اوباما زیادی تسلیم ایران است

واشنگتن پست
واشنگتن پست

» تحلیل واشنگتن پست از سیاست دولت آمریکا

مایکل گرسون

در این سال‌ها، اوباما به خاطر نداشتن ایدئولوژیِ پیش‌برندۀ سیاست خارجی مورد انتقاد و همچنین ستایش – بیشتر ستایش – قرار گرفته است. عملکرد آمریکا در جهان در این دوره با تماس، مشاوره، انعطاف و به‌رسمیت‌شناسی محتاطانه محدودیت‌ها توصیف خواهد شد.

اوباما در حال حاضر قصد انجام کاری را کرده که مایکل دوران، از موسسه هادسون آن را “یک انقلاب در مفهوم نقش آمریکا در منطقه” می‌خواند. از زمان کارتر، که شاهد وقایعی چون حمله شوروی به افغانستان، تصرف مسجد الحرام در مکه و انقلاب ایران بود، روسای جمهور آمریکا وعده داده اند از کنترل یک قدرت متخاصم بر خلیج فارس جلوگیری کنند. برای اجرای دکترین کارتر، رشته‌ای از ائتلاف‌ها و روابطی برقرار شد که گاهی هم مستلزم همکاری با شرکایی سرسخت یا غیرقابل اعتماد بود.

اکنون اوباما در عوض محدود کردن برنامه هسته‌ای، به قول خودش به ایران پیشنهاد می‌کند “یک قدرت منطقه‌ای بسیار موفق” باشد. آمریکا در مبارزه با داعش منافع مشترکی با ایران دارد. برای همین، مارتین دمپسی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا اخیرا گفته است، دخالت مستقیم ایران در عراق می‌تواند «یک‌چیز مثبت» باشد.

در واقع نوعی پیشنهاد به ایران همیشه روی میز بوده، حداقل در دوران جرج بوش، اما فقط در صورتیکه این رژیم: ۱- جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود را کنار بگذارد، ۲- به حقوق بشر احترام بگذارد و ۳- به حمایت از تروریسم پایان دهد. در واقع اگر ایران مثل یک کشور عادی رفتار کند، با او مثل یک کشور عادی رفتار خواهد شد.

حالا اوباما خواسته‌هایش را صرفا محدود به شرط اول کرده است. دادن امتیاز در این حوزه – حتی شاید امتیازات موقت – به ایران فرصت می‌دهد از تحریم‌ها فرار کند، به جامعه جهانی بپیوندد و حتی تبدیل به متحدی در شکست افراط‌گرایی سنی شود. این پیشنهادی است که ایران نمی‌تواند آن‌را رد کند.

هدف سخنرانی بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در کنگره هم همین بود. او می‌خواست جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران را دوباره به عملکرد، ایدئولوژی و جاه‌طلبی‌هایش متصل کند. در این روند، او تبدیل به سخنگوی متحدان آمریکا در خلیج فارس شد، که می‌ترسند آمریکا وعده‌ها و دوستی‌های قدیمی خود را برهم بزند.

این اتفاق در حال رخ دادن است. دولت اوباما در تلاش‌های خود برای احیای روابط با ایران، نتانیاهو، ایپک، کشورهای خلیج فارس، کنگره و شاید آیت‌الله علی خامنه‌ای را به عنوان مانع می‌بیند. شرکایش حسن روحانی|، رئیس جمهور و محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه ایران است.

چنین انگیزه ای باعث انحرافات متعددی در سیاست خارجی آمریکا شده است. اوباما از ترس شکست مذاکرات هسته‌ای، اقدامات لازم علیه رژیم بشار اسد را انجام نمی‌دهد. به همین دلیل به نقض حقوق بشر در ایران هم توجهی نمی‌کند. آمریکا عملیات نظامی ایران در عراق را مورد تایید قرار داده و چشمش را روی چشم انداز کنترل ایران بر امنیت و نفت عراق بسته است.

با خودداری اوباما از مقابله مستقیم با ایران، به خاطر حفظ مذاکرات هسته‌ای، در واقع ایران مشغول بی‌ثبات کردن خاورمیانه است و جای ما را به عنوان قدرت بزرگ گرفته و متحدانمان را تهدید می‌کند. متحدان هم این را متوجه شده‌اند.

پذیرش تمام این ریسک‌ها و سازش ها و مماشات تنها در صورتی توجیه پذیر است که اوباما با ایران به توافق برسد. اما ایران هم این را خوب می‌داند و این امر آمریکا را در موضع ضعف قرار داده است. هدف اولیه شش قدرت بزرگ جهان در مذاکرات هسته ای توقف غنی سازی اورانیوم و برنامه هسته ای ایران بود، ولی ظاهرا اوباما این هدف را از همان ابتدای مذاکرات کنار گذاشته و در نهایت به محدود کردن توان غنی سازی اورانیوم توسط ایران بسنده کرده است.

نتیجه چنین موضعی یک توافق بد است که زیرساخت‌ها و توان هسته‌ای ایران را حفظ و تحریم‌ها را با سرعت لغو می‌کند و به تاخت و تاز این کشور در منطقه یاری می‌رساند. اگر به گفته دولت اوباما هیچ راه جایگزینی به جز توافق با ایران وجود ندارد، به این خاطر است که برای هیچ راه حل جایگزینی هم تلاش نشده است.

منبع: واشنگتن پست - ۵ مارس ۲۰۱۵