تازه های اهل فرهنگ
سیمین دانشور: چاپ تازهی “داغ ننگ”
ترجمهی سیمین دانشور از رمان “داغ ننگ” وشتهی ناتانیل هاثورن برای نوبت پنجم از سوی نشر خوارزمی تجدید چاپ شده است. چاپ نخست این اثر در سال 1369 منتشر شده است.
از “داغ ننگ” به عنوان اثر معروف و شاهکار ناتانیل هاثورن، نویسندهی آمریکایی، یاد میکنند. این اثر در سال 1850 منتشر شد و روایت آن در شهر بوستون در جامعهای شدیدا مذهبی در قرن هفدهم اتفاق میافتد. رمان دربارهی زن جوانی است که به خاطر ارتکاب به زنا، به تن داشتن «داغ ننگ» تا پایان عمر خویش محکوم میشود. هاثورن در این داستان مانند دیگر داستانهایش به مفهوم گناه اشاره دارد.
سیمین دانشور - داستاننویس و مترجم - هشتم اردیبهشتماه سال 1300 در شیراز بهدنیا آمده است. در سال 1328، دکتری خود را در رشتهی ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفته، یک سال بعد با جلال آل احمد ازدواج کرده و در سال 1331 برای مطالعه در رشتهی «زیباییشناسی» در دانشگاه استنفورد، به آمریکا سفر کرده و دو سال بعد به ایران بازگشته است.
از جمله تألیفها و ترجمههای دانشور عبارتاند از: “آتش خاموش” (1327)، “سرباز شکلاتی” برنارد شاو (1328)، “باغ آلبالو” و “دشمنان” از آنتوان چخوف (1331)، “بئاتریس” از شنیتسلر و “رمز موفق زیستن” از دیل کارنگی (1332)، “کمدی انسانی”ویلیام سارویان و “داغ ننگ” از ناتانیل هاثورن (1334)، “شهری چون بهشت”(1340)، “سووشون” (1348)،”بنال وطن” از آلن پیتون (1351)، “به کی سلام کنم؟”(1359)، “غروب جلال” (1360)، “ماه عسل آفتابی” (داستانهای ملل مختلف) (1362)، “جزیرهی سرگردانی” (1372)، “شناخت و تحسین هنر” (مجموعهی مقالات) (1375)، “از پرندههای مهاجر بپرس”(1376) و “ساربان سرگردان” (1380).
محمد محمدعلی : گله مند از چاپ نشدن کتابهایش
محمد محمدعلی که چاپ تازهی “قصهی تهمینه”اش به تازگی منتشر شده، از چاپ نشدن کتابهایش گلهمند است.
این داستاننویس عنوان کرد: 10 عنوان از کتابهای من که دست انتشارات کاروان بود، پس از ماجرای پیشآمده برای این انتشارات، افتاد در دردسرهای ارشاد و چون میبایست ناشر هم عوض میکردم، حدود دو سال و نیم است که غیر از «قصهی تهمینه»، هیچکدام امکان انتشار پیدا نکرده است. «قصهی تهمینه» هم حدود 11 ماه بود که چاپ شده بود و اجازهی خروج از چاپخانه نداشت تا بالأخره چند روز پیش، این اتفاق افتاد.
چاپ تازهی “قصهی تهمینه” در 358 صفحه از سوی انتشارات کتابسرای تندیس به چاپ رسیده است.
