من معتقدم اگر ملت ما هزار عیب داشته باشد، که الحمدالله ندارد، و اصولا همان یکی دو تا عیبش هم در واقع حسن اوست، این ویژگی را دارد که بهترین استفاده را از هر چیزی می کند. مثلا همین پیکان جوانان مدل ۱۳۴۷ که نزدیک نیم قرن از عمرش می گذرد، در ده سال اول با سرعت راه می رود، در ده سال دوم چون تصادف می کند و هشتاد درصد آن از بین می رود، با خرید سقف و موتور و وسایل داخلی و موکت کردن کف ماشین و رینگ اسپورت و بوق ده یازده و هزار تا چیز دیگر مثل عروس توی خیابان می درخشد. کم کم لوله اگزوز ماشین خراب می شود، ولی ما با یک سیم مخصوص باغبانی و یک تکه لاستیک وصلش می کنیم، در باک هم گم می شود که به جای آن از در مخصوص فلاسک های قدیمی استفاده می کنیم، چون احتمال خطر دارد، زیر سپرهایش تیرآهن جوش می دهیم و سومین دهه عمرش را آغاز می کنیم. ولی هنوز همان پیکان جوانان است که می درخشد. این ماشین همان ماشینی است که به قیمت بیست هزار تومان خریدیم و الآن قیمتش سه میلیون تومان است. همین ماشین چرم دور فرمانش از بین می رود، با پارچه مخمل برایش یک دور فرمان درست می کنیم، سر دنده اش هم سائیده و نابود می شود، برایش یک سردنده پیدا می کنیم که توی آن عکس داریوش باشد که موقع پخش صدای داریوش به او نگاه کنیم. پولی که دست مان برسد، می دهیم لاستیک دور پهن بیاندازند و شاسی را می کشیم بالا. ممکن است یک موتور سیکلت، یک پراید، یک استیشن هم داشته باشیم اما این پیکان جوانان نارنجی مثل عروس همیشه خواهند ماند. همین است که صافکارهای ماشین های ما، عین ماله کش های سیاسی ما و عین جراحان زیبایی می توانند همیشه همه چیزهای قدیمی را جوان نگاه دارند.
در سیاست هم همین کار را می کنیم. وزیر خوب کار می کند، فورا همه دست به دست هم می دهند و برش می دارند، بعد یک پزشک اطفال را می گذاریم وزیر خارجه، در عوض یک سفیر سابق را می گذاریم وزیر بهداشت. احمد شاه می خواهد برود، اصلا خوشش نمی آید شاه باشد. از کاخ فرار می کند، یک نظامی کودتا می کند، و به زور سرباز را مجبور می کنند شاه باشد، تازه موقعی که شاه به حکومت علاقه پیدا کرد، مملکت پر می شود مرگ بر شاه و شاهی را که خودش با دلخوشی می خواست برود با خفت بیرون می کنیم. یک وزارت اطلاعات درست می کنیم که کار اطلاعاتی بکند، بعد چون وزارت اطلاعات زیر نظر دولت است، یک وزارت اطلاعات دیگر درست می کنیم زیر نظر سپاه، بعد که معاونت اطلاعات سپاه وارد کار اقتصادی شد، در دادگستری یک سازمان اطلاعاتی درست می کنیم. وقتی معاون اطلاعاتی وزارت دادگستری از بین رفت، یک اداره اماکن در نیروی انتظامی درست می کنیم که همه اختیارات امنیتی، اطلاعاتی، سیاست خارجی، قضاوت، تولید فیلم و انتشارات دارد. یک دفعه می بینی کشور سه تا وزارت صنعتی مهمش ادغام می شود، در عوض دوازده وزارت اطلاعات دارد که هر کدام زودتر یکی را گرفتند، صاحب او می شوند. مثلا همین آقای جنتی، سه دور تا حالا موتور عوض کرده و کیلومتر سفر کرده و مومیایی شده است، ولی همیشه در شورای نگهبان است. یک مجلس درست می کنیم که در راس همه امور است، بعد بالای سرش یک شورا می گذاریم که راس تر از مجلس است بعد یک مومیایی ریسش می گذاریم اختیارات بقیه اعضا را هم می گیرد، بعد یک مجلس مشورتی درست می کنیم که بالای سر آن مجمع است. اصولا هیچ وقت چیزی را کنار نمی گذاریم، همه با هم باید باشند، مهم نیست به درد می خورد یا نه، کار از محکم کاری عیب نمی کند، چه عیبی دارد اگر دوازده سازمان بر تولید فیلم نظارت داشته باشد؟ می شود یک خانه شلوغ که همیشه هر کاری را بیست نفر به موازات هم انجام می دهند.
