نگاه

نویسنده
فردین بهاری

پس از بازگشت…

“بیداری رویاها” را به لحاظ انتخاب مضمون می توان در طبقه بندی آن دسته از فیلم هایی به حساب آورد که راه رفتن  بر روی لبه تیغ به شمار می روند.

مردان جنگ در فیلم های دهه هفتاد آن دسته از مردانی بودند که ماجرای رشادت ها و دلاوری هایشان غالبا به طرز مضحک و مبالغه آمیزی در درون جبهه ها تعریف می شد. “سید” و “حاجی” هایی که معمولامقید به اصولی  به ظاهر ریشه دار بودند اما مخاطب هرگز با تفکر و یا بنیادهای فکری آن ها آشنا نمی شد و شخصیت پردازی آنها در سطحی متزلزل قرار داشت و کارنامه پرداخت شخصیتی آنها با به شهادت رسیدن بسته می شد. فیلم هایی که با آثار وسترن امریکایی و یا اکشن های هالیوودی از بعد ساختار روایی تفاوت چندانی نداشت.

دهه هشتاد اما با رویکردی دیگر کار خود را در حیطه سینمای به اصطلاح “دفاع مقدس” آغاز کرد. رویکردی تحلیلی از مردمانی که از جنگ برگشتند و وارد شهرها و زندگی شهری پس از جنگ شدند. زندگی ای که هرگز نمی توان به آن لقب “ زندگی عادی” را اطلاق کرد.

در صدر تمامی این فیلم سازها “ابراهیم حاتمی کیا” و “ آژانس شیشه ای” قرار داشت. دغدغه اصول و اعتقاد مردان جنگ که به ناگهان با دنیای فراموشی پس از جنگ مواجه شدند.

درست در همین گستره بود که پس از گذشت بیش از یک دهه و آزمون و خطاهای گوناگون، سینمای جنگ با آنچه که می بایست از ابتدا با آن سازکار جلو می رفت مواجه شد. پس از حاتمی کیا دیگرانی چون “کمال تبریزی” و یا “رسول ملا قلی پور” نماینده سینمایی شدند که دیگر با توپ، تانک، نفربر، مین و…  سر و کار نداشت و شاکله فیلم اش را بازگشت قهرمانان تشکیل می داد.

 

 

با این توضیحات اجمالی “بیداری رویاها” اثر “محمد علی باشه آهنگر” را می توان در این دسته طبقه بندی کرد. یعنی طبقه بندی  که وارد زندگی آدم ها، پس از جنگ می شود با یک تفاوت که انتخاب این نوع داستان برای فیلسازی که در درون حکومت جمهوری اسلامی فیلم می سازد امری  خطیر است.

رخشانه، بی بی، داوود، حمید و مهسا و حتا مینو همگی آدم هایی جنگ زده هستند. استفاده ازاین تعبیرنه به معنای آن که آوار جنگ، خانه و کاشانه آنها را خراب کرده است بلکه بدین معنا که سلطه جنگ هرگز از سر مردمان این سرزمین برداشته نخواهد شد ؛ حتا اگر سال ها از جنگ گذشته باشد و مردم زندگی عادی خود را دنبال کرده باشند. جنگ روزی آغاز می شود اما هرگز تمام نمی شود…

رخشانه (هنگامه قاضیانی) زنی میانسال است که در روزهای جوانی اش در کنار مردی به نام ایوب (حمید فرخ نژاد) روزگار می گذراتده. آن ها پسری به نام حمید (امیرحسین آرمان) دارند. سال های جنگ است و ایوب به جنگ می رود و هرگز برنمی گردد. اما این تمام ماجرا نیست . پس از مدت زمانی طولانی، خبر شهادت او به شهر می رسد. رخشانه مجبور به ازدواج با برادر همسرش یعنی داوود (امین حیایی) می شود. او تن به خواسته ریش سپیدها می دهد. در حالی که خود بچه ای پرورشگاهی ست و به خاطر شرایط بد مالی و آینده فرزندش به عقد برادر شوهرش در می آید.

