نگاه جریان نظامی ـ امنیتی غالب شده است

نویسنده
حسین محمدی

» صادق زیباکلام در مصاحبه با روز:

با صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه و فعال سیاسی در مورد وقایع بعد از کودتای انتخاباتی سخن گفته ایم. به گفته وی بعد از انتخابات به تدریج “نگاه جریان تندروی اصولگرا که نگاهی نظامی ـ امنیتی داشت، غالب شد.”

این مصاحبه را می خوانیم.

 

آقای زیباکلام، بعد از انتخابات وقایعی در کشور رخ داد که شاید بسیاری از فعالان سیاسی را متعجب کرد. اعتراضات مردم و بعد برخورد با آن ها، و سپس بحث دادگاه ها و اعترافات، فضای خاصی را بر جامعه سیاسی ایران حاکم کرده است. بحثی که این روزها وجود دارد بحث مخالفت قسمتی از حاکمیت با این گونه برخوردهاست. فکر می کنید حاکمیت در برخورد با معترضان یک پارچه بوده است؟

بخشی از حاکمیت وقتی در روزهای اولیه پس از انتخابات با اعتراضات مردم مواجه شد، به دنبال عبور از بحران و آشتی ملی بود. این مساله باعث شد که آقای هاشمی در خطبه معروفشان در 26 تیر، مهم ترین مساله ای که مطرح کردند، بحث آشتی ملی بود. البته ایشان تنها کسی نبودند که دنبال وفاق ملی بودند. آقایانی مثل ناطق نوری، علی مطهری، علی لاریجانی، هاشمی شاهرودی، جوادی آملی، استادی و… که از سینه سوختگان نظام بودند هم معتقد به آشتی ملی بودند و معتقد بودند که نباید گذاشت بیش از این به نظام لطمه بخورد. نگاهی که به مجموعه بحران بود، نگاهی بود مبنی بر اینکه نزاعی بین اعضای خانواده بود.

 

ولی این نگاه، نگاه غالب نبود؟

می خواهم بگویم با گذشت زمان این نگاه کمرنگ تر و کم رنگ تر شد و نگاه جریان تندروی اصول را که نگاه نظامی ـ امنیتی داشت، غالب شد. این جریان، اساسا نگاهش به مسایل بعد از انتخابات، نگاهی امنیتی و توطئه گرانه است و معتقداست برخی جریانات داخلی با همراهی دولت های آمریکا و انگلیس و سفارت انگلیس و بنیاد سوروس به سمت براندازی نظام می رفتند. بنابراین نگاهش این است که باید این هارا دستگیر و با آنها برخورد شدید می کردیم که کردند. ممکن است در جاهایی تندروی هم بوده باشد، که اجتناب ناپذیر بوده، ولی معتقدند باید این فتنه را سرکوب می کردند. الان هم که 3 ماه از آن جریان گذشته است معتقدند بلایی آمده بود، ولی به خیر گذشت.

 

چطور چنین نگاهی در این بخش به وجود آمد؟

به نظر من ریشه این نگاه بر می گردد به احساس قدرتی که از اوایل مردادماه برای حاکمیت به وجود آمد. من فکر می کنم بحث دادگاه ها و اعترافات را بیش از مردم، خود کسانی که این دادگاه ها و اعترافات را ساختند و اجرا کردند، جدی گرفته اند. در عین حال قدرت بلامنازع، این احساس را در‌آن ها به وجود‌آورده است که ما حق کامل هستیم و دیگران بر سبیل باطل هستند. متاسفانه ذات قدرت هایی که هیچ گاه مورد چالش قرار نمی گیرند در جوامع توسعه نیافته، این گونه است که نه تنها خود را عقل کل می داند، بلکه بر حق کامل هم می داند.

 

البته خیلی از نیروهای این جناح معتقدند هنوز کارشان در برخورد با فتنه تمام نشده است.

آنچه الان برایشان مطرح است این است که روسای فتنه چرا در بیرون آزادانه می گردند. باید آقایان موسوی و کروبی و خاتمی را هم دستگیر کرد و این ها هم بیایند در تلویزیون و اعتراف کنند تا فتنه کلا تمام شود.

 

در  این صورت فکر نمی کنید با التهابات مجدد مواجه باشیم؟

این جریان کلا و اساسا قبول ندارد که در کشور معضلاتی هست، گرفتاری هایی هست،  قبول ندارد که در کشورمشکلات عمیق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داریم. حتی این را هم نمی خواهد ببیند که اگر فرض بگیریم که نتایج انتخابات همین است که وزارت کشور آقای احمدی نژاد اعلام کرد، حتی این را هم اگر ملاک بگیریم، باز هم جای این وجود دارد که جناح حاکم از حالت هل من مبارز خارج شود و ببیند این 13 میلیونی که به آقای موسوی رای دادند چه کسانی بودند. این 13 میلیون همه از فرهیختگان جامعه در اقشار مختلف بودند. با این افراد نمی شود با درشتی و نخوت و تکبر برخورد کرد. نمی شود اینها را با چشم فتنه گر نگاه کرد.

 

یعنی این ها دیگر معتقد به آشتی ملی نیستند؟

اگر یک یا دو ماه پیش این جریان قبول داشت که مسایلی هست، الان اصلا چنین نگاهی ندارد. الان معتقدند که چشم فتنه را کور کرده ایم و باید بقیه فتنه گران را هم دیر یا زود به غل وزنجیر بکشیم.