محمدعلی همچنین گفت: من بیشتر از هر اثر دیگری دوست دارم «سهگانهها»؛ “آدم و حوا”، “مشی و مشیانه”و “جمشید و جمک” منتشر شود. حالا کتابهای “نقش پنهان” و “بازنشستگی” و “دریغ از روبهرو” و “چشم دوم” و “شاملویی که من میشناختم” (کار تازه) و “از ما بهتران” و… دست کتابسرای تندیس است و دارد خاک میخورد و برادران ارشادی اصلا فکر نمیکنند کسی که عمرش را گذاشته و آثاری بهوجود آورده تا هنگام پیری بهرهاش را ببرد و حداقل مثل یک بقال یا کافهچی درآمد معقولی داشته باشد، از چه راهی شرمندهی اطرافیانش نشود؟ آیا من باید حق خودم را از کسی گدایی کنم؟ من که هیچگاه زیادهطلب و اهل افراط و تفریط نبودم، باید چه کار کنم تا دلشان مثلا بسوزد و حق مرا بدهند؟! امیدوارم کسی پیدا شود، بگوید من باید حق خود را از چه کسی بخواهم که گوش شنوا داشته باشد، موی سر سفید کرده باشد و بداند با حقوق بازنشستگی، شکم سه تا قناری هم سیر نمیشود، چه رسد به آدم با این گرانی سرسامآور… نمیدانم چه بگویم تا به گوش آقایان برسد؟
حسین سناپور : اعتراض به ندادن مجوز پس از هشت ماه
حسین سناپور گفت، قصد دارد به مجوز نگرفتن رمان “دود” اعتراض کند.
این داستاننویس به خبرنگار بخش کتاب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، گفت: رمان «دود» هشت ماه در انتظار مجوز نشر بود و از سوی نشر چشمه ارائه شده بود که غیرقابل چاپ اعلام شد.
او در ادامه افزود: هنوز در این زمینه هیچ اقدامی انجام ندادهام؛ اما قصد دارم اعتراض کنم.
سناپور که به تازگی “یک شیوه در رماننویسی” را منتشر کرده است، مجموعهی شعر «آداب خداحافظی» را نیز پنج ماه است که در انتظار نشر دارد.
“نیمهی غایب”، “ویران میآیی”، “شمایل تاریک کاخها”، “سمت تاریک کلمات”، “با گارد باز” و “لب بر تیغ” از دیگر کتابهای منتشرشدهی حسین سناپورند.
سارا سالار: لغو مجوز چاپ پنجم “احتمالا گم شدهام”
در حالی که اولین رمان سارا سالار با نام “احتمالا گم شدهام”برای چاپ پنجم مجوز نشر نگرفت وی نگارش دومین رمانش را با نام «هست یا نیست؟» به پایان رساند.
سالار با اشاره به نگارش دومین رمان خود عنوان کرد: این کتاب را با عنوان “هست یا نیست؟” نوشتهام که رمان زنانهای است و شخصیت محوری آن زن 39سالهای است که او را در سه مرحله از زندگیاش نشان دادهام. دو مرحله مربوط به گذشته و یک مرحله در حال است. این داستان به درگیری آدمها در زندگیشان میپردازد و ترکیب عجیبی از چیزهایی چون مرگ، عشق، خیانت، ازدواج و چیزهایی است که زندگی انسان را میسازد.
او با اشاره به غیرقابل چاپ اعلام شدن چاپ پنجم رمان «احتمالا گم شدهام» گفت: نمیدانم چرا این کار را انجام میدهند؛ در حالیکه این کتاب چهار بار منتشر شده است.
او همچنین عنوان کرد: دومین رمان من از سوی نشر چشمه منتشر میشود و دوست دارم راحت مجوز بگیرد و اصلاحیه نخورد.
سارا سالار در پایان دربارهی نگارش کار بعدیاش گفت: باید کمی بگذرد برای اینکه کار بعدیام را شروع کنم. البته قصد انجام این کار را دارم و با وجود اینکه نوشتن گاهی برای من سخت میشود؛ اما دوست ندارم از این کار دست بکشم.
زویا پیرزاد: چاپ مجدد برخی از آثار
دو رمان “چراغها را من خاموش میکنم” و “عادت میکنیم” و مجموعهی داستان “سه کتاب” زویا پیرزاد بار دیگر منتشر شدند.
رمان “چراغها را من خاموش میکنم” پیرزاد از سوی نشر مرکز به چاپ سیوهفتم رسیده است. همچنین رمان “عادت میکنیم” این نویسنده به چاپ بیستوسوم رسیده است.
