رضا کیانیان، بازیگر سینما وتئاتر ایران، که درزمینه های مختلف هنری دست به تجربه های زیادی زده است؛ این بار به سراغ مجسمه سازی رفته است. او و نمایشگاهی از آثار خودرا درخانه هنرمندان تهران به نمایش گذاشته که با استقبال هنرمندان ومردم هم روبرو شده است.
حرفه: هنرمند
برگزاری نمایشگاه مجسمه های رضا کیانیان، اتفاق عجیبی نیست چون او خودرا درعرصه های دیگرنیزمحک زده واغلب تجربه های موفقی را پشت سرگذاشته است. فیلمنامه نویسی فیلمهای موفقی چون “گاهی به آسمان نگاه کن”، نگارش کتابهایی چون “شعبده بازیگری”، طراحی صحنه و… هرچندکه اوسالها به صورت تفریحی مجسمه سازی می کرده ولی داشتن یک نمایشگاه انفرادی ازمجسمه های چوبی تجربه تازه ای درکارنامه کاری او محسوب می شود.
خانه هنرمندان ازحضور بازدیدکنندگان ومدعوین روزشلوغی را سپری می کند وباران بهاری باعث ازدحام آنهادرلابی خانه هنرمندان شده است. هرازچندگاهی چهره آشنایی وارد ومیان جمعیت گم می شود. نمایشگاه راس ساعت 5 بعدازظهر وبرخلاف روال معمول که هراتفاقی با تاخیرروبروست، افتتاح می شود. جمعیت که چندبرابرگالری ممیز است راهرو واتاق های گالری راپرمی کند، اما حلقه ای که به دورکیانیان است دم به دم برحجمش افزوده می شود وتردد بازدیدکنندگان را مشکل می کند.
ابتدای ورودی گالری پوسترمعرفی نمایشگاه خودنمایی می کند، صورت کیانیان درقاب کادر شده است وفضای اطراف صورت خالی است. شیوه ای که اوبرای به نمایش گذاشتن اغلب کارهایش استفاده می کند و پایین آن نوشته شده “نخستین نمایشگاه انفرادی رضا کیانیان”. در راهرو چند کارزده شده است که همه درقابها کادره شده است. اگرازدحام بگذارد می توانی درمقابل هرمجسمه لحظه ای تامل کنی. طرح هایی که به شدت ایرانی است وبازدیدکننده را به یاد هفت شهر عشق عطار وسیمرغ هایش می اندازد، طرحی از آدم ها که با چادروعباهای ایرانی نمود پیدا می کند، هرچند کارها تا حد زیادی آبستره وانتزاعی است ولی تصویری که درذهن اغلب بازدیدکنندگان می سازد، تصویری آشنا وملموس است که با خاطره جمعی انان همذات پنداری می کند.
جمعیت انبوه گرداگرد کیانیان لحظه ای از هم نمی گسلد. این حلقه ها با آمدن چهره های آشنای دیگری درجای جای گالری خانه هنرمندان تکرار می شود، پرویز پرستویی، کمال تبریزی، جعفر پناهی، بهمن فرمان آرا، محمودکلاری، فاطمه معتمدآریا، رضا عطاران، بهزاد وشقایق فراهانی و… نمایشگاه به مکانی برای امضا گرفتن بازدیدکنندگان وگرفتن عکسهای یادگاری تبدیل شده است.
کافی است نمایشگاه های دیگرهنرهای تجسمی حتی آنها که مختص شاخص ترین این عرصه اند را به یادآوریم واین خاطره که هنرهای تجسمی بیش از هنرهای دیگر مهجور واقع شده اند، برایمان نمود پیدا کند واین سوال درذهنمان ایجاد شود که چه می شود که مجسمه های چوبی رضا کیانیان این گونه مورد استقبال قرار می گیرد. پاسخ در نام کیانیان مستتر است. نمایشگاه کیانیان به دو جهت با استقبال مواجه شده است. ابتدا شهرت یک بازیگر مطرح که اغلب بعدهای دیگر هنر را تجربه می کند وبرای بازدیدکنندگان این جذابیت را ایجاد می کند که بازیگری چون او زمانی که دست به سوی مجسمه سازی می برد چه می سازد؟و بعد سینما گران که همیشه برای مردم جذابیتهای خاص خودرا دارد.
