بعد از انتشار گزارشی در مجله همشهری ماه درباره تصمیم به ایجاد حراجی برای اشیای تاریخی کشور که در حال حاضر در دسترس سازمان میراث فرهنگی است، نمونه دیگری از اقداماتی که به پایمردی رحیم مشائی در دفتر رییس جمهور خارج از نظارت مجلس و سازمان بازرسی کشور در حال انجام است، از پرده به در افتاد.
سحربیانی در گزارشی در همشهری از این خبر کوتاه ابراز شگفتی کرده که چطور گروهی در صدد راه اندازی مرکز حراج اشیا تاریخی در کیش هستند. اینکه امالبنین نعمت گرگانی مدیر کل امور موزهها و اموال منقول فرهنگی تاریخی سازمان میراث فرهنگی هم خبر را تائید کرده بر حیرت ها فزوده و آشکار شده که سازمان پر گفتگوی میراث فرهنگی که با نهیب روحانیون بلند پایه نتوانست اوقاف کشور را به مجموعه تحت امر خود اضافه کند اینک در صدد فروش اشیای تاریخی است که در ایران به شدت بد نگاه داشته شده و حساب و کتاب روشنی ندارد.
این مقام مسئول دولتی همچنین از برگزاری نشستی با نماینده سازمان منطقه آزاد کیش خبر داده که قرار شده برای راهاندازی این مرکز، یک دستورالعمل ویژه تنظیم شود. مانند همه کارهای دیگر در توجیه این مرکز در ابهام گفته شده این حراج راهکاری است برای جلوگیری از خرید و فروش غیر مجاز.
یک کارشناس به گزارشگر همشهری گفته مسافران و مردمی که در جزیره کیش زندگی می کنند از رطوبت و گرمای هوا شکایت دارند. حالا این اشیا تاریخی زبان بسته که هزار قصه از تمدن ایران باستان در دل نهفته دارند و قرار است در همین جزیره به فروش برسند باید به چه کسی شکایت ببرند؟ در همه دنیا میراث کشورهای دیگری چون ایران را که تصاحب کرده اند در مکانی امن با آب و هوایی استاندارد نگهداری می کنند و حتی حاضر نیستند برای چند ماهی آن را به کشور مبدا برای نمایشی کوتاه مدت بازگردانند. منشور کوروش را که یادتان هست؟ اما افسوس ما خود قدر و منزلت داشته های مان را نمی دانیم.
حاصل اینکه ابهام در این خبر کم نیست. اگر اشیا تاریخی ایران فروخته شوند درآمد حاصل از آن کجا هزینه خواهد شد؟ شاید قرار است درآمد حاصله را صرف خرید اشیا تاریخی چین کرده و به آن افتخار کنیم.
یک کارشناس دیگر گفته است اگر چند سال قبل کسی از ورود سیر و گردوی چینی سخن می گفت به سخره اش میگرفتیم اما امروز این کالاها را در بازارهای ایران به وفور میبینیم. حالا از چنین تصمیمی چرا باید حیرت کنیم؟ مگر نه اینکه این روزها ما وارد کننده فرهنگ شرق دور با نمایش مکرر فیلم و سریال های آنها هستیم؟ میراث فرهنگی چینی را هم می شود به راحتی جایگزین میراث و تمدن هزار ساله ایرانی کرد به احتمال زیاد به صرفه تر هم خواهد بود.
باستان شناسی که نمیخواهد نامش در گزارش ذکر شود در این باره به همشهری گفته: “زمانی که بدون برنامه ریزی و یکباره مرکز پژوهشهای باستانشناسی از تهران منتقل میشود و بسیاری از باستان شناسان و پژوهشگران این مرکز به فکر بازخریدی و بازنشستگی افتاده اند بهترین فرصت برای راه اندازی این حراجی است. چرا که کسی برای اعتراض کردن باقی نمانده است.”
این باستان شناس ادامه می دهد:” سازمان میراث فرهنگی این روزها تصمیمات تازه و غیرکارشناسی زیادی را در کارنامه خود ثبت کرده است. این سازمان نه تنها از میراث فرهنگی ایران حمایت نمی کند که با این حرکت عجیب، آن هم همزمان با خروج مرکز پژوهشهای باستان شناسی از تهران و همچنین زدن چوب حراج به آثار تاریخی معلوم نیست چرا در حال معکوس انجام دادن وظایف خویش است.”