البته این طور هم نیست که اگر سازمانی در کشور فعال است، این سازمان نتواند به کارش برسد. یک گروه با تمام نیرو کارشان این است که نابغه ها را از خارج جذب کنند، یک گروه هم کارشان این است که برای او پرونده بسازند و نگذارند کار کند. یک گروه کارشان این است که لباس ملی تولید کنند، یک گروه هم کارش این است که ثابت کند لباس ملی یک پدیده غربی است. هر دو تا گروه را هم یک نفر اداره می کند. هیچ کسی در ایران وقتی کارش تمام شد، نمی رود. مثلا فرض کنید حکومت پهلوی را که هنوز بهترین جایگزین برای حکومت است. عده ای البته به خانواده خمینی اعتقاد دارند و معتقدند آنها خیلی خوب اند، یک عده معتقدند که اصلاحات بهترین راه است، یک عده دیگر معتقدند ما باید انقلاب را زنده نگه داریم، عده ای هم معتقدند همه اینها را باید از بین ببریم و هر روز انقلاب کنیم. البته هیچ اشکالی ندارد که این همه فکر وجود داشته باشد، منتهی مشکل این است که اینها فکر نیستند. یعنی اصولگراها اصلاح طلب اند و اصلاح طلب ها اصولگرا، انقلابیون طرفدار محافظه کاری اند و محافظه کاران مهم ترین مدعیان انقلاب. من فکر می کنم واقعا یکی را باید از مریخ، یا مشتری بیاوریم و به او بگوئیم که این وضع را اصلاح کند، احتمالا آن گروه یا ۸۰ درصد کل حکومت را می ریزند به زباله دانی تاریخ، یا خودشان می شوند یک قوه جدید در کنار قوای دیگر.
الآن بخشی از مردم ما طرفدار رضا پهلوی اند، البته منظورم سلطنت طلبان نیستند، چون سلطنت طلبان بیشتر جمهوریخواه اند و تعدادی هم خودشان ادعای پادشاهی دارند، رضا پهلوی یکی از پادشاهان ماست، ابوالحسن بنی صدر هنوز رئیس جمهور است و منتظر است بیاید بقیه بانکها را ملی کند و تمام جهان را یک طبقه توحیدی کند، مریم رجوی هم رئیس جمهور است و مسعود هم که دیوانه شده، نخست وزیر است، تعدادی هم هنوز معتقدند بازرگان خوب بود و دولت ملی مذهبی بهترین گزینه است. عده ای ولی معتقدند هاشمی بهترین کسی است که می تواند کشور را از خطر نجات دهد، البته مخالفانش فکر می کنند هاشمی خودش خطر اصلی است. عده ای هم که عکس خاتمی را روی بازوشان خالکوبی کردند، بیخودی اصرار نکنید، من آستینم را بالا نمی زنم، بالاخره ما هم ایرانی هستیم. این وسط عده ای هنوز موسوی را رئیس جمهور می دانند، یعنی نه که می خواهند رئیس جمهور شود و کارها را بکند، می خواهند رئیس جمهور شود که ببرندش دادگاه و بخاطر کشتار ۶۷ محاکمه اش کنند، من درست حساب کردم، در کشتار ۶۷ چهار تا پنج هزار نفر مظلومانه کشته شدند، در حالی که حداقل صد هزار نفر متهم به قتل آن پنج هزار نفر هستند. از موسوی هم که بگذریم، خود کروبی یک جانشین خوب برای کشور است که می تواند کل مشکل حقوق بشر را حل کند. البته روحانی هم رئیس جمهوری است که عده ای قبولش دارند. صدا و سیما البته جلیلی را به عنوان رئیس جمهور قبول دارد، دولت عربستان هاشمی را به عنوان رئیس جمهور قبول دارد. خیلی ها هنوز احمدی نژاد را به عنوان رئیس جمهور قبول دارند. البته من در مورد آینده که ظریف و خیلی های دیگر قرار است رئیس جمهور شوند حرف نمی زنم. یعنی اگر من توانستم یک روز این خانه را از آت و آشغال اضافی و این کامپیوتر را از برنامه های تکراری خالی کنم، کار مهمی کرده ام.
