نوشتن درباره چشمانداز آینده و اینکه چه باید کرد در قالب یک متن چند صد کلمهای شدنی نیست، از این رو خوانندگان نیز باید این متن را فقط در حد مقدمه یک ذهنیت تلقی کنند و انتظار بیشتر از آن نادرست است.
1- به نظر من به طور عادی چشمانداز آینده این جامعه بیش از هر چیز در گرو سیاستها و رفتارهای منتقدین ساختار کنونی است. اگر مسئولیت رویدادهایی را که در آینده رخ میدهد و احتمالا نامطلوب است منحصرا به عهده دیگران و به طور مشخص جناح حاکم انداخته شود آنگاه این پرسش پیش خواهد آمد که آیا منتقدان که خود را نیروهای آگاه و مسئول جامعه میدانند فاقد تاثیرگذاری و قدرت پیشبینی کنندگی بودهاند؟ اگر پاسخ مثبت است پس بهتر آن است که از هماکنون دست از ادعاهای رنگارنگ برداشته شود و اگر پاسخ منفی است باید به تبعات این ادعا که مسئولیت پذیری نسبت به رویدادهای بعدی است ملتزم بود.
2- چشمانداز مطلوب از آینده صرفا محصول انگیزههای خیرخواهانه و مبارزهجویانه افراد نیست، بلکه آنچه که اهمیت بیشتری در تحقق این چشمانداز دارد، دفاع عقلانی از امکانپذیری اهداف و نیز شیوههای سیاسی رسیدن به آن است. اتفاقا تاکید بیش از حد برانگیزههای فردی و مبارزه جویانه و ایثارگرانه میتواند نقش و سهم عنصر عقلانیت را کم و حتی زائل کند و آینده نامطلوبی را رقم بزند.
3- رسیدن به یک چشمانداز مطلوب از آینده، بدون نقد اهداف و شیوهها و تاکتیکهای موجود غیرممکن است، بنابراین تمام کسانی که مانع چنین نقدی میشوند و ادبیات آنان همچون ادبیات جناح حاکم، منتقدین را با شیوههای خود به سکوت دعوت یا وادار به آن میکنند، مهمترین سدهای پیش روی تحقق چنین چشمانداز محتملی هستند.4
4- چشمانداز آینده محصول ترکیبی از اراده ما و امکانات و واقعیات بهویژه ساختارهای اقتصادی و اجتماعی موجود است. اراده ما صرفا در چارچوب ساختار موجود و نه فراتر از آن کارآیی و توانایی دارد، همچنین مطلوبیت این چشمانداز بیش از اینکه متاثر از وجود افراد سلیم یا نبود افراد بدخواه باشد متاثر از کوشش همگانی و امکانی است که برای اصلاحات در ساختارهای مذکور صورت خواهد گرفت(اینکه این ساختارها چیست بحث دیگری است).
5- چشمانداز آینده همچنین متاثر از موازنه قوای نیروهای سیاسی کشور است. این قوا صرفا در رای خلاصه نمیشود چرا که رای مساوی قدرت نیست. این اشتباهی است که باید ازآن پرهیز کرد.
6- تجربه نیم قرن گذشته نشان داده که هر چشماندازی از آینده که همراه با حذف و نفی و نادیده گرفتن و یا تحقیر گروهی از مردم ارائه شده است در نهایت جز بدبختی عمومی نتیجه دیگری به همراه نداشته است. بنابراینچشمانداز آیندهای که تعریف میشود باید به دور از این عوارض باشد. البته ادعای موافقت با چنین چشماندازی ساده است ولی آنچه مهم است التزام عملی داشتن به آن است. پرهیز از خشونت و نیز مهمتر از آن پرهیز از تقویت و یا بازتولید خشونت نزد جناح مقابل، پرهیز از به کار بردن مفاهیم و ادبیات تحقیرآمیز، آمادگی برای مصالحه و سازش و… از الزامات تعهد به چنین چشماندازی است.
7- به نظر من نهادهای اصلی جامعه ایران دچار اختلالات کارکردی جدی شدهاند؛ نهاد دین، ارتباطات، اقتصاد، آموزش و حتی خانواده در چنینی وضعی قرار دارند و نهاد دولت نیز به گونه دیگری با مشکلات دست به گریبان است. گذر کردن از این بحران جز از طریق اصلاحات امکان پذیر نیست. تمامی ادلهای هم که در خصوص ممتنع بودن اصلاحات بیان میشود قابل نقد و رد است( در اینجا مجال بحث آن نیست)در حال حاضر هم پیش بردن اصلاحات بیش از گذشته امکان پذیر و مطلوب است و عدم موفقیت آن در گذشته هم به دلیل سیاستهای غلط در چهار سال دوم اصلاحات بود که متاسفانه هنوز هم برخی از افراد برای عبور کردن از اصلاحات میکوشند آن سرنوشت را ذاتی جریان اصلاحات بدانند، در حالی که به نظر من دستاندرکاران و عناصر اصلی اصلاحات در مقطعی از بنیانهای اصلاحات عقبنشینی کردند که نتیجه آن هم شکلگیری وضع کنونی است اگر این عقبنشینی رخ نمیداد امروز با وضع دیگری روبه رو بودیم. ااین موضوع را نمی توان در ذیل یک یادداشت کوچک به نتیجه رساند و باید در باره آن گفتگوی انتقادی مفصلی را آغاز کرد که از نان شب هم واجب تر است.
منبع: چشم انداز ایران