بازار یا حراج
اگر قرار به حراج اشیا عتیقه شبیه همانهایی که در بازار منوچهری دیده می شود؛ باشد، بعید است چنین حراجی رونق بگیرد. این اشیا را به راحتی می توان در بازار یافت اما گویا قرار بر حراج آثاری با قدمت بیشتر و نایاب تر است.
زرکش از فروشندگان اشیا عتیقه در خیابان منوچهری درباره راه اندازی بازار حراج اشیا تاریخی گفته: “اتفاق عجیبی است. اگر این اشیا قدمتی زیر صد سال داشته باشند که الان هم در خیابان منوچهری و جمعه بازار خیابان استانبول خرید و فروش می شوند و خرید و فروش آنها نیز کاملا قانونی است اما اگر قرار است اشیا با قدمت بیشتر فروخته شوند، اصلا باور کردنی نیست. “
زاهدی دیگر فروشنده و کارشناس عتیقه در خیابان منوچهری با خنده و تمسخر می گوید: “ شایعه درست نکنید این خبر غیرواقعی است مگر چنین چیزی امکان دارد؟”
شهرام زارع باستان شناس در این خصوص به همشهری گفته: “اصلا اتفاق خوبی نیست. باید خیلی از مشکلات را در نظر گرفت. با شروع چنین حراجی راه برای اعراب حاشیه خلیج فارس باز می شود تا با ثروتی که دارند این اشیا را خریداری کرده و در موزههای ساختگی خود و به نام خودشان آنها را جای دهند و به زودی شاهد تسخیر تاریخ کشور توسط آنها خواهیم بود.”
زارع در ادامه می افزاید: “بد نیست نگاهی به برخورد همسایگان و سایر کشورهای اسلامی که با ما همخوانی فرهنگی بیشتری دارند بیاندازیم. در کدامیک از کشورهایی مانند مصر، اردن، ترکیه و غیره شما شاهد چنین حرکت هایی هستید؟ در اکثر این کشورها نداشتههایشان را هم به نمایش می گذارند. برای مثال امروزه در قطر «موزه هنر تمدن عربی» راه اندازی شده که اتفاقا تعداد آثار ایرانی این موزه بیشتر است حالا در صد سال آینده چه کسی می تواند جلوی تحریف تاریخ را بگیرد؟”
این باستان شناس در خصوص اهمیت باستان شناسی می گوید: “باستان شناسی امروز امکان تازه ای به دنیا داده و آن هم بازنویسی تاریخ است ما از یک گور تاریخی می توانیم بیشتر از نوشته های هرودت تاریخ سرزمین ایران را ثبت کنیم. چطور می شود که قدر و منزلت این آثار و علم باستان شناسی و اشیا کشف شده در کاوش ها را نمی دانیم ؟”
کار خطرناکی است
دکتر حکمت اله ملاصالحی باستان شناس دیگری است که در خصوص این طرح می گوید: “کار بسیار خطرناکی است. به نظرم بهتر است از واژه فاجعه برای این حرکت استفاده کنیم. “
این باستان شناس با دلخوری می افزاید: “وقتی مدیریت نا کارآمدی که هیچ شناختی از میراث و فرهنگ ایران ندارد سکان دار این سازمان می شود چه انتظاری داریم جز به بار نشستن فجایع جبران ناپذیر امروز؟”
وی ادامه می دهد: “آثار تاریخی ایران ناموس این سرزمین هستند. چطور می شود ما به ناموس ملی خود چوب حراج بزنیم؟ این آثار برگ برگ تاریخ سرزمین ما هستند. با هر قیمتی هر کس تاریخش را حراج بزند بازنده است. در این حراجی به جرات می گویم تنها بازنده فروشنده است.”
ملاصالحی از دست داشتن باندهای احتمالی در خرید و فروش اشیا تاریخی سخن می گوید: “همیشه دست باندهای تبهکار در قاچاق اشیا تاریخی وجود داشته از کجا معلوم حالا به راحتی این باندها به این حراجی ها نفوذ نکنند و به راحتی دست به تاراج تاریخ این سرزمین نزنند؟”
به گفته ملاصالحی این باندها در سراسر جهان حفاریهای غیر مجاز، کلکسیونهای بزرگ و موزههای خصوصی دارند که اتفاقا این حرکت نوید افزایش اشیا گرانبهای تازهای را به موزه هایشان می دهد.