 او پس از مدتی باردار می شود و تا آستانه سقط جنین هم پیش می رود اما با این خواسته مبارزه می کند و فرزند دخترش را به دنیا می آورد. سال ها می گذرد، حمید بزرگ می شود و هنگامی که تصمیم به ازدواج با مینو (رز رضوی ) را می گیرد به ناگهان ایوب از راه می رسد و تمام آنچه را که رنگ آرامش گرفته به ویرانه ای از آشوب تبدیل می کند.

واکنش افراد مختلف خانواده در مواجه با این واقعیتِ حیرت انگیز، جالب و دیدنی ست. تقابل نسل ها و تفرکات رخ می نماید. داوود به رخشانه دل داده است و نگران از دست دادن همسر است. حتا مسائل شرعی ای که تا به حال در میان بسیاری از خانواده ها به دلیل نایاب بودن این اتفاق، مطرح نشده را می بینیم.

 مادر داوود و ایوب شادمان است اما رخشانه  با  آمدن همسر با تلخی حادثه ای روبه روست که تردید هایش امانش را بریده. او دو فرزند از دو مرد با دو آینده متزلزل را در پیش رو دارد و مرد های او هرکدام وی را به عنوان عشقی که قرار است از دست بدهندش می نگرند.

دولت مانع از برگزاری جشن برای خانواده ایوب می شود چرا که احتمال پناهندگی او به کشور عراق یکی از گزینه های احتمالی ست. داوود حتا برای کسب هویت خود و یا بهتر است گفته شود احراز هویتش  دچار مشکل می شود. اما در نهایت این خانواده و حمید است که او را می پذیرد …

تبعات جنگ در درامی که محمد علی باشه آهنگر ساخته است به عنوان موضوعی که تاکنون مشابه آن مطرح نشده بسیار چالش برانگیز است. فیلمی که به سلحشوری و رشادت ها کاری ندارد و صرفا مشکلاتی را مطرح می کند که اگرچه به لحاظ موردی بررسی می شود اما وجود دارد.درامی واقعی و اثرگذار.

کارگردان در فیلم اول خود “فرزند خاک” نیز از فرزندی صحبت می کند که پدرش به جنگ رفته. این بار اما فکر می کنم که داستان علی رقم ظاهرمردسالارانه اش، داستان زنی ست تنها. داستان زن هایی که هیچ گاه پس از جنگ بررسی و یا مطرح نشده اند.

 زن هایی که درد های بسیاری برای بیان دارند اما او نیز همچون دیگر شخصیت ها، پس از بازگشت ایوب تحرک لازم برای پدید آوردن اثری ماندگار در ذهن مخاطب را ندارند و بیشتر منفعل عمل می کنند و این به ضعف شخصیت پردازی بر می گردد.

 بازی ها تا حد امکان قابل قبول است اما فیلم تا آنجا که نیازمند چنین محتوایی ست کشش لازم را ندارد و فیلم آن طور که پیش بینی می شد فروش چندانی نداشت.

 

شناسنامه اثر:

فیلمنامه نویس: محمدرضا گوهری؛ بر اساس طرحی از محمد علی باشه آهنگر

گارگردان: محمد علی باشه آهنگر

تهیه کننده: علی آشتیانی پور

بازیگران: امین حیایی، هنگامه قاضیانی، امیر حسین آرمان، سارا خوئینی ها، رز رضوی، حبیب دهقان نسب، امیر حسین آذرنگ و حمید فرخ نژاد

مدیر فیلم برداری: تورج منصوری

 صدابردار: وحید مقدسی

طراح صحنه و لباس: عباس بلوندی

 طراح چهره پردازی: کورش علیزاده

تدوین: حمید باشه آهنگر

 موسیقی: آریا عظیمی نژاد