده است؟
بله می توان اینگونه تفسیر کرد که دور جدیدی از بازداشتها پس از عاشورا آغاز شد که متاثر از وقایع تلخ روز عاشورا بود. به این معنی که پیش از عاشورا شاهد یک نوع آرامش در برخورد با فعالان زندانی بودیم، اما بعد از حوادث 16 اذر و سپس عاشورا متاسفانه تیم جدید مستقر در دادستانی نیز برخوردها را تندتر و شدیدتر کرد. با این حال باید گفت پس از 22 بهمن به نظر می رسد فضا مجددا به سوی آرامش می رود.
یعنی تصور می کنید از این پس باید شاهد آزادی زندانیان باشیم؟
واقعیت این است که نشانه هایی در این خصوص وجود دارد و عملکرد و اظهارات مقامات قضایی نیز چنین امیدی را ایجاد کرده است؛ گرچه همچنان اخبار ناگوار بازداشت های جدید به گوش می رسد، اما روند کلی حکایت از آن دارد که حاکمیت تصمیم گرفته است مساله زندانیان سیاسی را به نحوی حل کند. از سوی دیگر معتقدم نبایستی به این مساله از سوی هواداران جنبش اصلاحی کم توجهی شود، آزادی زندانیان سیاسی در این وهله قطعا یکی از اولویت ها و حتی اهداف اساسی جنبش سبز است که تحقق آن از سوی رهبران جنبش آقایان کروبی و موسوی نیز در مجموعه راهکارهایی که ارائه داده اند، مورد توجه قرار گرفته و احزاب و گروه های سیاسی اصلاح طلب و تحول خواه نیز در بیانیه های خود تاکید کرده اند که آزادی زندانیان سیاسی پیش شرط هرگونه راهکاری برای برون رفت از وضع بحرانی موجود است. شخصا بر این باورم که اتخاذ سیاست آزادی زندانیان سیاسی از سوی حاکمیت در آستانه سال نو و پس از خاموشی هیاهوهای تبلیغاتی ناشی از راهپیمایی 22 بهمن، و ژست پیروزی و فتح حاکمیت در مقابل جنبش سبز، احتمالا حاکمیت و خصوصا آن قسمت از باقیمانده عقلای آن که متوجه شده اند نمی توان وضع فعلی را ادامه داد و در پی آرام کردن اوضاع هستند. این بدین معنی است که آنها نیز دستکم بر بحرانی بودن شرایط واقف شده اند و بدان معترفند. به هر حال نباید از نظر دور داشت که سال آتی برای دولت حاضر از نظر اجرایی و اقتصادی واجد شرایط بسیار دشوار و حساسی است که تحمل این حد از بحران سیاسی برای پیشبرد اوضاع روزمره ممکن به نظر نمی رسد.
دلیل این تغییر برخورد را چگونه تحلیل می کنید؟ فکر می کنید تصور پیروزی حاکمیت در مقابل جنبش سبز، تا چه حد بر تغییر رفتار حاکمیت موثر بوده است؟ یعنی این تغییر رفتار را باید نشانه حاکم شدن جناح عاقل تر اصول گرایان دانست؟
دلیل این تفاوت و تغییر نوع برخورد با واقعیت است؛ به هر حال دولت بر خلاف جنبش سبز تنها در یک مبارزه سیاسی به سر نمی برد و ناچار از اداره کشور نیز هست. بر این اساس باید گفت این تحمیل واقعیت بحران در کشور، پس از گذشت 8 ماه، به تندروترین جریانات سیاسی است. به دیگر سخن هرچند نشانه ای از حاکم شدن اصولگرایان معتدل وجود ندارد، اما نشانه هایی از عاقل تر شدن تندروها وجود دارد.
شما صحبت از آزادی زندانیان سیاسی کردید که مورد توافق گروههای تحولخواه و سیاسیون برای برون رفت از بحران است. فکر می کنید مطالبه این مساله توسط جنبش سبز تا چه حد می تواند موثر باشد؟ به طور مثال ادامه روند تجمع هر روزه در مقابل زندان اوین آیا می تواند فشاری بر حاکمیت باشد برای آزادی زندانیان؟
این عارضه و نشانه طبیعی از بحران امروز است. یعنی همین تجمع ها که بر اثر گستردگی بازداشت شهروندان و فعالان سیاسی به وجود آمده، به هر حال مسئولان را با بحرانی بودن وضع جامعه آشنا و موضوع را برای انها عینی می کند. دستکم اگر هم به عنوان بحران نپذیرند به عنوان نوعی شرایط غیرعادی خواهند پذیرفت.
فکر می کنید وجود این شرایط غیرعادی می تواند نقطه آغازی باشد برای برون رفت از بحران؟ یعنی حاکمیت عملا قدم در راهی بگذارد برای حل کردن بحران موجود؟
این پیش شرط هر کاری است. تا وقتی به این گستردگی زندانیان سیاسی بی گناه در زندان وجود دارند، هیچ نوع گشایشی در کار نخواهد بود. البته من نمی توانم تایید کنم که آیا این روند آزادی ها از سوی حاکمیت با تلقی یک نوع راهکار انجام می شود یا نه.
این مطالبه اکنون تا چه حد در میان هواداران جنبش سبز جا افتاده است.
به عنوان مطالبه از ابتدا مطرح بوده اما به عنوان یک هدف به آن توجه نشده است. یعنی همه هواداران جنبش سبز باید به این مساله توجه کنند که الان وضعیت فعالان سیاسی دربند، به ویژه آنها که ماه ها در زندان هستند و خانواده های آنان، بحرانی است. این یک درد اجتماعی است، مساله ای که با مرور زمان ابعاد دردناک آن که خیلی هم آشکار نیست گسترش پیدا می کند.
