خودآموز کشف رمز زبان سرخه‌ای

نویسنده
مسعود لواسانی

» شرح

 

سمنانی و سرخه‌ای صحبت کردن حسن روحانی و برادرش در جریان مذاکرات هسته‌ای،

 این زبان‌ها را «سر زبان‌ها انداخت» .

می‌گویند در زمان جنگ هشت ساله با عراق بیشتر بیسیم چی‌های طرف ایران سرخه‌ای بودند و با زبان سرخه‌ای و یا سمنانی با یگان‌های دیگر صحبت می‌کردند.

به هر حال اگر در میان دوستان و آشناها کسی هست که سمنانی یا سرخه‌ای زبان است، بد نیست تا با زبان او آشنا شویم تا اگر روزی روزگاری هوس کردند پشت سر ما حرف بزنند ، حداقل بفهمیم چه می‌گویند تا سر میز مذاکره سرمان کلاه نروند؛ کم‌ترین فایده‌اش این است که وقتی رپیس جمهور با اخوی صحبت می‌کنند متوجه می‌شویم کی قرار است یارانه‌ها قطع شود و زودتر به بقیه خبر می‌دهیم.

خب از شوخی گذشته، سرخه یا آن‌طور که خودشان می‌گویند سور در ۱۷۰ کیلومتری شرق تهران قرار دارد. اما همان‌طور که زبان شناس‌ها می‌گویند این منطقه در یک جزیره‌ی زبانی قرار دارد که درست‌تر است که بگوییم مجمع‌الجزایر زبانی چرا که در آن محدوده هر شهر و بخشی یک زبان مخصوص و واقعن منحصر به فرد دارد.

سرخه دارای زبانی خاص است که به آن «سورجانه» می گویند و دارای لغات بسیار دشواری است که بعضی از ادیبان فارسی آن را مربوط به زبان پهلوی قدیم یا زبان پارسیان دانسته‌اند.

زبان سرخه‌ای و سمنانی از شاخه‌ی زبان‌های ایرانی شمال غربی است و در عین حال زبان انتقالی میان زبان‌های ایران مرکزی و زبان گیلکی به شمار می‌آید. ناصر خسرو می‌گوید که سمنانی‌ها فارسی را با «لهجه دیلمی» تلفظ می‌کنند به اعتقاد گیتی شکری و بهروز محمودی‌بختیاری، زبان سمنانی با زبان تاتی و زبان تالشی پیوند دارد.

این زبان با برخی واژه‌های متداول در خانواده زبان‌های ایرانی، خود زبانی مستقل و کم وبیش خودکفا می‌باشد. در گروه‌بندی زبان‌های ایرانی نو، زبان سمنانی متعلق به گروه زبان‌های مرکزی ایران است.این زبان دارای لهجه‌های گوناگونی است که هیچکدام کار یک لهجه را یکسره تمام نکرده‌اند.

کریستن سن که در حدود سال ۱۹۱۴ درباره این زبان پژوهش نموده، می‌گوید: زبان سمنانی به قدری با سایر لهجه‌های ایرانی نظیر مازندرانی و گیلکی و غیره اختلاف دارد که خود ایرانی‌ها می‌گویند، بدون اینکه این زبان‌ها را فرا گرفته باشیم، درک می‌کنیم ولی زمانیکه دو سمنانی با هم صحبت می‌کنند، هرگز زبان آنها را نمی‌فهمیم.

سمنانی زبانی انعطاف‌ناپذیر است. واژه‌های بیگانه را به سختی می‌پذیرد و حتی به نظر می‌رسد که تا حدود یکی دو سده گذشته در مقابل ورود واژه‌های فارسی نیز مقاومت به خرج داده باشد. همچنین خاصیت ترکیب‌پذیری و ساخت واژه‌های جدید در این زبان در مقایسه با فارسی بسیار ضعیف است.

