“در ایران مطلقاً اعدام سیاسی نداریم و اعدامها مربوط به کسانی است که به صورت مسلحانه اقدام به مقابله با نظام کردهاند و این کار سیاسی نیست علاوه بر این مطابق قانون جمهوری اسلامی ایران، مجازات مطلقِ اقدام علیه امنیت ملی کشور اعدام نیست و اگر مدعی هستید ما افرادی را صرفا به این دلیل اعدام کردهایم، اسامی آنان را اعلام کنید”.
این بخشی از اظهارات صادق لاریجانی است؛ رئیس دستگاه قضا که در دوران ریاست او بر قوه قضائیه، بیش از دهها زندانی سیاسی اعدام شده اند و در حال حاضر هم دهها زندانی سیاسی محکوم به اعدام در زندان به سر می برند.
اعدام مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی از همان ابتدای پیروزی انقلاب ۵۷ و با اعدام وابستگان و چهرههای منتسب به حکومت سابق آغاز شد. از کسانی که در حکومت برچیده شده مقام یا مسندی داشتند تا کسانی که در مسندی هم نبوده اما نسبت یا وابستگی به مقامات حکومت سابق داشتند، از فعالان سیاسی که برای پیروزی انقلاب ۵۷ دوشادوش مسئولان حکومت تازه تاسیس مبارزه کرده اما بعد از پیروزی انقلاب به مخالفت یا انتقاد از سیاست های حکومت مردان جدید برخاسته بودند یا تیرباران شدند و یا به چوبه دار سپرده شدند.
در سالهای ابتدایی روی کار آمدن جمهوری اسلامی، اخبار اعدام ها و در مواردی تصاویر اعدام شدگان بر صفحه روزنامه ها می نشست. هرچند کم کم اطلاع رسانی در این زمینه مسکوت ماند و بعد به جایی رسید که مسئولان رده های مختلف جمهوری اسلامی به انکار اعدام ها یا جلوگیری از درز خبر آنها پرداختند با تاکید بر همین سخن آقای لاریجانی که “اعدام سیاسی نداریم”.
دهه ۶۰ به نوعی دهه اعدام در تاریخ جمهوری اسلامی نام گرفته؛ دههای که هزاران فعال سیاسی و منتقد و مخالف جمهوری اسلامی اعدام شدند. اوج این اعدامها در شهریور ۶۷ بود زمانی که صدها زندانی سیاسی که براساس روایات شاهدان عینی و خانواده هایشان یا محکومیت شان پایان یافته یا در مقاطع پایانی محکومیت خود بودند به صورت دسته جمعی اعدام شدند. مسئولان جمهوری اسلامی چه کسانی که در آن زمان دارای مقام و مسندی بودند و چه کسانی که بعدها بر مسند قدرت تکیه زدند تاکنون درباره این اعدام ها سکوت کرده و حاضر نشده اند موضع خود را درباره این اعدام ها اعلام کنند.
اعدام مخالفان و منتقدان در دهه های بعدی هم همچنان ادامه یافت و در حال حاضر هم تعدادی از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام،در زندان به سر می برند. در جنوب ایران و در خوزستان، محمد علی عموری، هاشم شعبانی، هادی راشدی، سید جابر آلبوشوکه و برادرش سید مختار آلبوشوکه با اتهام “اقدام علیه امنیت ملی، محاربه، مفسد فی الارض، تبلیغ علیه نظام” به اعدام محکوم شده و در زندان به سر می برند. این ۵ نفر “اعضای مجموعه الحوار یا همان گفتگو بودند. موسسه ای فرهنگی که در سال ۲۰۰۲ در زمان آقای خاتمی مجوز قانونی گرفت و فعالیت خود را آغاز کرد. حتی اسم مجموعه یعنی گفتگو را هم از گفتمان آقای خاتمی یعنی گفتگوی تمدن ها گرفتند. کارشان هم فرهنگی بود؛ تلاش برای حفظ زبان عربی، برگزاری جلساتی برای شعر و سرود به زبان عربی، برگزاری کلاس های آموزشی، برگزاری جشن ها و ارتباط با خانواده هایی که به دختران شان اجازه تحصیل نمیدادند و…”.
در تهران و در زندان اوین محسن و احمد دانش پور مقدم، از بازداشت شدگان روز عاشورای ۸۸ با حکم اعدام در زندان به سر می برند. این پدر و پسر روز عاشورا و در منزل خود بازداشت شده اند. آنها به محاربه و همکاری با سازمان مجاهدین خلق متهم شده اند و این در حالی ست که میثم دانش پور مقدم، فرزند محسن و ارادر احمد دانش پور مقدم در مصاحبه با “روز” میگوید: اعضای خانواده من هیچ گونه فعالیتی نداشتند متاسفانه یکی از برادران من در عراق به سر می برد اما ما هیچ ارتباطی با او نداریم و نه تنها علاقه ای به سازمان مجاهدین نداریم بلکه این سازمان را گروهی تروریستی میدانیم. در تمام این سالها تنها ارتباط ما با برادرم سفر مادرم به عراق بود. او به هر حال یک مادر است و برادرم عضو هر گروهی باشد بچه اوست. مادرم در سفری به عراق با برادرم دیدار کرد و بعد به ایران بازگشت. نه موقع بازگشت و نه تا ماهها بعد از آن هم هیچ مشکلی برای مادرم پیش نیامد و حتی سئوالی نیز از او نکردند اما یکباره در روز عاشورا مادر، پدر، برادر، دوست نزدیک پدر و یکی از اقواممان را بازداشت کردند و وقتی من به منزل آمدم تنها با یادداشتی مواجه شدم که روی آن نوشته شده بود از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده اند.
