وضعیتی شبیه دوران پینوشه

سامان رسول پور
سامان رسول پور

» یک هفته با حقوق بشر

پس لرزه های پس از “کودتای انتخاباتی”، باز مرگ آفرین شد، بعضی ها را به “کما” و بیمارستان فرستاد، شماری را به زندان افکند، خیلی ها در زندان ماندند. تصویر عده ای را ممنوع کرد، سایت عده ای را مسدود ساخت و در مقابل، کار از نگرانی گذشت.

خبر مرگی دیگر، این بار از مشهد رسید. حمید مداح شورچه، از فعالان ستاد انتخاباتی موسوی در مشهد، چند روز پس از آزادی از زندان، به دلیل “شکنجه” های فراوان و در اثر خونریزی مغزی جان سپرد.

اما خطر “مرگ” یک زندانی دیگر، همه را نگران کرد. آنجا که خبر رسید، سعید حجاریان، به “کما” رفته است. و تصویر او که بیمار است و با عصا راه می رود و با کمک دیگران کارهایش را انجام می دهد و قادر به تکلم نیست به راحتی، صدای همه را در آورد. اما سعید مرتضوی به ازادی وی رضایت نداد و شرط و شروط گذاشت. و در اینجا بود که کمپین بین المللی حقوق بشر گفت: “وضعیت جسمی حجاریان و سلامتی او قبل از بازداشت هم رو به بهبود نبود. و این بسیار بی رحمانه و غیر انسانی است که این افراد در بازداشت های بدون ارتباط با دنیای خارج نگهداری می شوند”.

در گوشه دیگری از بند، محسن امین زاده کارش به بیمارستان کشید. عده ای گفتند: شاید به خاطر”مهرورزی” بیش از حد. همین “مهرورزی” متوجه مهسا امرآبادی، روزنامه نگار باردار هم بود. کمپین بین المللی حقوق بشر در این باره اعلام کرد: “هر چند هیچکس خبری درباره مهسا ندارد، اما حتی بدون درنظر گرفتن بازجویی ها واحتمال شکنجه، فقط نگهداشتن او در وضعیت بی ارتباط با دنیای خارج برای یک چنین دوره طولانی به اندازه کافی برای آسیب زدن به او و فرزندش استرس زا بوده است”. و برای رهایی از این وضعیت بود که همسر روزنامه نگار او، مسعود باستانی، برای رهایی وی خود را به مسئولان قضایی تحویل داد. چرا که شرط مسولان امنیتی برای آزادی همسرش، معرفی خود وی عنوان شده بود. مسعود باستانی رفت و خودش را معرفی کرد اما نه تنها  مهسا امر آبادی آزاد نشد، بلکه او هم در زندان ماند.

و در گوشه و کنار شهر، فعالینی هم بودند که نیروهای امنیتی به سراغشان رفتند و از خانه یا محل کار آنها را گرفتند و به زندان بردند.

عیسی سحر خیز، یکی از آنها بود. و نگرانی آنجا بالا گرفت که چون هنوز جای دندانهای محسنی اژه ای، وزیر اطلاعات دولت احمدی نژاد روی شانه وی مانده، عفو بین الملل اعلام کرد: “خطر شکنجه، عیسی سحرخیز را تهدید می کند”.

آنطرفتر، محمد رضا یزدان پناه و جلال محمد لو از اعضای جوان جبهه مشارکت و فیض الله عرب سرخی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب هم بازداشت شدند.

بعلاوه، محمد علی دادخواه وکیل دادگستری، به همراه، ملیحه دادخواه، سارا صباغیان، بهاره دولو و امیر رئیسیان هم دستگیر شدند.

و همه اینها یک طرف، تنها بسیج، 1000 نفر را بازداشت کرده است. این را سرتیپ عراقی از فرماندهان سپاه بیان کرد. محمد رضا تابش هم به نقل از دادستان کل کشوردر وبسایت نمایندگان مجلس گفت که تا هفته آینده پرونده 500 نفر از بازداشتی ها به دادگاه می رود. و البته این وبسایت متعلق به اعضای فراکسیون اقلیت مجلس خودش هم ممنوع الملاقات شد و آن را مسدود کردند.

در اقدامی متفاوت تر، سایت پارلمان نیوزاعلام کرد: “رسانه ملی که اینروزها به گفته بسیاری از کارشناسان و مردم به رسانه دولتی مبدل شده است، در اقدامی ناشایست و تلافی جویانه هنرمندان حامی میرحسین موسوی را ممنوع التصویر کرد”.

در همین حال، همزمان با حفظ جایگاه ایران به عنوان “بزرگترین زندان روزنامه نگاران در جهان” آیت الله شاهرودی با صدور بخش نامه ای، خواستار برخورد با ماهواره ها و سایت های اینترنتی شد. در کنار همه این بازداشتها، اعدام فله ای هم بود. 20 نفر در زندان رجایی شهر به دار آویخته شدند. اتهام آنها نگهداری و حمل مواد مخدر ذکر شد. اعدام آنها با واکنش اتحادیه اروپا مواجه شد.

اما این اوضاع در سطح بین المللی اعتراضات زیادی را به دنبال داشت. سازمان دیدبان حقوق بشر از رهبران هشت کشور صنعتی خواست که “سرکوب خشونت‌بار” اعتراض‌های مردمی در ایران به نتایج انتخابات را محکوم کنند.

نروژ، با احضار کاردار ایران در این کشور، به دستگیریها در ایران اعتراض کرد و آن را امری سیاسی خواند و خواستار آزادی زندانیان شد.

10 تن از برندگان جایزه صلح نوبل، در نامه‌ای به بان‌ کی‌مون دبیر کل سازمان ملل، از وی خواستند که نماینده‌ای برای بررسی اوضاع ایران به تهران بفرستد.

و شش کارشناس کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد، در متنی که در مقر سازمان ملل در ژنو توزیع شد، با ابراز نگرانی از سرکوب خشن مردم در پی تظاهرات اخیر، خواستار دیدار از ایران شدند.

و در چنین شرایطی بود که کمپین بین المللی حقوق بشر چنین نتیجه ای را گرفت: “وضعیت ایران بسیار وخیم است و شبیه بسیاری از سرکوب های فجیع در حافظه تاریخ معاصر از جمله سرکوب های پس از کودتای ژنرال پینوشه در سال 1973 است که در جریان آن صدها نفر بازداشت، ناپدید و اعدام شدند”.