“سه کتاب” پیرزاد نیز شامل مجموعههای داستان “طعم گس خرمالو”، “یک روز مانده به عید پاک” و “مثل همهی عصرها”، از سوی نشر یادشده به چاپ بیستودوم رسیده است.
زویا پیرزاد زادهی سال 1330 در آبادان است. تمام آثار او تا کنون به زبان فرانسوی نیز ترجمه شده و جایزهی کوریه اینترناسیونال را در سال 2009 کسب کرده است.
پیرزاد همچنین جایزهی بهترین رمان سال 1380 پکا، جایزهی بهترین رمان بنیاد هوشنگ گلشیری سال 1380 و لوح تقدیر جایزهی ادبی یلدا را در سال 1380 دریافت کرده است.
محمدعلی سپانلو : انتشار مجموعه شعرهای دوران بیماری
محمدعلی سپانلو مجموعهی شعر “زمستان بلاتکلیف ما” را شامل شعرهای دورهی بیماریاش در حال انتشار دارد.
این شاعر، دربارهی مجموعهی شعر «زمستان بلاتکلیف ما»، گفت: شعرهای این مجموعه در دورهای میگذرد که من در رختخواب و بستری بودم و شامل بیش از 30 شعر کوتاه و بلند میشود.
او افزود: بخشی از شعرهای این مجموعه در قبل از بیماری و بعد از مجموعهی شعر”کاشف از یادرفتهها” سروده شده و بخشی عمدهی آن هم در پاییز و زمستان 89 سروده شده است که من همهی این شش ماه را بستری بودم و رؤیاها و تبها این شعرها را حرکت میدهند و مشخص نبود این زمستان کی به پایان میرسد.
مجموعهی شعر «زمستان بلاتکلیف ما» به نشر چشمه سپرده شده است.
سپانلو همچنین با اشاره به شعر بلند “افسانهی شاعر گمنام”، عنوان کرد: این کتاب شعر شش ماه است که منتظر نشر است. این در حالی است که من از آنجا که 14 سال بر روی این کتاب کار کردهام، آن را یکی از شاهکارهای شعر معاصر میدانم.
شعر بلند “افسانهی شاعر گمنام” از سوی نشر افق برای دریافت مجوز نشر ارائه شده است.
محمدعلی سپانلو زادهی سال 1319 در تهران است. “رگبارها”، “پیادهروها”، “سندباد غایب” “هجوم”، “نبض وطنم را میگیرم”، “خانمزمان”، “تبعید در وطن”، “ساعت امید”، “خیابانها، بیابانها”، “فیروزه در غبار”، “پاییز در بزرگراه”، “ژالیزیانا”، “کاشف از یادرفتهها” و “قایقسواری در تهران” از مجموعههای شعر او هستند.
همچنین ترجمهی “آنها به اسبها شلیک میکنند” نوشتهی هوراس مککوی، “مقلدها” نوشتهی گراهام گرین، “شهربندان” و “عادلها”نوشتهی آلبر کامو، “کودکی یک رییس” نوشتهی ژان پل سارتر، “دهلیز و پلکان”، شعرهای یانیس ریتسوس، و «گیوم آپولینر در آیینهی آثارش»، شعرها و زندگینامهی گیوم آپولینر، از دیگر آثار منتشرشدهی سپانلو هستند.
همسر زندهیاد “بیژن نجدی”: تدوین یادنامه بی اجازه ی خانواده
همسر زندهیاد “بیژن نجدی” تدوین یادنامهای برای این نویسنده را بدون اطلاع و کسب اجازه از خانواده وی، کاری غیراخلاقی توصیف کرد و گفت: همه عکسهای بیژن نجدی نزد ما بایگانی است و اگر بخواهیم خودمان یادنامهای در خور نام او تدوین خواهیم کرد.