اما نخستین ردی که از شگفتی غربی‌ها از زبان منحصر به فرد سرخه و سمنان در دست داریم خاطران شیندلر صاحب منصب آلمانی در دوره ی ناصر الدین شاه است که از زبان مردم منطقه ابراز شگفتی می‌کند. او در کتاب خاطرات و مشاهدات خود درباره‌ی این زبان می‌نویسد : اهل لاسگرد مثل سمنان و سرخه زبان غریبی حرف می زنند که از الفاظ قدیم و لفظ ترکی و فارسی مخلوط است.

حضور اهالی سرخه در واحد مخابرات جنگ و بهره‌گیری از گویش منحصر به فرد مردم این منطقه، حتی به کتاب‌های تاریخ و خاطرات جنگ هشت ساله با عراق نیز راه پیدا کرده است.

«حسین کلامی» که از بیسیم‌چی‌های جنگ در کتاب «فصل پرستو» در مورد رمز و راز گویش سرخه‌ای و اثرات آن در مکالمات فرماندهان در جبهه‌ها به یکی از رسانه ها می‌نویسد: سال ۶۱ و در عملیات رمضان شهید مهدی شاهدی فرمانده گردان ما بود. ۹ نفر سرخه‌ای بودیم که اعزام شده بودیم. در لشکر ۱۷ قم به ما گفتند همه بچه‌های سرخه باید با بیسیم حرف بزنند. طوری با هم صحبت کنید که بچه‌های شهرهای اطراف سرخه هم نفهمند. در این عملیات فرمانده مخابرات ناحیه سمنان «علی‌اکبر شیرعلی» حضور داشت و این موضوع سبب شد از این زبان بیشتر استفاده شود. در عملیات قادر در کردستان دو نفر سرخه‌ای بیشتر نبودیم به طور کامل سرخه‌ای حرف می‌زدیم. این زبان قابل یاد گرفتن نیست. اگر قرار بود عملیاتی شروع شود، مدت‌ها قبل می‌نشستیم و کد و رمز می‌نوشتیم.

عباس آذرخش در وبلاگ خود در از قول «محمدرضا ادهم»‌ بیسیم‌‌چی اهل سرخه نقل می کند: «به زبان سرخه‌ای ما به گنجشک می‌گوئیم مارگیج اما در استعاره همین کلمه معنی هواپیما و هلی‌کوپتر و وسایل پرنده دشمن را دارد وقتی با زبان و لهجه غلیظ مادری خود صحبت می‌کنیم حتی جوانان کم سن و سال سرخه‌ای حرف‌های ما را نمی‌فهمند.

یک خاطره‌ی دیگر از آن دوران این است: نیمه شب بود، کمک بیسیم‌چی گردان بودم دیدم پیام می‌دهند. آن سوی خط مجتبی صحبت می‌کرد. مجتبی جلوتر و نزدیک دشمن رفته بود. گفت «داوود داوود» گفتم «مجتبی به گوشم» گفت «کاشی برحی بقاتی» (یعنی دشمن چیزی که آقای کاشی می‌فروشد ـ گاز ـ زده است) بلافاصله خبر به رزمندگان اعلام شد و به این ترتیب آن شب بچه‌ها از گازگرفتگی و شیمیایی شدن، نجات یافتند!»

 

اینجا جزیره لهجه هاست

استان سمنان دارای گویش و لهجه های فراوانی است و در خیلی از مواقع شنیده ایم که استان سمنان به جزیره لهجه ها معروف است. همین موضوع ما را بر آن داشت به سراغ «اسماعیل همتی» یکی از نویسنده ها و پژوهشگران برتر سمنان برویم و در خصوص گویش استان گفتگویی را داشته باشیم. همتی در رابطه با گویش های استان سمنان می گوید: «به جز گویشهای منطقه سمنان مانند سرخه ای، سنگسری و افتری، دو گروه گویش دیگر نیز داریم که یا به فارسی ایرانی نزدیک هستند و یا مثل گویش شاهرودی به خانواده زبان مازندرانی (طبری) شبیه‌اند. البته گروه سومی از گویش های دیگر که از یکصد سال پیش بنا به دلایلی به جغرافیای استان سمنان مهاجرت کرده اند و دارای فرهنگ گویشهای قابل اغنا و پر باری هم هستند، به مجموعه گویش های سمنان اضافه شده است که در گروه سوم می توان به گویش هایی مانند الیکائی و گرمساری اشاره کرد.»