وحید اصغری و احمدرضا هاشم پور دیگر زندانیان سیاسی محکوم به اعدام هستند که برخلاف گفته های رئیس قوه قضائیه اقدام مسلحانه نکرده اند. وحید اصغری از ۵ سال پیش در بازداشت به سر می برد و به گفته خانواده اش در کشور هندوستان دانشجو بوده و برای دیدار با خانواده به ایران سفر کرده بود اما هنگامی که قصد بازگشت به هند را داشت در فرودگاه امام بازداشت شد. او و احمدرضا هاشم پور هم پرونده ای سعید ملک پورو از متهمان پرونده های معروف به مضلین و متهم به مدیریت سایت های مستهجن ضد دینی هستند.
زانیار و لقمان مرادی، دو زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر هستند که محکوم به اعدام شده اند. آنان به اتفاق مجید بختیاری و هژیر ابراهیمی، به اتهام دست داشتن در ترور سعدی، پسر امام جمعه شهر مریوان، در تیرماه سال ۸۸ بازداشت شدند. آنها همچنین به جاسوسی برای دولت انگلستان متهم شده بودند.
به دنبال انتشار این خبر، ویدیویی حاوی اعترافات بازداشت شدگان این پرونده از شبکه انگلیسی زبان جمهوری اسلامی پخش شد. در آن ویدیو چند فرد از جمله زانیار و لقمان مرادی به عنوان متهم، در منزل ماموستا مصطفی شیرازی در حال اقرار به قتل فرزند امام جمعه نشان داده میشدند.
اما خانواده لقمان و زانیار مرادی در مصاحبه با “روز” گفتند که این اعترافات ساختگی بوده و فرزندان آنها تحت فشار ناچار به اقرار شده اند.
چندی بعد نیززانیار و لقمان مرادی در نامهای سرگشاده از درون زندان خطاب به مردم اعلام کردند که اعترافات آنان زیر شکنجه بوده و از سوی بازجویان تهدید به “تجاوز جنسی” شدهاند.
در کردستان، حبیب الله گلپری پور، حبیب الله لطیفی و شیرکو معارفی از جمله زندانیان سیاسی محکوم به اعدام هستند. حبیب الله گلپری پور به محاربه متهم شده و پدرش میگوید: این اتهامات به پسر من نمی چسبد. او یک جوان ۲۵ ساله است که فقط کار فرهنگی میکرده و وقتی او را بازداشت کرده اند چند کتاب با خود داشته که کتاب ها را ضبط کرده اند. اسلحه ای نبوده و کار مسلحانه ای نکرده؛ جرم پسر من تنها داشتن چند کتاب بوده است و نمیدانم بر اساس چه قانونی به پسرم چنین اتهامی زدند و بعد حکم اعدام دادند.
شیرکو معارفی از فعالان سیاسی و مدنی کرد سال ۸۷ در شهرستان سقز دستگیر و به اعدام محکوم شد. این فعال سیاسی، اهل بانه است و ۳۱ سال سن دارد. اتهامات او “اقدام علیه امنیت ملی، عضویت در حزب کومله و محاربه با خدا” اعلام شده است. وکیل او اعلام کرده موکلش عضو کومله نبوده و فقط هوادار این حزب بوده وبنا به شهادتنامهای که اهالی روستا امضا کردهاند، وقتی پاسدارها برای دستگیری شیرکو آمده بودند، وی اسلحهاش را تحویل داده و خود را تسلیم کرده و بر این اساس، اتهام محاربه در این پرونده صدق نمیکند.
اینها تنها نمونه ای از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام در حال حاضر هستند؛ زندانیانی که دادگاه علنی نداشته و وکلای شان هم در دادگاه امکان دفاع از آنها را نیافته اند. این زندانیان اکثرا اعلام کرده اند که موارد اتهامی را زیر شکنجه پذیرفته اند.
به این ترتیب طی همین سالهای اخیر، یعنی در زمان ریاست آقای لاریجانی بر دستگاه قضایی دهها زندانی سیاسی اعدام شده اند که در اکثر موارد جنازه های آنها نیز به خانواده هایشان تحویل داده نشده است. فرزاد کمانگر، شیرین علم هوئی، جعفر کاظمی، علی آقایاری، علی صارمی، ارش رحمانی پور، محمد علیزمانی و زهرا بهرامی از جمله همین افراد هستند.