من، برعکس، نشان میدهم که نبرد طبقاتی در فرانسه چگونه اوضاع و احوال و وضعیتی بوجود آورد که در نتیجه آنها آدم کممایه دلقکمآبی توانست قیافه قهرمانان را بخود بگیرد. ( هجدهم برومر لویی بناپارت- کارل مارکس)
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون اقلیت مجلس، آقای خاتمی روز جمعه ۲۰ فروردین در دیدار با گروهی از دانشجویان دانشگاه تهران گفت: “موقعیت کشور بعد از انتخابات بد است و ملت هزینه بسیار بالایی در این ایام پرداخته است؛ عواقب مدیریت موجود در جامعه مطلوب نیست و اگر چاره ای اندیشیده نشود، سال ۸۹، سال بحران های اجتماعی خواهد بود.” به نظر می آید آقای خاتمی وقت زیادی صرف نکرده باشد تا به این نتیجه رسیده باشد. چون فاجعه عیان تر از آن است که نیاز چندانی به مداقه ای فراوان برای نیل به مطلب باشد. ملت در همان ابتدای سال آماده می شود تا “عیدی” خود را درقالب دور چهارم تحریم ها از دست قدرت های بزرگ بگیرد. اما دیگران حتی منتظر نماندند و قبل از بزرگترها “هدایای” خود را، به شکل قطع صدور بنزین و عدم خرید نفت، تقدیم این ملت سرخوش از “سیاست های داهیانۀ” دولت برآمده از کودتا کردند. تا جایی که نفت کش های غول پیکر ایرانی، چون زمان جنگ هشت ساله، باید در دریاها، ضمن سیر و گشت، برای فروش نفت به دنبال مشتری بگردند.
از آن جایی که امسال قرار است “سال وفور نعمت” باشد، رییس دولت در ادامۀ “شاهکارهای” خود طی یک ابلاغیه تصمیم گرفته است تا صندوقی برای آتیۀ فرزندان این مرزو بوم بوجود آورد. به گزارش ایلنا، محمود احمدینژاد در جمع مردم ارومیه در ورزشگاه جهان پهلوان تختی با اعلام این مطلب گفت: “دولت پیش بینی کرده از اول سال 89 هر فرزندی که در ایران زمین به دنیا میآید برای اینکه آینده آن کودک تامین شود دولت در یک صندوقی به نام صندوق آتیه فرزندان ایران زمین برای آن کودک یک حساب باز میکند و به دلیل اینکه نوع حساب آن سرمایه گذاری است سالانه سود تعلق خواهد گرفت”.
به نظر می آید این راهکار جدید دولت نظامیان را باید در چهارچوب به دست آوردن منابع مالی بیشتر، نظیر آنچه که در لایحۀ هدفمند سازی یارانه ها دیده می شود، در نظر گرفت. این وعدۀ توخالی حتی اگر محقق شود و صورت اجرایی به خود بگیرد، بیست سال دیگر، زمانی که ممکن است تنها نامی از برنامه ریزان این طرح باقی مانده باشد، دردسر بزرگی برای دولت های وقت می آفریند، تا جواب بازی های خطرناک و کودکانۀ این دولت را بدهند.
