هزینه ها و فایده های مشارکت را بسنجیم

عبدالله مومنی
عبدالله مومنی

abdollah_mom_b.jpg

باربد کاوه

با عبدالله مومنی، سخنگوی ادوار تحکیم وحدت در خصوص انتخابات شوراها گفت و گو کرده ایم. سازمان متبوع مومنی، سازمان دانش آموختگان، همراه با دفتر تحکیم وحدت تقریبا سرشناس ترین جناح های اصلاح طلبی هستند به “تحریمی” ها معروف شده اند. در این مصاحبه در مورد مزایا و محاسن شرکت در انتخابات سخن رفته است.


در مورد انتخابات شوراها چه تحلیلی دارید؟

ابهامی که درمورد شوراها وجود دارد این است که برخی آنها را به مثابه نهاد های مدنی تعریف می کنند و بعضی دیگر آنها را متصل به ارکان و دیگر نهادهای ساختار قدرت می شناسند. لذا رویکرد به انتخابات شوراها هم متناسب با این دو دیدگاه است. اگر قرار باشد نگاه مان به شوراها نگاه به یک نهاد مدنی باشد، این پیش فرض در ذهن می آید که لازمه مدنی دانستن نهاد شوراها، وجود یک پارلمان مردمی است. نهاد نظارتی بر شوراها، مجلس شورای اسلامی است. در واقع شورای نگهبان بر این نهاد نظارت ندارد تا تنگ نظری ها گریبان شوراها را هم بگیرد. پس دایره انتخاب مردم به نسبت بقیه انتخابات در این جا وسیع تر است. همچنین مصوبات شوراها ـ اگر یک پارلمان مردمی باشد- برای اجرا با مانعی به نام شورای نگهبان مواجه نیست. یعنی آن موانعی که در مقابل مجلس و دولت بود در اینجا نیست. در ضمن مصوبات شوراها هم به حساسیت مصوبات دولت و مجلس نیست. از این حیث می توان به وجود یک پارلمان مردمی امید داشت. نکته دیگر اینکه شوراها بعد از دوم خرداد و با همت آقای خاتمی با هدف احیای جامعه مدنی به وجود آمد تا تصمیم گیری های مردم را با حضور متخصصین امور شهری ارتقا دهد؛ که به هرحال نقطه عطفی در تاریخ سیاسی کشور بود. به این دلیل که دولت توانست یک نهاد مدنی را بر اساس تاکید قانون اساسی پس از دو دهه احیا کند اما به نظر می رسد با نگاهی به تجربه شوراها در دور اول و همچنین دور دوم باید تحلیل مان را دقیق تر کنیم. یعنی نمی توان به صرف شکل گیری شورا و راه اندازی این نهاد بدون توجه به کارکرد و فواید آن خوش بین بود، زیرا این نهاد نه فقط نمی تواند مفید به فایده باشد بلکه ممکن است نتایج عکسی هم داشته باشد.

برای جلوگیری از اینکه تجربه شوراها، تجربه ای شکست خورده نشود ما نیازمند نقد و ارزشیابی مستمر نهاد شورا در دو دوره قبلی هستیم. باید نقایص و معایب شوراها شناسایی و راه حل رفع آن ها ارائه شود. در غیراینصورت نهاد شورا هم مثل بسیاری از نهاد های مدنی و غیرمدنی تاریخ معاصر ایران پس از مدتی به نهادی بدون محتوا تبدیل می شود. تا جایی که عامه مردم هم مایل به انحلال آن می شوند.

یعنی الان شورا هیچ کارکردی ندارد؟

متاسفانه به دلیل تجربه دور اول شوراها و مخصوصا شورای شهر تهران که ویترین شوراها بود و به دلیل عملکرد غلط اصلاح طلبان عضو شورا و اوج گرفتن منازعات شخصی شان، کار تا جایی پیش رفت که اساس حرکت دسته جمعی زیر سئوال رفت و شورای شهر تهران به عنوان تابلوی تمام نمای توسعه نیافتگی فردی و فرهنگی نخبگان تلقی شد. عدم روحیه تحمل و مدارا و عدم وجود روحیه کارجمعی، کار را به جایی کشاند که شورای شهر تهران منحل شد. یکی از دلایل اصلی که نگاه مثبتی به شوراها به وجود نیاورد همین اختلافات و دعواها در شورای دور اول بود. در دور دوم، شورا با یک مشارکت حداقلی و ضعیف به دست محافظه کاران افتاد و الان هم هیچگونه اهرم نظارتی و رسانه ای در شورای شهر نیست و عده خاصی با ایده های سیاسی خاصی نشسته اند و بدون اینکه نظارتی بر اعمالشان صورت بگیرد دارند کار خودشان را پیش می برند، بی آنکه هیچ منفعتی به زندگی روزمره مردم رسانده باشند. مسایلی که در حوزه شوراها مدنظر مردم است مانند خدمات رسانی شهری، حل معضل ترافیک، ارتقای فرهنگ شهرنشینی و وارد کردن مردم در تصمیم گیری ها توسط شوراها برآورده نشده و به نظر می رسد بود و نبود این شورا از نظر مردم خیلی قابل لمس نباشد. اینکه در دور دوم شورای تهران دیدیم که کمتر از 15 درصد شرکت کردند نشان می دهد که مردم نسبت به شوراها حساسیت جدی ندارند. این یعنی اینکه شوراهای فعلی نتوانستند با فلسفه اصلی شورا متناسب باشند. کارکرد شوراها در حد هیات امنا یا هیات مدیره شهرداری شده و به همین علت نتوانسته خود را با زندگی روزانه مردم پیوند نزند.


یعنی نمی شود شایستگانی را وارد شورا کرد تا این نهاد مفید باشد؟

در مورد شوراها باید سه مساله اصلی مدنظر باشد. یکی اینکه انتخابات شوراها باید انتخاباتی آزاد باشد و سلایق گوناگون بتوانند در آن شرکت کنند و دایره انتخاب مردم محدود نباشد. دوم اینکه مردم و گروه های سیاسی بایستی نسبت به موثر بودن نهاد شوراها امیدوار باشند و سوم هم اینکه ورود به انتخابات شوراها نباید منجر به زیر سئوال رفتن اعتبار یک سازمان سیاسی شود. اگر آن دو پیش شرط اول رعایت نشود به نظر می رسد اعتبار گروه هایی که وارد عرصه انتخابات می شوند زیر سئوال می رود. مردم حق دارند از گروه های سیاسی بپرسند که شما براساس چه رویکردی حاضر شدید در انتخاباتی حاضر شوید که آزاد نیست. اما اگر آن دو شرط برآورده شود مردم هم کمتر گروه های شرکت کننده را به چالش می کشند. مثلا انتخابات مجلس ششم اگرچه کاملا آزادنبود اما مردم از اصلاح طلبان حمایت کردند و شرکت گروه های سیاسی در انتخابات مجلس ششم با سئوال و نقد مواجه نمی شد، اما در انتخابات مجلس هفتم که آن ردصلاحیت های گسترده انجام گرفت اعتبار گروه های سیاسی شرکت کننده در انتخابات که اصطلاح اصلاح طلب را یدک می کشیدند زیر سئوال می رفت.

برفرض که انتخابات شوراها از حداقل آزادی هایی برخوردار باشد و دچار سرنوشت مجلس هفتم نشود. اما آیا شرط دوم که موثر بودن شوراها باشد برقرار است؟