پروانه محسنیآزاد در گفتگو با مهر، نسبت به تدوین یادنامهای برای “بیژن نجدی” توسط ضیاءالدین خالقی واکنش نشان داد و گفت: من به هیچ وجه در جریان این یادنامه نیستم و نه در گذشته و نه در حال هیچگونه صحبتی با من یا پسرم در این باره نشده است.
وی افزود: اگر قرار باشد چیزی از ما درباره بیژن نجدی چاپ شود، باید با من، فرزندم یا ناشر آثار همسرم (مرکز) که در انتشار آثار او ذینفع هستیم، صورت بگیرد که متاسفانه هیچگونه تماسی در این خصوص برقرار نشده است.
همسر زندهیاد نجدی اضافه کرد: من آقای خالقی را یک بار شاید حدود 15 سال پیش دیدهام و دیگر هیچ تماسی با ما یا بیژن نجدی نداشت. شنیدهام که گفتهاند عکسهایی منتشرنشده از او دارند، خب! آیا نباید پیش از تدوین این یادنامه و انتشار این عکسها اطلاعی به ما بدهند؟
محسنیآزاد گفت: شاید این عکسها مربوط به دورهای باشد که بیژن در بستر بیماری بود که سخت آزارش میداد. من به هیچ وجه مایل نیستم و اجازه نمیدهم کسی چنین عکسهایی از بیژن نجدی منتشر کند.
وی تدوین یادنامه بیژن نجدی، بدون اطلاع و کسب اجازه از خانواده این نویسنده فقید را کاری غیراخلاقی توصیف کرد و افزود: همه عکسهای بیژن نزد ما بایگانی است و اگر بخواهیم خودمان یادنامهای در خور نام او تدوین خواهیم کرد، ولی این قبیل مسائل که در جامعه ما وجود دارد، واقعاً تاسف بار است.
همسر زندهیاد نجدی گفت: این عکسها و مطالب لااقل باید به رویت خانواده بیژن نجدی میرسید.
محسنیآزاد همچنین درباره انتشار غیرقانونی فایل pdf کتاب “یوزپلنگانی که با من دویدهاند”همسرش در اینترنت یادآور شد: امتیار تمام کتابهای بیژن نجدی در مالکیت من و نشر مرکز است و اقدام سایت www.ketabnak.com در انتشار این کتاب کار غیرقانونی و متضمن پیگرد قضایی است.
وی اضافه کرد: ما پیگیریهای حقوقی مربوط به این اقدام را انجام دادهایم و پروندهاش در حال رسیدگی قضایی است.
احمد آرام: نگارش “داستانهای فیسبوکی”
احمدآرام میگوید، به نوشتن داستانهایی تازه مشغول است که از آنها به عنوان «داستانهای فیسبوکی» یاد میکند.
او در توضیحی عنوان میکند، در این داستانها با در هم آمیختن جهان مجازی، واقعی و رؤیاها و ایهامها، از همهی اینها بهره میگیرد تا روایتی متفاوت عرضه کند و این فضاها با هم در تلاقی و ارتباط است و سعی شده با بهرهگیری از این شگردها، هر فرمی را به فضای داستان راه دهد و اتفاقی دیگر را رقم زند.
آرام در واکنش به این سخن که فینچر در غرب فیلم «شبکهی اجتماعی» را میسازد و آیا نویسندهی ایرانی هم به این موضوع میپردازد، عنوان کرد: این نوع روایت و پرداخت من به “شبکهی اجتماعی” فینچر ربطی ندارد و به نوعی در ادامهی کارهای وهمآلود من است که اینجا از امکانهای جهان مجازی بهره میگیرد.
عباس صفاری : دریافت مجوز برای چاپ شعرهای قدیمی در ایران
مجموعهی شعر “تاریکروشنا”ی عباس صفاری که در ایران موجود نبود، مجوز انتشار گرفت.
این شاعر و مترجم ساکن آمریکا گفت: مجموعهی شعر “تاریکروشنا” که اولینبار سال 1374 با عنوان “تاریکروشنای حضور” در کالیفرنیا به چاپ رسیده بود، از وزارت ارشاد مجوز چاپ دریافت کرد. این کتاب دومین مجموعهی شعر من است که در اصل، 63 شعر از آثار سرودهشده طی سالهای 1992 تا 1995 در آن عرضه شده بود.
