در زمانی که بحث وجدلهای مرتبط با برنامه هسته ای ایران و احتمال حمله نظامی از طرف اسرائیل در بالاترین حد خود نسبت به سالهای گذشته است، محمود احمدی نژاد امروز برای آخرین سفر رسمی خود به عنوان رئیس جمهوری ایران وارد نیویورک شد. اما آیا در چنین برهه حساسی هنگام حضور او باید سخن گفتن در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران و آنچه بر مردم کشور میرود را به کنار گذاشت یا تا جایی که امکان دارد به گوشزد کردن نقض موارد حقوق بشر در ایران پرداخت؟
تجربه کارم به عنوان خبرنگار در سازمان ملل در چند سال گذشته میگوید که اساسا اگر چه موضوع حقوق بشر به تناوب در اظهارات مقامات غربی مطرح می شود ولی موضوع برنامه هسته ای ایران و اقدامات دیگری که به تعبیر آمریکا و برخی کشورهای غربی امنیت منطقه ای - و حتی به زعم آنها امنیت جهانی را - به خطر انداخته، مبنای چنین تهدیداتی است. در واقع در هیچ کدام از جلسات و یا اظهارات مقامات یاد شده نمی بینیم که مثلا بگویند چون حالا وضع حقوق بشر در ایران نامطلوب است و به همین جهت اگر تهران مثلا زندانیان سیاسی را آزاد نکند به آنها حمله میکنیم.
علاوه بر آنکه اسرائیل و آمریکا در موقعیتی نیستند که بخواهند با پرچم حقوق بشر برای ایران شاخ و شانه بکشند (به دلیل سقوط اقتداراخلاقی هردوکشوربه واسطه نقض همین حقوق در سطوح دیگری)، مبنای اصلی آنچه «خطرایران» می نامند موضوع امنیت بین المللی است نه اینکه مثلا چرا در ایران چندصد زندانی سیاسی وجود دارد و یا زنان از حقوق برابر برخوردار نیستند. کما اینکه کشورهای زیادی در جهان هستند که ناقض حقوق بشرهستند و در برخی موارد حتی به مراتب بیشتر از دولت ایران، ولی هیچ بلندگو و چراغی روی آن روش نمی شود و بسیاری از مواقع توسط رسانه های غربی هم گزارش نمی شوند.
طی ماههای گذشته بارها پیشنهاد کار کردن روی گزارشی در مورد برخی از رخدادهای مرتبط با نقض حقوق بشر در ایران را به نشریاتی که برایشان مینویسم ارائه کرده ام، اما قریب به اکثریت این پیشنهادات رد شده، چرا که موضوع اصلی که در مورد ایران برایشان اهمیت دارد- و برای مخاطب غربی - مساله هسته ای و سیاستهای دولت ایران در این زمینه است. این را هم سردبیران نشریات غربی متوجه می شوند که این اتفاقات مسائل داخلی است و اهمیتی برای مخاطب غربی ندارد (مگر اینکه مورد خاصی باشد که ارزشهای خبری دیگری را تحت الشعاع قرار بدهد مانند استنثا بودن و یا گستردگی آن).
موضوع امنیت بین المللی و مواضع دولت ایران در عرصه منطقه ای و جهانی از نظر کشورهای غربی (و در راس آنها اسرائیل و آمریکا) که به صورت مشخص تلاش منتسب به ایران برای دستیابی به سلاح اتمی را در برمی گیرد آنچنان مهم است که حتی اگر در ایران وضعیت حقوق بشر گل و بلبل بود و هیچ زندانی سیاسی هم وجود نداشت و حقوق شهروندی رعایت میشد باز همچنان به قوت خودش باقی بود و ربطی به از بین رفتن خطر جنگ وجود نداشت.
به نظرم این یک واقعیت است که آقای احمدی نژاد و دیگر مقامات عالی رتبه ایران بارها فرصت داشته اند و هنوز دارند که با درک شرایط خطرناک کنونی و افزایش تهدیدات علیه ایران با مواضع خود، تهدیدات را از سر کشور بردارند. آقای احمدی نژاد در سفر خود که از امروز آغاز شد، فرصت دارد چه در مجمع عمومی و چه در مصاحبه هایی که ظاهرا از صبح تا شب برای ایشان تدارک دیده شده به جای آب به آسیاب ریختن روایت کشورهای غربی از آنچه تهدید ایران نامیده میشود، سایه های بدشگون تحریم و جنگ را از سر کشور دور کند. (البته با سخنانی که بعدا با اقدامات عملی هم همراه بشود.)