 

سرخه ای ها چطور صحبت می کنند؟

به طور کلی گویش سرخه‌ای ضمن اینکه خوش آهنگ به نظر می رسد اما یاد گرفتن و فهمیدنش بسیار سخت است. به طور مثال مردم سرخه به سرخه (سور) می گویند همین موضوع نشان می دهد که زبانشان و حتی اسم گذاری قوائد خاص دارد. همتی در این زمینه با اشاره به فعالیت های انجام شده در زمینه گویش سرخه‌ای می گوید: «تا آنجا که دیده ام، کتاب های خوبی در این حوزه تالیف شده است. از آثار زنده یاد رضا مهربان و از افراد فعال کنونی جناب علی اکبر فخر و همچنین آثار انجمن رسالت سرخه می‌تواند برای علاقه‌مندان در این زمینه مفید باشد.»

سرخه ای ها مثلا به برادر بزرگ (دادا) و به بردار کوچکتر (بره) می گویند یا به خواهر بزرگتر (دو دو) و به خواهر کوچکتر (خواک) می گویند همچنین به پسر (لیزی) و به دختر (دوک کی) می گویند.

حدود ۱۵۰ سال قبل گویش های سمنانی برای نخستین بار مورد توجه شرق‌شناسان قرار گرفت «آرتور کریستین سن» شرق‌شناس دانمارکی در سفری که در سال ۱۹۱۴ میلادی به ایران داشت، یک هفته در سمنان اقامت گزید و با کمک گرفتن از میرزا حاج آقاجانی یکی از منشی‌های حاج حشمت شکر، نایب الحکومه سمنان، به گردآوری واژه‌ها و بررسی قواعد دستوری گویش سمنانی پرداخت و نتیجه مطالعات خود را در رساله‌ای به نام «بررسی اجمالی قواعد دستوری سمنانی» در سال ۱۹۱۵ در کپنهاگ پایتخت دانمارک به چاپ رسانید.

از شاعران پیش‌کشوت سرخه‌ای می‌توان به محمدرضا شهابی اشاره کرد و از جوان‌تر کسانی همچون دکتر حسن یعقوبی، عادی وطنی، رضا مهربان، مصطفی پیوندی ،‌ حسین امامی و… . حتی سرخه‌ای‌ها برای خودشان خواننده‌ هم دارند که به این زبان برایشان آهنگ می‌خواند. بهامان خواننده‌ی جوانی است که به زبان سرخه‌ای شعر می‌گوید و آهنگ می‌خواند.

در ادامه چند نمونه شعر سرخه‌ای را برای آشنایی با این زبان می‌بینید:

به اسم ژو که هم دی هر دو دستی     

وترین چی که ایه تندرستی      

همه وانیم خوجیره یاوا کنّیم           

کو اِنیم فکر، بی اِی ناتندرستی 

رضا مهربان

 

(برگردان شعر به فارسی) :

 

با نام او که به ما تقدیم کرده

بهترین چیز که هست سلامتی

همه می‌گوییم (سلامتی) خوب است ولی فراموش می‌کنیم

به فکرش می‌افتیم که بیماری بیاید.

 

پیر غریب

اشان آ بیامی هوژ سرا ، دنابوآ                          مون د رست باواژ تا کوجا دابوآ

بخدا آ بشیبیشت پیر غاریب دوعا هاکیر            شومع روشن واکیر و ناذر آدا هاکیر

                                        دووروو واندا دووروو واندا

 

تا بدیشان بشوشتا باغچیان کوجه                    که بدوزدت سی و نر و بادنجان گوجه

                                      دووروو واننن دووروو واننن

به خودا آ بشیبیشت پیر غاریب دوعا هاکیر       شومع روشن واکیر و ناذر آدا هاکیر

 

محمد رضا شهابی ۳/۱۲/۱۳۵۲

 

معنی شعر:

این همان شعری است که عباس قادری خواننده پاپ مردمی هم آهنگی را با همین مضمون اجرا کرده است. /