یک حساب سر انگشتی ساده نشان می دهد که این وعده احاله به محالی بیش نیست. اگر فرض کنیم که سود مورد نظر از این سرمایه گذاری در سال 20% در نظر گرفته شده باشد و همۀ عوامل اقتصادی به بهترین شکل ممکن پیش بروند، بعد از مدت بیست سال اصل و فرع این سرمایه گذاری بیش از 97 میلیون تومان نخواهد بود. تازه این مبلغ بنا بر اعتقاد بسیاری از کارشناسان در سال موعود، به خاطر میزان بالای تورم، مرهمی بر زخم کسی نخواهد گذاشت. در حالی که می دانیم رقم سود بانکی مقرر در سال 89 در بالاترین نرخ خود 17% است. ( بستۀ پولی بانک مرکزی برای سال 89) از طرف دیگر همین بانک هایی که قرار است از طریق آنها صندوق مهر رضا، سرمایه گذار اصلی صندوق آتیۀ فرزندان، به پول مردم سود بدهد، علی الحساب با کمک های دولت سرپا هستند. کسی هم توضیح نمی دهد اگر همین مختصر نفت هم که فروخته می شود دیگر خریدار دندان گیری نداشته باشد، چه کسی می خواهد بانک ها را از ورشکستگی نجات بدهد. از سوی دیگر قرار است که این پول ها از طریق بانک ها و شرکت های بیمه سرمایه گذاری شود. اما مشخص نیست که در کجای این کشور”سرمایه ها گذاشته” خواهد شد. کشوری که امسال، با توجه به طرح هدفمند سازی یارانه ها، رشد اقتصادیش حدود یک یا کمتر از آن خواهد شد و حداقل تورمی بین سی تا چهل درصد را باید تحمل کند و در دوران رکود تورمی به سر خواهد برد. پس این دروغ آشکار برای چه منظوری گفته می شود؟
اولین هدف از طرح این جنجال ها حفظ پایگاه در میان کسانی است که احمدی نژاد خود از میان آنها بالا آمده است. او به نیکی می داند که با سیاست های اقتصادی که در عرض این چند سال اتخاذ کرده چه ضربات جبران ناپذیری بر تن رنجور اقتصاد این کشور وارد آورده تا آن را به مرز از پا درآمدن نزدیک کند. او به خوبی می داند که روز به روز به صف کسانی اضافه کرده است که نیازمند کمک های دولت هستند. او حتی اگر موفق نشود که این طرح را اجرا کند، حداقل قیافه ای شبیه به رابین هود برای خود در میان نیازمندانی که هر روز بیشتر بر تعدادشان می افزاید، ساخته است. او تلاش دارد که اگر حتی نتوانست سفره های مردم را، به ویژه در میان تهیدستان، رونق ببخشد، خود را هم فکر و هم منش اقشار عقب افتادۀ اجتماعی قرار دهد. به همین دلیل از فرزندهای بیشمار برای هر خانواده سخن می گوید. این حرف در میان چه کسانی بیشترین خریدار را دارد؟ از همین مسیر است که از ادبیاتی برای سخن گفتن با دولت های جهان استفاده می کند، که همین گروه از مردم به راحتی درک کرده، از آن استقبال می کنند. حامیان احمدی نژاد، با بهره جستن از رفتارهای به اصطلاح “مردمی” رئیس دولت و وعده های پی در پی در مورد کمک های مالی قابل اجرا و غیر قابل اجرا از این گروه مردم برای روزهای کشمکش با رقبا، سیاهی لشکر می سازند. فراموش نکنیم، انتخابات شوراها نزدیک است.
از طرف دیگر دولت در شرایطی قرار گرفته که تلاش دارد مبالغ زیادی منابع مالی برای هزینه کرد روزمرۀ خود تأمین کند. بر مبنای میزان موالید کشور در سال 88 و نرخ رشد جمعیت کشور انتظار می رود حدود یک و نیم میلیون نفر در سال 89 متولد شوند. حتی اگر مخاطبین وی به سیاست ها تشویقی دولت در مورد کثرت فرزندان توجه نکنند، همین تعداد نوزاد کافی است تا امسال، با توجه به این طرح، مبلغی حدود دو میلیارد به صندوق دولت واریز شود. مبالغی که امروز، با در نظر گرفتن بی انضباطی های مالی، توسط آقایان دریافت و هزینه می شود، ولی پاسخ گویی آن به عهدۀ کسان دیگری، طی سه دهۀ آینده خواهد بود. هر چند این مبلغ جای بیست میلیارد دلار مورد اختلاف مجلس و دولت را نخواهد گرفت اما، با توجه به شرایط وخیم کشور در شرایط حاضر، باید همین مقدار ناچیز، از دید آقایان، در اختیار تعزیه گردانان حکومت قرار بگیرد تا قدری غرق شدن قایق به گل نشستۀ دولت را به تأخیر اندازد. امسال قرار است یارانه ها تعدیل شود. برای گذر از این تنگنا آنها نیاز به پول دارند. تهیه بنزین به همراه سایر اقلام که به آهستگی، با این تحریم های رنگارنگ و با توجه به شرایط جدید، هزینه های زیادی روی دست این کشور خواهد گذاشت، محتاج پول فراوانی است. خشکسالی امسال هم که مزید علت شده تا به اعتراف وزیر نیرو هم با کمبود برق روبرو باشیم و در ضمن میزان غلۀ مورد نیاز کشور از مزارع کشور برداشت نشود. بنابراین پر کردن سیلو های کشور و خرید برق از کشورهای همسایه، پول نیاز دارند. این همه در شرایطی است که نفت ایران آسان فروخته نخواهد شد و استحصال وعده های مالیاتی محقق نمی گردد. چون چرخشی در اقتصاد نخواهد بود که بخواهد مالیاتی بی آفریند. خوب از هر راهی که ممکن است باید پول تهیه شود. حتی اگر به قیمت یک انفجار جمعیت دیگر تمام شود.
