مشاور سابق محمود احمدینژاد بار دیگر خبرساز شد و در ادامه اظهارنظرهای جنجالیاش اینبار الگوهای رسمی و رایج حجاب را نشانه رفت: “از سفرهای اروپایی ناصر الدین شاه. شب که به مجلس عیاشی در اروپا میرفت، میدید آنجا لباس مردها مشکی است. کلاه سیلندری مردها مشکی است و زنها هم با لباس مشکی میایند. این به نظرش آمد که یک نوع سنگینی و وقار دارد وگرنه در اسلام به صراحت داریم که رنگ تیره مکروه است. این رنگ مشکی متکبرانه را ناصرالدین شاه آورد. خدالعنتش کند. همینجور آتش به قبرش ببارد. خیلی مرد ملعونی است.”
اظهاراتی که در مجموعهای تحت عنوان “خاتون” و به عنوان ضمیمه روزنامه ایران توزیع شد و تعجب محافل رسانهای و خشم و انتقاد محافل اصولگرا را به دنبال داشت. این مجموعه به گفته دستاندرکارانش میخواهد به “روایت هفت هزار سال نجابت و شیدایی” بپردازد اما روایت 6 سال حضور جنجالی و بحثبرانگیز مهدی کلهر نیز بیمناسبت نیست.
“اسلام روز شکل و قیافه کلهر است”
شاید به جز اهالی سینما کسی مشاور فرهنگی محمود احمدینژاد را در مناظره تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 نمیشناخت. او که با ظاهری متفاوت و موی بلند و گره زده در چنین برنامهای مقابل حسین مرعشی، مشاور هاشمی رفسنجانی ظاهر شده بود؛ حرفهایی جنجالی به زبان آورد و از آزادی بیان، قلم، امکان بازگشت خوانندگان لسآنجلسی به ایران گفت. اتفاقا نوع پوشش کلهر و این گفته احمدینژاد در همان ایام که “مشکل ملت ما رنگ لباس و مدل مو نیست” بارها به چالش کشیده شد اما کلهر با همین ظاهر “ مشاور در امور اطلاع رسانی و رسانه” گرفت. او بعدها در ذکر خاطرهای از آن مناظره گفت: “من با یکی از خبرگزاری ها مصاحبه ای داشتم گفت چرا موهایت اینجوری و لباست اینطوری است؟ گفتم مربوط به خودم است و به دولت ربطی نداره که همین نکته را دکتر دیده بود و اعتراض کرد چرا به دولت نهم ربطی ندارد و گفتند اتفاقا اسلام روز همین شکل و قیافه کلهر است، من شبی که برای مناظره با آقای مرعشی می رفتم، به آقای احمدی نژاد گفتم می خواهید برم آرایشگاه بعد بروم مناظره. دکتر گفت نه و اصرار داشت که من با همین تیپ و قیافه در مناظره حاضر شوم.“
مشاور هنری وزارت اموزش و پرورش دولت موقت را نخستین سمت مهدی کلهر ذکر کردهاند. او سپس معاون سینمایی وزارت ارشاد در دولت رجایی شد و مدیر مدرسه خبر و ادبیات صدا و سیما در سال 63 و رییس رئیس مرکز موسیقی این سازمان در سالهای 65 تا 68 از دیگر سمتهایش بود. اما هیچگاه به مانند وقتی که در حلقه یاران احمدینژاد قرار گرفت، خبرساز نبود. او درباره شروع ارتباطش با احمدینژاد گفته است: “در سال 82-83 که اقای احمدی نژاد به واقع بعنوان شهردار تهران برگزیده شد زیر نظر قرار گرفت و بعنوان یک استعداد توجه من و خیلی های دیگر را جلب کرد…. نقدپذیری احمدینژاد برای من خیلی جالب بود… ما معمولا وقتی با اقای دکتر برخورد می کنیم با انتقاد شروع می کنیم من کمتر دیدم از نزدیکان دکتر احمدی نژاد که با او برخورد کنند و شروع برخورد شان با انتقاد نباشد.” اما طرفدار سفت و سخت رییسجمهور در آن سالها که بر مظلومیت و بیدفاع بودن او در برابر هجمهها و انتقادات پرشمار اصرار داشت؛ خودش هم به تدریج به جرگه منتقدان پیوست. در نهایت کلهر به همراه 13 مشاور دیگر در دی ماه 1389 برکنار شد اما پیش از این در هنگام پناهندگی دخترش به آلمان و چندین مصاحبه مطبوعاتی دیگر بازهم جنجالی ظاهر شده بود.
همراه در کابینه اول
مشاور رسانهای احمدینژاد از نخستین کسانی بود که در برابر انتقادات رسانهها خط و نشان کشید و گفت: “امروز مدتی است توسط رسانههای داخلی و خارجی کودتای خزندهای علیه دولت در جریان است و نشانههایی هست که به کودتای آشکاری نیز تبدیل شده است.”
او حتی دربرابر انتقادات نمایندگان مجلس هم موضعی تند گرفت: “ در مجلس شورای اسلامی برخی افراد حضور دارند که خجالت میکشیم بگوییم آنها نماینده مردم هستند. برخی در جامعه امروز که تعدادی از آنان نمایندگان مجلس نیز هستند، وقتی گوجهفرنگی سالادشان کم میشود، برای عوامفریبی اعتراض میکنند” البته خیلی زود مجبور به عذرخواهی شد.