به عنوان یک شهروند دغدغه مند که حوادث را نزدیک دنبال می کند، اعتقاد دارم که یک صحبت سنجیده و یا سخنرانی ای که با در نظر گرفتن اهمیت تهدیدهای یاد شده در مجمع عمومی توسط رئیس هیات دولت ایران مطرح شود از دهها تجمع ضدصلح و ضدجنگ موثرتراست و می تواند تاثیر بیشتری در بی اثر کردن تهدیدات مترتب با جنگ و حمله نظامی ایفا کند. مواجهه با خطر حمله نظامی و از بین بردن آن کاری است که عمدتا از دست رهبران ایران برمی آید. البته حضور فعالان ضدجنگ و ضدتحریم به لحاظ اخلاقی قابل ستایش و نشاندهنده حساسیت انسانی آنها به احتمال یک وقوع غیرانسانی و غیرقابل توجیه و قبول است. اما فراموش نکنیم در آستانه جنگ با عراق میلیونها نفردر سراسر دنیا -ـ بخصوص هفته های آخر ـ به خیابان ریختند و از واشینگتن تا لندن و پاریس و دیگر پایتختها را کاملا به تسخیر خود درآوردند. بعدها معلوم شد که دلایل و خطراتی که برای حمله برشمرده شد دروغ بود و رسانه ها و سیاستمداران با بر طبل جنگ کوبیدن و مدرک ساختگی را به عنوان حقیقت جلوه دادن، حمله ای را به عراق سامان دادند که هنوز شعله های آن خاموش نشده و مشخص نیست ثبات و توسعه کی به این کشور باز گردد. اما آیا در نتیجه ماجرا تغییری حاصل شد و می شود؟
از امروز صبح که آقای احمدی نژادبه همراه هیات بیش از صدنفری خود پایش را به نیویورک گذاشته شبکه های مختلف به موضوع حضور او پرداخته و از سوی دیگر مانورنظامی ناوهای آمریکایی را در آبهای منطقه نشان داده اند. از سوی دیگر سخنان مقامات نظامی ایران را دائما پخش می کنند که اگر به ایران حمله بشود جنگ جهانی سوم رخ میدهد. نتیجه؟ اینکه هیچ کسی سخن از حقوق بشر نمی گوید. آنها بر روایت خود تاکید می کنند؛ روایتی که تنها مقامات ایرانی توان تغییر آن را دارند.
به همین جهت موضوع دفاع از حقوق اساسی مردم و موضوع تهدیدات نظامی دو موضوع جدا از هم هستند در طرح مباحث هنگام حضور هیات ایرانی. به تعبیر یکی از صاحب نظرانی که امروز با او سخن میگفتم اتفاقا هدف راست افراطی و جنگ طلبان این است که هیچ بحثی در مورد موضوعاتی مانند حقوق بشر مطرح نشود، چرا که از حجم پوشش خبرها و گزارشهای مرتبط با خطر اتمی ایران میکاهد و آن را به زیر سایه می برد. از منظر این صاحب نظر دانشگاهی « اتفاقاً بحث حقوق بشر باید مطرح شود و جانشین دعوای زرگری سلاحهای اتمی شود….باید به اسرائیل و به تبع آن آمریکا به سبب این بحث انحرافی و کاملاً باب طبع راست اسرائیلی انتقاد کرد… بحثی که مسائل اساسی مانند حقوق بشر را به حاشیه برده اند. اتقافاً تحریم و -جنگ هم از توابع همان برخورد غلط با ایران است.»
به همین جهت است که فکر میکنم درکنار مخالفت هایی که با مساله جنگ و تحریم می شود، موضوع نقض حقوق اساسی مردم ایران یکی از موضوعاتی است که در سفر محموداحمدی نژاد به عنوان رئیس هیات دولتی که جمعی از دستگاههای آن در کار سرکوب و سانسور و تحدید آزادی فردی و اجتماعی مردم هستند میتواند چون سالهای پیش مطرح شود. اما باید دید آیا این بار آقای احمدی نژاد از این فرصت طلایی برای مقابله با تهدیدهایی که کشور را هر روز بیش از پیش تهدید می کند استفاده خواهد کرد یا چون دفعات پیشین تنها هیزم روی آتشی می ریزد که برای مردم ایران بسیار بدشگون و مصیبت بار خواهد بود. هیچ کسی مسئولیت از دست دادن چنین فرصت گرانبهایی را فراموش نخواهد کرد.