مصاحبه خانم نوشابه امیری در روز آن لاین با سعید تاجیک انعکاسی وسیع تر از آن داشته که به نظر آید، انعکاسی توام با حیرت و شگفتی، بیش تر بابت ادبیاتی که این ریاست بسیج مستضعفان پالایشگاه تهران به زبان دارد، بابت اعتماد به نفسی که دارد و احساس قدرتی که می کند. همزمان با این حیرت و شگفتی، نام تاجیک دیگری هم در ذهن ها گردید. عبدالرضا تاجیک.
عبد الرضا تاجیک را روزنامه نگار و روزنامه خوان های حرفه ای خوب می شناسند و هم به عنوان یک روزنامه نگار و هم فعّال حقوق بشر. که با روزنامههای اصلاح طلبی هم چون فتح، بنیان، بهار، شرق و هم چنین کانون مدافعان حقوق بشر همکاری میکرد. آن تاجیک را در مصاحبه با روز دانستیم در کجا و شب ها کجا بیتوته می کند ولی این تاجیک کجاست. کسی که از جمله محبوب ترین چهره های رسانه ای کشور بود. همکارانش بی هیچ استثنائی از وی به خوبی یاد می کنند. با احترام و مودت از وی می گویند و با افسوس ذکر می کنند که او ماه هاست که ساکن اوین است. سئوال این است که جامعه ایرانی چه وضعیتی دارد که آن تاجیک جایش کنار تبه کاران در زندان است و این تاجیک که به سهولت و سادگی و اطمینان زنی مسلمان و بی گناه را تهدید به جر دادن می کند مفتخر هم هست و از کرده پشیمان نیست.
سرنوشت عبدالرضا تاجیک البته دور از انتظار نبود. همانند بسیاری از مدافعین حقوق بشر، ممنوع الخروج شد. البته که به ممنوع الخروجی اش اکتفا نکردند، بلکه به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” به حبساش انداختند، آن هم نه یک بار بلکه سه بار. آن گاه که خواهرش، پروین، شکوه از حکایت برادر زندانی و “هتک حرمت” او سر داد، وی را هم تنها به جرم ابراز نگرانی برای برادر به یک سال و نیم حبس تعزیری محکوم کردند. البته هیچ کدام از این موارد، از ممنوع الخروجی گرفته تا حبس و حتی اذیت و آزار اطرافیان برای مدافعین حقوق بشر در ایران غیر منتظره نیست.
با این ترتیب چنان که این روزها به طعنه تلخ گفته می شود گویا می توان انتظار داشت که خانم فایزه هاشمی را هم دستگیر کنند. لابد اگر پدرش رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام نبود او را هم به جرم این که موجبی برای آزار برادر سعید تاجیک ایجاد کرده به زندان می بردند.
سئوال: با این روش آیا زندان کسی را می ترساند. آیا زندان آنچنان که در همه دنیا معمول است باعث رسوائی و خجالت کسی می شود. آیا باید کسی از رفتن به زندان و هم بند شدن با امثال عبدالرضا و پروین تاجیک پشیمان باشد و شرم کند، یا افرادی حق دارند از همگامی و همصدائی با سعید تاجیک سر خود را بدزدند.
یکی از دانشجویان حقوق نوشته “هر چه کوشش کردم علت عزت سعید تاجیک را بدانم که این روزها و به خصوص بعد از مصاحبه روز آن لاین نامش بر سر زبان ها افتاده، نتوانستم حدس بزنم تا آن که یکی از دوستان گفت حکومت ما ظاهرا و برخلاف آن که نمایش می دهد چندان ضعیف است که به حمایت کسانی مانند رییس بسیج پالایشگاه تهران نیازمند است. همان دلاوری که در نقش شعبان قصه علی حاتمی در ملأٔ عام اقدام به فحاشی و ایجاد مزاحمت برای نوامیس پرداخته است. نتوانستم بنویسم در نقش شعبان بی مخ چون در هیچ متن تاریخی ندیدم که او برای زنان در خیابان مزاحمت ایجاد کرده باشد. سئوال از دادستان است که رسما اعلام داشت سعید تاجیک دستگیر شده اما معلوم شد همانند همیشه دروغ بوده است خبر. او نه تنها زندانی نشده بلکه اگر لازم است می تواند صدها مانند آقای جعفری دولت آبادی را دستگیر کند.
اما عجبا که این تاجیک نه ممنوع الخروج شد، نه به زندان محکوم شد و نه اطرافیاناش مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. بلکه پشت میز خود و در نهایت اعتماد به نفس، خبر زندانی بودن خود را نفی میکند و با پوز خندی در مصاحبه با خانم ٔ امیری میگوید: “حالا ما به کرهٔ هاشمی گفتیم یابو به تریج قبای همه برخورد؟ سخن گفتی که نسل امروز باید چند مرتبه بخواند و چند بار از بزرگ تر ها کمک بگیرد تا معنایش را در یابد.
حکومتی که به سیاست “یک بام و دو هوا” بسیاری از کشورها از جمله آمریکا، اعتراض دارد، خود پیرو همان سیاست است آن هم در بدترین شکل آن یعنی اجرای عدالت و در عمل ثابت میکند که طرفداران قشری از حکومت میتوانند آزادانه مرتکب هر عمل خلافی شده و نه تنها تنبیه نشوند، بلکه خود را از زمین و زمان هم طلبکار بدانند ولی وای به حال کسی که مثل قدرتمندان نیندیشد و در جناح آنان نباشد. آن هنگام است که حتی خدمات اجتماعیاش هم اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام محسوب می شود. آیا تصور می کنید این ظلم به جمهوری، ظلم به اسلام و ظلم به ایران نیست.