او در آستانه انتخابات ریاستجمهوری 88 نماینده احمدینژاد در صدا و سیما نیز شد و در گفتوگوهایش ضمن پیشبینی پیروزی رییسجمهور وقت عنوان میکرد: “در این دوره آقای احمدینژاد کار تبلیغاتی نخواهد داشت. چون ایشان به نظر ما یکی از شناختهشدهترین رییسجمهورهای جهان در داخل و خارج از کشور است و بیشتر از این دیگر نمیتوان ایشان را معرفی کرد…در این دوره ستادهای مردمی احمدینژاد بنا به توصیه او باید چند کار انجام دهند. یکی این که نسبت به رقبای انتخاباتی ایشان هیچگونه مخالفتی صورت نگیرد و دیگر این که در مورد کارهایی که در دولت ایشان رخ داده است اغراق و گزافهگویی نشود؛ لذا تنها کاری که ستادهای انتخاباتی ایشان انجام میدهند این است که اگر اطلاعات غلطی از سوی رقبا بیان شد فقط همان قسمت را اصلاح کنند.”
منتقد در کابینه دوم
اما مشاور احمدینژاد پس از انتخابات به منتقد او نیز تبدیل شد اگرچه خیلیها مواضع او را یک بازی تبلیغاتی میدانستند. کلهر در اظهاراتی صریح گفته بود: “پنج شب قبل از رای گیری تعداد رای احمدی نژاد ۲۵ میلیون نفر بود که چهار میلیون آن را در مناظره با موسوی از دست داده بود وگرنه حدود ۳۰ میلیون رای داشت. احمدی نژاد برخلاف مناظره با دکتر محسن رضایی که یک مناظره منطقی بود، در مناظره با موسوی خوب عمل نکرد.” او اطرافیان احمدینژاد را مقصر اشتباهات وی معرفی کرد و برگزاری جشن پیروزی را “اشتباه بزرگ” خواند. پذیرش اعتراضات مخالفان هم بخش دیگری از صحبتهای او بود: ”من نگران جنبش سبز هستم. هشت میلیون نفر از جنبش سبز افراد متخصص یا جوانان جویای علم و تخصص هستند که نمی توان آنها را حذف کرد. هشت میلیون را متاسفانه چند ماه پیش در اتوبوس خود سوار نکردیم و راننده آنها خودش را با برآوردهای غلط بیرون انداخته است.”
در واقع کلهر پس از انتخابات و در حالی که جو کشور ملتهب از اعتراضات هواداران دو کاندیدای مدعی تقلب و تغییر در نتیجه آرا بود، جزو نخستین یاران احمدینژاد بود که به تحلیل خواستههای طرفداران میرحسین موسوی پرداخت: “ معتقدم 13 میلیونی که به آقای موسوی رای دادند یکی از تقاضاهای بسیار مهم آنها، ایجاد تحول فرهنگی در جامعه بود و اگر این مشکـلات فـرهنگـی در جـــامـعـــه بـرطـرف نشـود، جـامعـه دچـار مشکـلات بیشتـری مـیشـود.” او در همان مصاحبه بار دیگر در سخنانی جوانپسند انتقاد کرده بود: “دو سه روز قبل از عزا، رادیو و تلویزیون ما تبدیل به عزاخانه میشود ولی تلویزیون برای روز جشنها، اقدام خاصی انجام نمیدهد در صورتی که برای چنین روزهایی باید تمام کنسرتها در کشور ما آماده اجرا باشند، مراسم برگزار شود و در میادین جشنهای باشکوه برگزار شود.” و یا اینکه “چطور در زمان گذشته زنان ما وقتی سوار الاغ میشدند، مشکلی نداشت ولی اکنون سوار دوچرخه شدن مشکل دارد؟ این مشکل، یک مشکل فرهنگی است که باید برطرف شود و باید این زمینه را فراهم کرد که زنان بتوانند با دوچرخه و موتورسیکلت مثلا به محل کار خود بروند.”
اما پناهندگی دخترش و اظهاراتی ضد و نقیض یکی از زمینهسازهای خانهنشینیاش بود.
نرگس کلهر فیلسماز جوانی بود که برای اکران فیلمی با موضوع شکنجه به فستیوال حقوق بشر نورنبرگ رفت و در آنجا ضمن تقاضای پناهندگی مواضعی علیه دولت احمدینژاد گرفت. پدر ابتدا مدعی شد که همسرش به دلیل طرفداری از احمدینژاد از او جدا شده و خبری از دختر و همسرش ندارد. اما بلافاصله تکذیبیه همسرش منتشر شد که مدعی بود او نیز طرفدار احمدینژاد است و تا سال 87 به همراه دخترش با او زندگی میکردهاند و در حال حاضر نیز از نظر قانونی زن و شوهرند.
سال 89 و پیش از حذف تدریجی کلهر از سمتهایش او انتقادات تند و تیز دیگری نیز داشت. از جمله عنوان کرد: “با تلویزیون دولتی، سانسور و ممنوعیت ماهواره مخالفم” و با انتقاد شدید از سیایتهای سینمایی دولت احمدینژاد گفت: “سینمای دولتی یعنی تعطیل کردن شعور ۷۰ میلیون نفر” او حتی رفتار جوانان در جنگ را “متاثر از فیلمهای وسترن” دانست و زیر فشار شدید انتقادات فرار گرفت. تا جایی که از جمع مشاوران دولت کنار رفت و مرزبندی ظریفش با مشایی هم به چشم نیامد.
حالا مردی که به گفته خودش جذب انتقادپذیری احمدینژاد شده بود و بر اثر انتقادات جنجالیاش خلع؛ با انتقادی جنجالی نسبت به مقوله حساس حجاب بازگشته است؛ آن هم در روزنامه رسمی دولت. آیا باید حضور او را یکی از برنامههای یاران احمدینژاد برای مقابله با حلقه محاصره اصولگرایان منتقد دانست؟