به سراغ همین هنرمندان می روم، که بی شک با هنرهای تجسمی هم بیگانه نیستند ولی اغلب انها حرفی برای گفتن ندارند.
شقایق فراهانی می گوید صحبت خاصی ندارم، ولی کمی که صحبت می کنیم از وسوسه ای می گوید که نمایشگاه درذهنش بیدار کرده است، او که تحصیلات آکادمیکش درزمینه نقاشی است، این اشتیاق درذهنش بیدار شده که دوباره نقاشی کند. فاطمه معتمد آریا و پرویز پرستویی اهل مصاحبه نیستند و محمود کلاری نیز می گوید دراین ازدحام نمی تواند حرف بزند.
مهدی صفوی مجسمه ها را با توجه خاصی می نگرد وچهره اش ما را می برد به سکانس های “خانه ای از آب”وبه یاد دیالوگی می اندازد که می گوید: “پدر تو آخرین امید من هستی و کیانیان درپاسخ می گوید: چه دنیایی که من آخرین امید یک نفرم. “ صفوی درمورد نمایشگاه می گوید: “مجسمه های کیانیان گستره دید انسان را افزایش می دهد. او را همیشه می دیدم که چوبها را جمع می کند و کارکرد آنها را نمی دانستم و برایم الان خیلی جالب است که او دراین چوبها چه شکلهای زیبایی را می دیده است. “وقتی می پرسم آگاهی ازهنرهای دیگرچه کمکی به توانایی بازیگر می کند، می گوید: “بازیگر باید خوب ببیند وهنرهای تجسمی نیازمند این دیدن است و باعث افزایش نگاه بازیگر می شود.”
رضا عطاران وارد می شود. او هیچ کاغذی را بی امضا نمی گذارد ودرکنار همه علاقمندانش عکس یادگاری می گیرد. شوخی ها را هم با شوخی پاسخ می دهد. در مورد نمایشگاه می گوید: “من همیشه به مجسمه سازی علاقمند یودم وخودم هم با چوب طرح هایی را می سازم ودرآوردن طرح ها از چوبهایی که اغلب دراطراف دریا پیدا می شود، جذاب است. “
بهزاد فراهانی از راه می رسد. او نیز از این احساسات مردم مبرا نیست البته با احترام خاصی. درمورد نمایشگاه می گوید: “من معتقدم این طرح ها از سه یا چهار نوع سبک نگرشی برخوردار است. دربرخی مجسمه ها به شدت آبستره است و دربرخی کارها به شدت رئالیستی وجالبتر از همه اینکه این ژانرهای مختلف به نوعی اشراق رسیده و شرقیت خودرا پیدا کرده است. من زمانی که این طرح ها را می بینم به یاد اشعار دی اچ لورنس می افتم که درعین اجسام، خلاصه گویی واستیلازیسون اقتدار جغرافیایی خودرادارد وخبرازیک تاریخ ملی بسیار کهن می دهد که اینها درکار رضا کیانیان نیز دیده می شود وخوب خیلی زیباست. کیانیان با این کارها با کنایه به برخی دوستان پرطمطراق این ملک می گوید که مرا ببینید و حقایق وجودی ملی را درک کنید. “
شادمهر راستین هم درحال خروج از نمایشگاه توجه مارا به یادداشتی که درمورد نمایشگاه نوشته جلب می کند:“کیانیان، تو طرح ها را ازداخل چوب ها بیرون کشیده ای، طرحی که درچوبها پنهان است. اما جالب ترین کاری که انجام شده قابی است که کارهایت را درآن جای داده ای و با این کار مجسمه ها را ازهیچ جدا کرده وبیرون کشیده ای. بسیار زیبا وهنرمندانه. آنچه اهمیت این طرح ها را دو چندان می کند نوع چیدمان ونمایش آنهاست. شاید اگر این طرح ها برروی میز قرار می گرفتند، این تاکید به آنها نمی شد. درمجموع کارهای کیانیان یک داستان دیده می شود. قصه ماهی ها و پرندگانی که طلسم شده اند وبه دنبال آزادی هستند.”
نمایشگاه کیانیان تا پایان اردیبهشت ماه در گالری استاد ممیز واقع درخانه هنرمندان تهران همه روزه از ساعت 5 باز است.