دست آخر اینکه نظامیان تلاش دارند که حتی در ترکیب و ساختار طبقات اجتماعی دست ببرند. برای این منظور نیاز به مبالغ زیادی پول دارند. آنها به خوبی می دانند که در صورت قدرت گرفتن طبقات متوسط اجتماعی ادارۀ حکومت دشوارتر خواهد شد. به همین دلیل از روز اول به بهانۀ مبارزه با فساد، به بسیاری از فعالیت های اقتصادی، که می توانست به قدرت گرفتن این طبقه یاری برساند، ضربات جبران ناپذیری زدند. از طرف دیگر بنگاه اقتصادی خاتم الانبیا، شرکت ها اقماری آن و دیگر مؤسسات اقتصادی در اختیار نظامیان، عملا پول، حلقۀ واسط فعالیت های اقتصادی، را به همراه بخش بزرگی از قراردادهای پول ساز در اختیار گرفتند، تا مراسم تشییع جنازه پیکر محتضر بخش خصوصی مستقل از دولت را جلو بیاندازند. اما آن گونه که آقای رنانی، اقتصاددان، می گوید، وجود زنده و حساس اقتصاد منتظر نماند و واکنش نشان داد. این رفتارهای نابخردانه، نه تنها باعث ضعف روزمرۀ صاحبان صنایع در بخش خصوصی شد، بلکه اثرات دیگری نیز به همراه داشت. به عبارت دیگر از یک طرف بر تعداد افراد حاضر در دهک های پایین تر افزود و از سوی دیگر اوضاع معیشتی این دهک ها را بدتر کرد. به معنی دقیق تر تعداد کسانی که دستشان به طرف دولت دراز است، روز به روز فزونی گرفت. حالا پاسخ گویی به این خیل عظیم نیازمندان کمک های دولت، هر چند در حد بخور و نمیر، و آن اشتهای سیری ناپذیر نظامیان شرکت های وابسته به سپاه، به پول بی حد و حصری نیاز دارند. یعنی باید به قول عبدی دولت مادر خرج شود، تا بتواند مدتی طولانی تر خود را در قدرت ببیند.
در داستان پادشاهان شنیده می شود که هایلاسلاسی، امپراطور سال های نه چندان دور اتیوپی، برای اثبات قدرت خود در اتوموبیلی رو باز مملو از نان می نشست و در حالی که مردم قحطی زدۀ حبشه به دنبال لقمه نانی به دنبال خودرو او بودند، قرصی نان جلوی آنها پرت می کرد. فارغ از افسانه بودن و یا واقعیت بودن، این ماجرا می تواند مثال خوبی از نحوۀ تفکر دیوانگان قدرت باشد، که این عجوزۀ هزار داماد را به هر قیمتی طالب هستند. اگر کسانی در این بوم و بر، شب ها با این رویا به خواب می روند و صبح با آرزوی آن از خواب بر می خیزند، حتما می دانند که اگر برای آنها زود نیست که به این موقعیت برسند، برای این ملت دیرگاهی است که دیر شده تا به این خفت و ذلت تن دهد. مارکس در انتهای هجدهم برومر می گوید:میدان واندوم، سرنگون خواهد شد”. به نظر می آید تاریخ در حال تکرار شدن است، هر چند کمدی آن قدری سیاه است.