اصلاح طلبان، آلترناتیو جمهوری اسلامی

محمد رهبر
محمد رهبر

حجم انبوهی از “الرجال” نظام برای حضور در انتخابات، یکباره احساس تکلیف کردند و احتمالا تنور انتخابات برای همه ی ایشان جای خواهد داشت تا “آقا” که را بپسندد و نظرش با که باشد.

 از همین حالا می توان پیش بینی کرد که محمود احمدی نژاد در مناظره های انتخاباتی، چنان لِه خواهد شد و به دست برادرانِ اصولگرا، افشا که دیگر بد گفتن ازدولت محمودی ازسکه بیفتد و مطمئن باید بود که هیچ کدام از نامزدانِ ریاست جمهوری، نخواهند گفت که این رهبری بود که دستِ این نابکار را گرفت و بر جایی نشاندش که شایسته اش نبود و در عوض این می سُرایند که احمدی نژاد پاسخ اعتماد رهبری را نداد و آن مقام معظم به نوعی طلبکاری هم جلوه خواهد کرد و نامزدان ریاست جمهوری می آیند تا حقِ رهبری را به جا بیاورند و احیانا دلش. در این وانفسا اصلاح طلبان چه می کنند؟

از گرفتاری های سیاست در ایران، یکی هم این است که هر چند وقتی باید بازگشت و اصطلاحاتِ اولیه را تعریف کرد و مثلا دوباره باید پرسید اصلاح طلبی چیست و اصلاح طلب کیست.

 اینجا قصد تاریخ گویی ملال آورمان نیست اما خلاصه بگوییم که پس از درگذشت آیت الله خمینی و با بر آمدنِ رهبر تازه به دوران رسیده، اطرافیان ولی فقیه قدیم، قلع و قمع شدند و از مجلس و انتخابات با نظارتِ استصوابی شورای نگهبان، اخراج شدند و در این سالهای کناره نشینی و در هم نشینی با روشنفکران و سیاسیون پیشتر حذف شده و از همه مهمتر ناظر شدن در قبالِ قدرت و قدری چشیدن زهری که پیشتر برخی از آنها به کام دیگران می ریختند، به تفکری تازه از حکومت و آزادی رسیدند و سید محمد خاتمی که در خرداد ۷۶ رای آورد، نمود تغییر در اندیشه ی قسمتی از پدید آورندگان جمهوری اسلامی بود که دیگر خیالِ صدور انقلاب نداشتند و در عرصه ی بین الملل، تنش زدایی می خواستند و در فرهنگ و اجتماع، هوای تازه ای می جستند و آزادی نسبی برای مطبوعات فراهم می آوردند و درهای اقتصاد را بر سرمایه گذاری خارجی باز می کردند و پس از سالها همراه پیشرفت جهانی می شدند.

 اصلاح طلبی در واقع وداع آرامی بود با ماهیت ایدئولوژیکِ حکومت اسلامی که بنابر تراوشات ذهنی آیت الله خمینی و بقایای مبارزات چپ اندیشانه با رژیم شاه و بر پایه ی هیجاناتِ مذهبی توده های ساده ی بی سیاست نهاده شده بود.

 بااین حساب آنچنان که مرتجعین جمهوری اسلامی می گویند، اصلاح طلبان، براندازان نرمی بودند که در زیر عبای حکومت، رخت و لباس تازه ای می پوشیدند و با همان البسه ی آخوندی، شکل و شمایلشان از شیخ و آیت الله، دور می شد.

 ولایت فقیه و التزام نظری و عملی هم نزد اصلاح طلبان رفته رفته، تحلیل می رفت و آنگاه که مشروعیتِ ذات قدرت را به مردم وابسته بدانی، ولی فقیه دیگر آن منصوب امام زمان نیست و فره ایزدی ندارد.

 فاجعه ی احمدی نژاد بر خلاف رویه تاریخی اتفاق افتاد و چهار سال پیش با کودتایی مشهود، عملا جمهوری اسلامی با اصلاح طلب و اصلاحات، تکلیف خویش روشن کرد و به زبان فصیح فرمود که اصلاح پذیر نیست.

 گواه اینکه امروز عمده ی نیروهای اصلاح طلب که در زندان و به حصر و حبس هستند، آن مکنوناتِ قلبی که در دوران اصلاحات بر زبان نمی آوردند را در نامه و اعلامیه می گویند و ای بسا که زندان باعث شده تا آزاد شوند و از آن دوگانگی همیشگی به در آیند و خلوص پیدا کنند.

با آنچه آمد، بیراه نیست که بگوییم که اصلاح طلبی می تواند نام و نوع و شیوه ای از حکومت باشد که یکسره با راه و رسم جمهوری اسلامی و حتی فصل های مهمی از قانون اساسی آن تعارض دارد و به نوعی آلترناتیو نظام است.

 اما نکته ی باریکتر از مو اینکه اصلاح طلبان می خواهند، پیرو شیوه های مسالمت آمیز تغییر باشند و سعی دارند تا با روشهای دموکراتیک که از صندوق رای می گذرد، تغییری تدریجی و در نهایت بسیار بنیادین ایجاد کنند.

 با چنین تعریفی بیشترینه ی اصلاح طلبانِ واقعی در حصر و زندان تشریف دارند و آنکه می خواهد تنها در قدرت شراکتی کند و در همان چارمیخ ولایت فقیه یکی به میخ و یکی به نعل بکوبد و تجربه ی مکرر خاتمی را از یاد ببَرد و جنبش سبز را از حافظه ی تاریخی اش پاک کند، نه کاره ای است و نه اصلاح طلب.  

صندوق رای و انتخابات هدف نیست و ارزشی ندارد اگر که آزادی نباشد، دراین حال و روز که پس و پیش صندوق رای را کاسه لیسان قدرت پر کرده اند و نعش احمدی نژاد هم وسیله ی هم صحبتی و سوختِ گرم کردن تنورشده، شاید بهتر باشد اصلاح طلبان ازسیاستِ روزمره ی ایران و از انتخابات ریاست جمهوری که با این اوصاف،واقعه ی قابل ذکری نیست، فراتر روند و از نوع حکمرانی و حکومت سخن بگویند.

 ازجمهوری بگویند که چه فرقی با نظام های سلطنتی و دیکتاتوری دارد. انتخابات آزاد را شرح دهند و درباره آزادی احزاب بگویند و اینکه چگونه می توان احزابی داشت که لاجرم پسوند و پیشوند اسلامی نداشته باشد. از اقتصاد آزاد و تفاوتش با اقتصاد مافیایی بگویند و از رعایت حقوق مذاهب و قومیت ها. ورود اصلاح طلبانِ بیرون از زندان به انتخابات در شرایطی که مُخلصینِ اصلاح طلب در زندان هستند، تیشه به ریشه ی یک دستاورد تاریخی است و اتفاقا ره و رسم اصلاحات را از این سرزمین بخت بر گشته، بر می اندازد.

 چه بهتر که اصلاح طلبان در قامت آلترناتیو نظام در آیند، جایگزینی که سر آشوب و براندازی ندارد، معتقد به انتخابات آزاد است و تغییر های آهسته و پیوسته و عمیق می خواهد و آلترناتیوی درون ایران است و نه درون نظام.