حکایت

نویسنده
کیومرث مرزبان

خوانندگان پیش از انقلاب؛ آفت

 

از فقر تا فقر

اواسطِ دهه‌ی سیِ خودمان را تصور کنید، مردی با موهای فرفری و سبیلِ نوک تیز، خسته و گشنه نزد همسرش می‌رود و می‌پرسد: “خانوم امروز ناهار چی داریم؟”

سپس همسر که یک پیراهنِ گُل‌گُلی پوشیده و موهای‌اش هم افوش است با یک کرشمه‌ی عجیبی می‌گوید: “آخ بادمجون…آقا بادمجون….”

توجه داشته باشید که “جونِ” بادمجون را هم خیلی غلیظ و اروتیک تلفظ می‌کنند.

مرد با تعجب می‌پرسد: “چرا بادمجون؟عزیزجون؟”

سپس خانُم پاسخ می‌دهد: “بادمجون مگه بده؟”

مرد بلافاصله می‌گوید: “د نگو بادمجون… من رو نرنجون!”

زن با کمی عصبانیت می‌گوید: “آخه مگه دشمنی داری با بادمجون؟”

مرد با عصبانیتِ بیشتر می‌گوید: “د آخه خانوم جون…نگو بادمجون…”

زن با تعجب می‌گوید: “بادمجون خوش خوراکه…وای دلم براش هلاکه!”

زن کمی می‌چرخد و سپس می‌گوید: “بادمجونِ بم می‌گن آفت نداره.”

مرد پاسخ می‌دهد: “نگو خانوم جون!مگه تنت می‌خاره؟”

سپس خانوم شروع می‌کند و از فواید بادمجون می‌گوید: “بادمجون اسم داره ، بادمجون رسم داره”

مرد هم مدام بینِ حرف‌های خانوم تقاضا می‌کند که انقدر نگو بادمجون!

زن هم قاطی می‌کند و فریاد می‌زند: “می‌خوام بگم بادمجون…وای بادمجون…آخ بادمجون…”

مرد می‌گوید: “اگه بگی بادمجون گازت می‌گیرم با نوکِ دندون.”

سپس زن بدونِ اعتنا به بادمجون گفتن‌ش ادامه می‌دهم.

نوشته‌ای که در بالا خواندید یک نوشته و یا یادداشتِ اروتیک نیست؛یک ترانه‌ است ، ترانه‌ای قدیمی با صدایِ “آفَت”.

آفت را می‌توان یکی از مهم‌‍ترین ‌ستاره‌های لاله‌زار در دهه‌ی سی نامید.

متنِ اکثرِ ترانه‌ها و اشعارِ او مایه‌های اروتیک داشت ، در واقع او یکی از خوانندگانِ اروتیکِ آن زمان بود.

ملوک آنغوز ملقب به آفت در سالِ 1313 در تهران بدنیا آمد. کم سن و سال بود که پدرِ خود را از دست داد و همین موضوع باعث شد تا او در یک کارخانه مشغول به کار شود تا خرجِ خود و دیگر اعضای خانواده را درآورد.

او در نوجوانی مادرِ خود را از دست داد و همین موضوع باعث شد تا “دایی” از او نگه‌داری کند.آفت از دورانِ کودکی علاقه‌ی شدیدی به خوانندگی داشت و از همین رو دایی از او حمایتِ فراوانی کرد ، آفت حتی یک ترانه‌ی دو صدایی”بابا کرم” همراه با دایی ضبط کرد.

حمایت‌های دایی باعث شد تا پایِ او به تئاتر باز شود. او ابتدا در تئاترهای لاله‌زار میان‌پرده‌خوان بود. صدایِ خوب او باعثِ دعوت شدن‌اش به “کاباره تهران” شد تا از آن پس با خوانندگانی همچون “مهوش” رقابت کند.

البته او کمی خوش‌شانس بود ، زیرا دورانِ اوج‌ا‌ش مصادف بود با مرگِ مهوش بر اثرِ تصادف،همین موضوع سبب آن شد که آفت تک‌ستاره‌ی لاله‌زار شود.

البته لازم به ذکر است که مهوش و آفت بهترین یارانِ هم بودند، طوری که آفت جزو تنها کسانی بود که از آخرین وصیتِ مهوش با خبر بود. شاید در این بین جالب باشد که بدانید مهوش همه‌ی اموال‌اش را صرفِ امور خیریه کرد و البته در زمانی که در قید حیات بود هم بخش اعظمی از اموالِ خود را صرفِ امور خیریه و نیکوکاری ‌کرد.

“دلم فقط از این می‌خواد ،خروس نشان بهترین آدامس،غذا رو زود هضم می‌کنه، اعصاب رو آروم می‌کنه،دهان رو خوش‌بو می‌کنه، تو که آدامس می‌خوری فقط خروس نشان بخر ، هر کدوم عکس خروس چاپ شده روش ازون بخر ، خروس نشان هست همه‌جا،تو جیب خانوم، تو جیب آقا.”

بله همان‌طور که متوجه شدید این یک تبلیغ است، تبلیغِ آدامس خروس‌نشان، تبلیغی که در دهه‌ی سی پخش می‌شد که تصویرِ یک مجلس عروسی را نشان می‌دهد که عروس و داماد نشسته‌اند پای سفره و میهمانان هم در حالِ دست زدن هستند و در میانِ مجلس آفت در حالِ رقصیدن و خواندنِ این ترانه است. بمیرم اگر اغراق کنم ، اگر ندیدید خودتان بروید و سرچ کنید و ببینید.

این یکی از معروف‌ترین تبلیغ‌های آن زمان بود. پس از موفقیتِ آفت در کاباره تهران و مشهور شدن‌اش او در چند فیلم‌سینمایی و چند تبلیغ تلویزیونی بازی کرد که معروف‌ترین و ماندگارترین‌اش همین خروس نشان بود.

در اواخرِ دهه‌ی چهل به سوریه سفر کرد و زیارت در آن سفر باعث شد تا برای همیشه از رقص و خوانندگی توبه کند.

عده‌ای بر این باورند که او مثلِ خیلی از خوانندگانِ دیگر بعد از انقلاب توبه کرد ، اما این‌گونه نیست، او قبل از انقلاب به جمعِ توبه کنندگان پیوست.

پس از آن به آلمان نزد پسرش رفت و گویا در همان‌جا دوره‌ی کارگردانی ‌گذارند که البته در این مورد اطلاعاتِ دقیق‌تری پیدا نکرده‌ام.

 خواننده‌ی ترانه‌هایی همچون “بادمجونی،بگیر منو، شوهر،یه بوس بده” ناگهان خوانندگی و رقص را کنار گذاشت که هیچ، تبدیل شد به یکی از دراویش تهران و بعدها او حتی یک کتاب با نامِ “ از فقر تا فقر” نوشت که هنوز مجوز چاپ نگرفته است.

آفت در نهایت در سالِ 1385 در یک روز شب زمستانی ، هنگامِ خواب دارِ فانی را وداع گفت

حال از او دو فرزند ، هفت نوه و یک نتیجه ، چندین ترانه‌ی اروتیک، چندین ترانه‌ی شاد، تبلیغ‌های نوستالژی و یک کتاب در دستِ چاپ به جا مانده است.

لینکِ ترانه‌ها:

کله پاچه

 

بگیر منو

 

یه بوس بده

 

بادمجون

 

 میدونم که زشتم.

 

شیر فروش

 

عشق پیری