تبدیل این مساله به عنوان هدف کوتاه مدت جنبش، تا چه حد می تواند در پیشبرد جنبش موثر باشد؟
از جهات مختلف، این مساله در پیشبرد جنبش موثر است. نمی توان نادیده گرفت که آزادی زندانیان سیاسی تا حدود زیادی ناشی از پایمردی آنهاست. این زندانیان اکنون با سرافرازی از زندان ها آزاد می شوند و قطعا بازداشت مجدد آنها توام با تحمیل هزینه به حاکمیت است. بازگشت این فعالان سیاسی در وهله اول به آغوش خانواده ها، و دروهله بعد به صحنه اجتماعی و سیاسی بی شک تاثیرات و برکات زیادی خواهد داشت. به اعتقاد من جنبش اکنون به اخبار خوب بیش از هرچیزی نیاز دارد، به ویژه در آستانه سال نو.
در صورتی که این آزادی ها اتفاق بیفتد، تصور می کنید جنبش به کدام سمت متمایل خواهد شد؟
قطعا آزادی زندانیان سیاسی یکی از موانع عمده رادیکال شدن فضای سیاسی است. این نکته ای است که حتما بایستی مورد توجه حاکمیت نیز قرار بگیرد، از سوی دیگر بازگشت فعالان سیاسی از زندان به جامعه، موجب خواهد شد که رفتارهای جنبش سبز یکنواخت تر و توام با عقلانیت و درایت بیشتری باشد. در مجموع باید گفت آزادی زندانیان سیاسی با توجه به آشنایی که با مواضع اکثر قریب به اتفاق آنها داریم، به حاکم شدن درایت هرچه بیشتر در جنبش اصلاحی کمک خواهد کرد.
آقای زیدآبادی، با توجه به صحبت های شما شاید بتوان این نتیجه را گرفت که حاکمیت عملا قصد ندارد راه گذشته را ادامه دهد، اما از سوی دیگر در روزهای اخیر شاهد صدور احکام متعدد زندان برای فعالان در بند هستیم. این دوگانگی را چگونه توجیه می کنید؟
در تحلیل رفتارهای حاکمیت معتقدم که همواره بایستی توجه داشت که با یک مرکز تصمیم گیری روبرو نیستیم، از این جهت بعضا با برخی دوگانگی ها مواجه می شویم. از سوی دیگر به نظر می رسد حاکمیت در جریان محاکمات سیاسی پس از انتخابات، به احکامی که صادر می کند به عنوان احکامی که قرار است اجرا شوند نگاه نمی کند.
یعنی این احکام بیشتر به عنوان عاملی بازدارنده برای خاموش نگه داشتن این فعالان است؟
هم این و هم نوعی فضاسازی سیاسی برای تاثیرگذاری بر روی کلیت جنبش سبز.
این برخوردها تا چه حد روی کارآمدی جنبش سبز تاثیر داشته است؟
نمی توان تحلیل مشخصی ارائه داد، یعنی به هر حال سرکوب در کوتاه مدت همواره بر روی کارآمدی جنبش تاثیرگذار خواهد بود. بعلاوه اینکه سناریو های متفاوت در تاریخ به صورت موازی حرکت نمی کند که بگوییم اگر سرکوب نبود الان جنبش سبز در چه جایگاهی بود. اما مجموعا می توان گفت که سرکوب ها تنها می تواند تا حدی بر نمایش بیرونی اعتراضات و شکل آن تاثیر بگذارد و قطعا تاثیری بر واقعیت موجود یعنی نارضایتی مردم و اصرار آنها بر تغییر شیوه اداره حکومت نخواهد داشت.
درباره مساله زندانیان سیاسی صحبت کردیم. درحال حاضر چند عضو سازمان ادوار در زندان هستند، آخرین وضعیت این افراد به چه شکلی است؟
خب متاسفانه ما همچنان شاهد تداوم حبس دبیرکل و سخنگوی سازمان یعنی آقایان زیدآبادی و مومنی هستیم. در خصوص آقای دکتر زیدآبادی که همچنان هیچ قراری برای مرخصی صادر نشده است. در مورد آقای مومنی هم که تا این لحظه به شکل تاسف واری تنها به دلیل پافشاری آقای صلواتی بر رقم 800 میلیون به عنوان وثیقه امکان آزادی ایشان با وجود تودیع بیش از 400 میلیون سند ملکی فراهم نشده است، اما امیدواریم که به زودی شاهد آزادی ایشان باشیم. از طرف دیگر طی هفته های اخیر اعضای سازمان ادوار تحکیم در شهرستانهای مختلف شاهد موج کم سابقه ای از برخوردها بوده اند. آقای رشید اسماعیلی از دی ماه در اصفهان در بازداشت به سر می برد و با وجود به پایان رسیدن بازجویی ها همچنان با آزادی وی مخالف می شود. چندی پیش کاوه قاسمی در کرمانشاه بازداشت شده است که دستگیری این فعال حقوق بشر ضربه سهمگینی به فعالیت های مدنی و حقوق بشری در مناطق کردنشین ایران وارد آورده است. همچنین در هفته گذشته شاهد صدور حکم سه سال حبس برای آقای کوهزاد اسماعیلی مسئول شعبه گیلان سازمان بودیم که باید گفت چنین حکمی مصداق بارز نقض دادرسی عادلانه و ظلمی آشکار در حق یک فعال مدنی و سیاسی با سابقه ای روشن در فعالیت های منطقه ای در شمال کشور یعنی آقای کوهزاد اسماعیلی است. بعلاوه طی یکی دو روز گذشته آقای انجم روز از اعضای سازمان در استان گیلان نیز بازداشت شده است که هنوز دلایل این بازداشت برای ما روشن نیست.