ملودرامی منسجم ازشهردروغ !

نویسنده
مرضیه حسینی

» پرده نقره‌ای/ اکران تهران

اکباتان/ نویسنده، کارگردان وطراح صحنه ولباس: مهرشاد کارخانی، تهیه کننده: سید محسن جاهد، رویا شریف، مدیرفیلمبرداری: محسن جاهد، صدابردار: علیرضا غفارنژاد، طراح گریم: مهین نویدی، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز: ایمان استمراری، مدیرتولید: مهدی کیهانی، مدیرتدارکات: محمدسلمانی، عکس: علی حمید‌نژاد.

بازیگران: شاهد احمدلو، مزدک میرعابدینی، سحر قریشی، سروش صحت، مانی حیدری، پوراندخت مهیمن، با حضور افتخاری داود رشیدی.

خلاصه داستان: “اکباتان” ملودرامی اجتماعی و جاده‌ای است که بخش اعظم آن در خیابان‌ها و لوکیشن‌های خارجی می‌گذرد.

یک فیلم داستانی خوب نیزمثل هررسانه ی روایی دیگری، کشمکش وتعارض دارد؛ ازجمله درگیری شخصیت ها با همدیگر، علایق متعارض، وبیگانگی شخصیت ها با هم یا با اجتماع . اما تعارض درسینما سمعی بصری است، وبه جای این که نوشته وخوانده شود، دیده وشنیده می شود. فیلم داستانی مناسبات زمان ومکان را نمایش می دهد. درحالی که درروایت نوشتاری می توان بیان کرد دورویداد مختلف در دوزمان ودومکان مختلف هم زمان اتفاق می افتند، سینما قادربه کاری بسیاربیش ازبیان این نکته است و می تواند هردورویداد را درزمان وقوع، هم زمان نمایش دهد. ما فیلم را یک متن می دانیم ؛ یعنی اثری که باید آن را تجزیه، تحلیل وتأویل کرد. هرفیلم مثل هرمتن دیگری، ازقبیل متن درسی، یک متن است. واژه ی متن ازواژه ای لاتین به معنای “ درهم بافته شده ” مشتق شده است. یک متن، مواد ومصالح خام را با بی نظمی بسامان ومنطقی ومنسجم درهم می بافد. فیلم، متنی است که صدا را درهمه اشکال ممکن “ سروصدا وهمهمه، موسیقی وگفتار” با تصویر” ازحروف مکتوب تا کنش فیزیکی، حرکت درهمه ی اشکال ونیزنگاه وژست بازیگر” درهم می بافد تا قصه ای تعریف کند. درسایه چنین عناصری ست که محوری ترین رکن اثرشکل می گیرد وآن میزانسن است. میزانسن درحوزه ی سینما طیف های متعددی را دربرمی گیرد: به معنی صحنه پردازی یک فیلم وهدایت چشم وذهن بیننده به جزئیاتی مثل دکور، نورپردازی، لباس، آرایش موو… این عناصردریک فیلم سینمایی دامنه ی بسیاروسیعی دارند، به همین دلیل فیلم سازمی تواند با دستکاری درآن ها آن چه می خواهد را طوری ارائه کند که دلخواه اوست. کارخانی پس ازتجربه موفق فیلم آخرش “ ریسمان باز” این بارهم به سراغ همان مضمون های همیشگی آثارش رفته است. تقدیر، تصادف، پول وامید، البته عنصرامید درآثارکارخانی تبدیل به امیدی واهی و خیالی نمی گردد بلکه هرچند کوچک درقالبی حقیقی رخ می نماید. “ اکباتان ” روایتگرآدم هایی ست که درسطح شهرتهران پراکنده اند، آدمهایی که کمترکسی تا به حال درسینمای ایران به سراغ آنها رفته است. البزرشخصیت اصلی “ اکباتان ” پس ازسالها اززندان آزاد می گردد وتصمیم می گیرد تا زندگی آرامی را برای خواهرش دریا فراهم کند. دراین میان البرزبا شخصیت شهبازکه به خوبی ازسوی نویسنده پرداخت شده، مواجه می گردد. چنین برخوردی باعث شکل گیری موقعیت دراماتیک اثرمی شود. شهبازخصلت -ها و ویژگی هایی دارد که همگی آنها درفرآیند پیشروی داستان تبدیل به محرکی می گردد که شخصیت البرزودیگرشخصیت های فرعی را تحت تأثیرخود قرارمی دهد. البرزکه سالهای زیادی را درزندان سپری کرده، حال با جامعه یی مواجه می گردد که هیچکدام ازمناسبت های انسانی آن را درک نمی کند. به همین دلیل محافظت ازخواهرتبدیل امری غایی برای اومی گردد. فیلمسازبرای بصری کردن چنین مضمون هایی که البرزبا آن دست به گریبان است با طراحی شخصیت شهبازودیالوگ هایی که اوبرزبان می آورد دیدگاه خود را درارتباط با کلان شهرتهران ابرازمی دارد. نمونه بارزچنین اتفاقی سکانس گفتگوی البرزوشهبازاست. “ شهباز: اگه بخوای سالم زندگی کنی، همینه دیگه. می شی آس وپاس “ کارخانی با طرح چنین دیالوگی درقالب شخصیت پرده ازمناسبات وارزش هایی برمی دارد که امروزه درکلان شهرتهران به معیاربدل گشته است. دروغ، دورویی، کینه توزی، دزدی و… ازمهمترین  المان هایی ست که کارخانی به طورضمنی به آنها می پردازد ووجود آنها را نقد می کند. درواقع با پیش کشیدن معضلات فوق، نویسنده تصویری ازجامعه شهری تهران ترسیم می کند که صداقت، مهربانی و برابری محلی ازاعراب ندارد. نکته دیگرطراحی رویدادهای فرعی جذابی ست که درشکل گیری موقعیت محوری قصه موفق عمل می کند. نمونه بارزچنین عنصری دزدی شهبازازبرادرناتنی اش وسکانس تعقیب وگریزدربهشت زهرا است. با نگاهی گذرا به سادگی می توان هماهنگی میان ابزاربصری وآوایی اثررا درقالب میزانسن خلاقانه کارخانی مشاهده نمود. استفاده ازافکت های صوتی وصداهای طبیعی محیط، قاب بندی متناسب با انگیزه درونی شخصیت ها، هارمونی موجود میان برش ها درتدوین، ازمهمترین شاخصه هایی ست که کارخانی به خوبی ازآنها سود جسته است. نتیجه چنین اتفاقی چیدمان منطقی و هوشمندانه عناصری ست که میزانسن را شکل می دهند. عنصردیگری که فیلم به خوبی ازآن بهره می برد ” زمان “ است. کارخانی توانسته به خوبی پیوندی ارگانیک میان زمانی روایی قصه اش دردرون قاب و زمان روایی تأویل های معنایی اثردربیرون قاب برقرارسازد. با وجود آنکه ” اکباتان “ درژانری ملودرام ساخته شده است اما درلایه های زیرین خود واجد چالش هایی اساسی وانتقادی نسبت به کلان شهرتهران است، نقدهایی که با استفاده ازفضاهای بیرونی ومحیط های گوناگون درشهرطرح می گردند. به نظر  می رسد کارخانی درادامه روند کاری خود پیگیرمسائل ومضمون هایی درآثارش است که کمترفیلمسازی درسینمای ایران به سراغ رفته است.