این باستان شناس می افزاید: “به نظرم بعد از نفت و گاز بزرگترین سرمایه ایران میراث تاریخی است. بعید نیست حالا صادرات آن را هم شاهد باشیم و به نظرم با صادر شدن این اشیا باید نام ایران را برای همیشه از تاریخ جهان حذف کرد. خیلی از کشورهای دنیا از جمله اعراب در تلاش برای تصاحب تاریخ ایران و نامگذاری آن به نام خود هستند و این فرصتی است طلایی که ما با جهل خود به آنها می دهیم. آنها میلیاردها دلار هزینه می کنند برای تسخیر نام خلیج فارس، برای تسخیر بادگیرها و قنات های ما به نام خودشان.”
این باستان شناس نیز با اشاره به خروج مرکز مطالعات باستان شناسی از تهران می گوید: “فرزندان این سرزمین از همه جای کشور گردهم آمده بودند تا شانه به شانه هم با پژوهش و تحقیقات باستان شناسی دریچه جدیدی به روی تاریخ این سرزمین بگشایند که در راس این هرم نیز مرکز پژوهش های باستان شناسی در تهران وجود داشت. حالا با آشفتگی پیش آمده و بازخرید شدن بسیاری و بازنشستگی عده ای دیگر نه تنها چیزی از این تلاش باقی نخواهد ماند که کسی هم برای اعتراض باقی نمی ماند.”
وی در ادامه می افزاید: “مسئله این حراجی مسئله یک شی نیست. مسئله تاریخ است که در خط مقدم اندیشه و آگاهی جهان باستان شناسی قرار دارد و متاسفانه امروز می بینیم که بیشترین آثار مربوط به پارس ها و ساسانی ها در عراق و ترکیه نگهداری می شود. کدام عقل سلیمی می گوید راه مقابله با قاچاق این اشیا حراج زدن آنهاست؟”
قانونگذاران کجا هستند
طبق گفته کارشناسان، قانون اساسی خرید و فروش و هر نوع حفاری غیر مجاز را ممنوع اعلام کرده است، اما کدام قانون و مصوبه به این سازمان اجازه حراج تاریخ سرزمین کهن ایران را خواهد داد؟ تا امروز خبری مبنی بر اجازه نمایندگان ملت در مجلس برای این امر منتشر نشده است. در این زمینه باید به قانون های مصوب قبلی اشاره کرد که نه تنها قانون اساسی فروش اشیا تاریخی را ممنوع دانسته که طبق قانون گمرک جمهوری اسلامی خروج این اشیا از کشور ممنوع شده است.
در این میان چراها و اماهای بسیار دیگری نیز به نظر می رسند که در صورت تصویب دستورالعمل راه اندازی این مرکز حراج مطرح می شوند. به عنوان مثال اگر در این حراجی اشخاصی ایرانی یا غیر ایرانی تملک یک شی را به دست بیاورند آیا خروج آن از کشور مجاز می شود؟ آیا این نوعی پولشوئی نیست که در حقیقت با ایجاد یک مرکز به صادرات اشیای عتیقه ایران مجوز رسمی داده می شود.
چرا منطقه آزاد کیش با آب و هوایی که به گفته کارشناسان برای اشیا تاریخی نامناسب است به عنوان محل این حراجی انتخاب شده؟ آیا خروج این اشیا از منطقه آزاد به کشورهای عربی سهل تر نیست؟ آیا رطوبت هوای جزیره کیش به این اشیا آسیب نمی رساند؟
و در نهایت اینکه آیا تمام موجودی قلک های ایرانی می تواند در برابر ثروت شیخ نشین های خلیج فارس ایستادگی کند؟
و سئوال دیگری که با انتشار گزارش همشهری بر ذهن ها سنگینی کرده این است که در حالی که در سال های فوران بهای نفت [دهه چهل ] موجی برای بازگرداندن اشیای ایرانی از بازارهای بین المللی در افتاد که هم اینک موزه های ایران از آن غنی است، آیا تفکری وجود دارد که با اعتقاد بر نفی تاریخ قبل از اسلام معتقد است باید از این کفریات رها شد. آیا انتهای این تفکر همان نیست که در ابتدای انقلاب می خواست تخت جمشید و پارسارگاد را منفجر کند. نشانی نزدیک ترش همان ها که بامیان را در سال های آخر تسلط طالبان منفجر کردند.
آیا حراج در کیش یک نوع دیگر از انفجار آثار تاریخی نیست.