او در ادامه عنوان کرد: در چاپ جدید این کتاب که به وسیلهی انتشارات مروارید انجام خواهد شد، چهار شعر چاپنشده نیز افزوده شده است. این چهار شعر تماما به همان دورهی زمانی تعلق دارد و به رغم بازنویسی اخیر، از مضمون و ساختاری مشابه دیگر شعرهای این مجموعه برخوردار است.
صفاری همچنین گفت: “تاریکروشنا” حاصل دورانی است که تلاش من بیشتر سمت و سویی ایماژیستی داشت و کارها غالبا در زبانی نیمهفاخر عرضه میشدند؛ به همین جهت برای خوانندگانی که با شعر من منحصرا از طریق کتابهای چاپشده در ایران آشنا شدهاند، به احتمال، مجموعهای متفاوت و غافلگیرکننده خواهد بود.
“دوربین قدیمی و اشعار دیگر” (برگزیدهی جایزهی شعر امروز ایران، کارنامه)، “کبریت خیس” و “خنده در برف” از دیگر مجموعههای شعر صفاری هستند که در ایران منتشر شدهاند. همچنین “ماه و تنهایی عاشقان”، ترجمهی شعرهای ایزومی شی کی بو و نونو کوماچی، “عاشقانههای مصر باستان” ازرا پاوند، “کلاغنامه؛ از اسطوره تا واقعیت” و “سرچشمههای شعر غنایی چین”دیگر آثار منتشرشدهی این شاعر و مترجماند.
سعید آذین: انصراف از ارسال آثار برای دریافت مجوز
سعید آذین، مترجم که آثار زیادی را از ادبیات آمریکای لاتین ترجمه کرده می گوید ترجیح میدهد آنها را برای دریافت مجوز نفرستد. وی که از مدتها پیش در انتظار دریافت مجوز کتابهای شعر “جزایری در دوردست”، مجموعهای از سرودههای شاعران آمریکای لاتین، و همچنین “رنگهای زمان” لینا سرون - شاعر مکزیکی - برای دریافت مجوز است، میگوید که این مجموعهها همچنان در انتظار دریافت مجوزند و از آنها خبری نیست: “این کتابها را برای دریافت مجوز ارسال کردهام و تا کنون جوابی نگرفتهام؛ از همینرو ترجیح میدهم دیگر اثری را برای دریافت مجوز ارسال نکنم تا معطل بماند.”
کتاب “جزایری در دوردست” شامل شعرهای 35 شاعر آمریکای لاتین و اسپانیاست و شعرهایی را از اکتاویو پاز، پابلو نرودا، فدریکو گارسیا لورکا و خوان رامون خیمنس به همراه شاعران جدیدتر چون: ماریو ملندس، خولیو سزار آگیلار، اسکار هان، خوان خلمن، آنتونیو کاموندا و ماریو بندتی دربر میگیرد.
آذین همچنین پیشتر هم از ترجمهی کتاب “هستی” اثر سانتیاگو نگما خبر داده بود که میگوید، این اثر هم سرانجام نامعلومی دارد و هنوز مجوز نگرفته است.
او میگوید:” بهتر است وزارت ارشاد ممیزی را به ناشران، نویسندگان و شاعران واگذار کند؛ زیرا آنها هم در این سرزمین زندگی میکنند و با وضعیت فرهنگی - اخلاقی جامعهی ایران آشنا هستند و به نوعی خودسانسوری میکنند و دیگر نیازی به این نیست که از طرف دیگری سانسور شوند. با این اقدام میتوان با سرعت و دقت بیشتری، آثار ادبیات جهان را به فارسی ترجمه و منتشر کرد و به نیاز جوان علاقهمندی که نسبت به ادبیات دنیا عطش دارند، به موقع پاسخ داده میشود.”