شاملو جاسوس بود
بعد از کشفیات همکاران شریعتمداری مبنی بر اینکه صادق هدایت آدم کثیفی بود، چون کت و شلوار می پوشید و کراوات می زد و موهایش را شانه می کرد و فرانسه را خوب حرف می زد، نوبت شاملو رسیده که آقای حسین شریعتمداری گفته که “شاملو جاسوس نازی ها بود” یعنی زمانی که هیتلر خودکشی کرد و جنگ تمام شد، شاملو هنوز بیست سالش نشده بود. حالا سئوال ما این است که این شاملوی جاسوس، خبر چه کسی یا به آلمانها می داد؟ آن هم در دوره ای که می گفتند رضاشاه خودش طرفدار آلمانهاست. و اصولا چطوری است که آدمی مثل شریعتمداری سیزده سال بعد از مرگ شاملو یادش می آید که هفتاد سال قبل او جاسوس آلمان بود. و از آن گذشته، مگر شریعتمداری مخالف هیتلر و فاشیسم است؟ تا به حال شاملو صهیونیست، عامل رژیم پهلوی، روشنفکر فاسد، انگلیسی، آمریکایی، همکار با موساد شده، لطفا بگوئید که بالاخره کدامش بود و خانواده ای را از نگرانی نجات دهید. یکی به فضلی نژاد که بدل شریعتمداری است و توی دفتر او جواب تلفن ها را می دهد تا رییس چرتش را بزند بگوید عمو آن ها که به زندان انگلیسی ها افتادند به اتهام طرفداری از آلمان آیت الله کاشانی هم بینشان بود و البته یک جوان نوزده ساله به اسم احمد شاملو. از کی تا به حال پرونده های دشمن دست شما افتاده. باز فضلی جان زیادی زدی؟
همه چیز رو به راه است
الآن کم کم همه چیز مملکت دارد درست می شود، باهنر که نماینده مجلس است، گفته که مذاکرات هسته ای وارد بازی برد برد شده است، علم الهدی که امام جمعه مشهد است گفته که جشنواره فیلم فجر امسال را تائید می کند، علی لاریجانی که ظاهرا رئیس مجلس است، گفته که رفع حصر به قوه قضائیه مربوط نیست. رهبر حکومت بخشنامه اقتصاد مقاومتی را با کل جزئیات به دولت و سایر مقامات ابلاغ کرده و برای اینکه همه چیز طبق قانون پیش برود، رئیس دیوان قضا، اقتصاد مقاومتی را ابلاغ کرد. آقای روحانی هم اعلام کرده که روی حضور موفق تیم ملی فوتبال ایران در برزیل حساس است. محسن رضایی هم که فعلا تا انتخابات بعدی کاری ندارد گفته باید به مذاکره کنندگان کمک کرد. یعنی اگر فقط عادل فردوسی پور برای مذاکره هسته ای با تیم منچستریونایتد به امارات برود و وزیر مسکن سیاست های جمعیتی سال بعد را اعلام کند، آن وقت راحت می توان از خانم ابتکار خواست که مراقب پول ملی باشد و همه چیز رو به راه است.
بی نمازها و نمازنشناس ها
علی اکبر قرشی که نمی دانم همان جانشین آیت الله حسنی است یا نه، ولی از نظر محتوایی شباهت زیادی به هم دارند، گفته که “مخالفان جمهوری اسلامی بی نمازها و قرآن نشناس ها هستند.” من در این مورد بطور جدی اعتراض دارم. یک وقت است که ما می گوئیم هر کسی طرفدار جمهوری اسلامی است اهل نماز و قرآن است، این حرفی است، ولی اگر بگوئیم مخالفان جمهوری اسلامی اهل نماز و قرآن نیستند، به هیچ صراطی مستقیم نمی شود. مثلا بیش از یک میلیارد اهل سنت که از قضا از شیعیان در نماز و قرائت و فهم قرآن جدی ترند، اینها را چکار کنیم؟ بیندازمشان بیرون یا لازم شان دارید؟ اگر لازم شان دارید که اغلب اینها مخالف جمهوری اسلامی هستند. حالا اهل سنت هیچی، در میان شیعه چهار میلیون درویش و اهل حق داریم که اهل قرآن و نماز هستند و از همه ماها بیشتر دیندار هستند. آنها را چه کنم؟ لازم دارید یا بیاندازم شان دور؟ از اینها گذشته از کل مراجع تقلید مهم شیعه در نجف و سایر کشورها تقریبا هیچ مرجع مهمی غیر از علامه شیخ فضل الله طرفدار جمهوری اسلامی نیست و بزرگترین مرجع شیعه در خارج از ایران یعنی آقای سیستانی که اهل نماز است مخالف جمهوری اسلامی است. از اینها گذشته از هفت مرجع اصلی قم که در همین ۱۳۰ کیلومتری تهران هستند، پنج نفرشان که اهل نمازند و قرآن شناسند، مخالف کل جمهوری اسلامی و بخصوص وضع فعلی آن هستند. به عبارت دیگر اکثریت قاطع قرآن شناسان و نماز خوان ها با حکومت مخالف اند، و این جمله را می توان به این شکل اصلاح کرد که علاوه بر مخالفان قرآن و دین، قرآن شناسان و نمازخوانها هم با حکومت مخالفند، این جوری یک کمی به حقیقت نزدیک تر می شود. از همه بدتر اوپوزیسیون و ناتانیاهو معتقدند که جمهوری اسلامی را اوباما حمایت می کند یعنی فقط او نمازخوان است آیا میشل می داند این ها را؟
پروژه قبح شکنی از حضور ملی- مذهبی ها
از یک آدم عاقل و بالغ و معمولی بپرسید آدمهایی که قبیح و پلید نیستند چه کسانی هستند؟ حتما در میان تمام خصوصیات شان این را هم ذکر می کنند که کسی قبیح است که به کشور و دین خودش بی توجه باشد. من که خودم اعتقاد به دین به معنای عمومی که همه می گویند ندارم، ولی از نظر عمومی عرض کردم. حالا یک پروژه تعریف شده، یعنی یک عده برنامه ریخته اند که ثابت کنند هرکسی ملی و مذهبی است، یعنی به کشورش و دینش اعتقاد دارد کارش قبیح است. البته این اعتقاد را افراد سکولار معتقد به انترناسیونالیسم نگفته اند، بلکه همین جوجو حزب اللهی ها گفته اند. شما هم فکر می کنید اینها کلا دیوانه هستند یا در شرایط فعلی قاطی کردند؟
گناه، سرنگ، مواد مخدر
نه اینکه من از مرگ کسی خوشحال بشوم، ولی عزرائیل هم باید یک مقدار حواسش را جمع کند، من فکر کنم جنتی اینقدر لاغر است که عزرائیل او را نمی بیند، احمد جنتی گفت: “اینکه اینقدر مبتلا به ایدز داریم بجز گناه عامل دیگری ندارد.” یعنی اطلاعات ایشان در مورد ایدز در حد جلبک و باکتری است. اینکه عامل اصلی انتقال ایدز در کشور ما استفاده از سرنگ های آلوده توسط معتادان تزریقی است، اینکه ایدز برخلاف چهره اولیه اش دیگر یک بیماری ناشی از رفتار جنسی نیست، اینکه در بخش مهمی از آفریقا ایدز بیداد می کند و بخاطر عدم مراعات بهداشت عمومی گسترش پیدا می کند. یعنی بیشترین گناه در دنیا در همان کشورهایی می شود که بهترین رابطه را با جمهوری اسلامی دارند. کشورهایی مثل سودان، بورکینافاسو، زیمبابوه، زامبیا، تانزانیا، آفریقای جنوبی، نیجریه، اندونزی، هند، گابن، غنا، چین، کنگو، بوتسوانا، برزیل، بنین و برو تا آخر. هنوز در ذهن مسئولان مملکت بیماری ایدز یک بیماری سکسی سیاسی است، البته این هنوز که در مورد آیت الله جنتی گفتم خودش چند هزار سال طول می کشد.