این آهنگ رو حتما گوش بده “توی حمال” ! گفتم با منی؟ گفت نه اسم آهنگ اول آلبومه، اسم خود آلبوم هم هست “آقای پست”. راست میگفت، علیرغم این که من فکر میکردم بین “پیش در آمد” یا “آه از عشق” یکی باید “هیت” یا به قولی گل سر سبد آلبوم باشه، این “توی حمال” بود که یواش یواش رسوخ میکرد تو مغز آدم و جا خوش میکرد و یهو میدیدی داری همش این آهنگ رو زمزمه میکنی در حالی که بی دلیل از دست یه نفر هم شاکی هستی! کّل آلبوم همین حس رو داشت، و برای من این تجربه همیشه با آلبومهای خوب تکرار شده، موقعی که یک آلبوم رو گوش میدی و همش دنبال یک چیزی میگردی توش که بتونی از اونجا شروع به مقایسه بکنی یا ساختار فکری پشت آلبوم رو پیدا کنی و هیچ چیزی پیدا نمیکنی، چون مثل هیچ چیزی نیست و اول فکر میکنی، شاید انتظارت زیاد بوده ولی بعد از ۳-۴ روز که میبینی حتی وقتی به آلبوم گوش نمیدی، ترانهها دارن تو رو تعقیب میکنن میفهمی یک چیز جدید کشف کردی. یه چیز خوب که برات خاطره میسازه و موزیک متن یه دورهای از زندگیت میشه.
جریان موسیقی مستقل ایران به اعتقاد من داره به دوره بلوغش نزدیک میشه، شعرها و ترانهها نسبت به ۱۰ سال پیش خیلی روان تر و جسور تر شدن و صداهایی هم که میشنوی کمتر در تکلف هستند، یعنی یه جورهایی آهنگسازها و تهیه کنندهها حالا راحت تر به خودشون اجازه میدن عناصر مختلف و بعضی وقتها متضادی رو با هم مخلوط کنند، این البته مقداریش به خاطر شرایط امروز دنیا هم هست، واقعا دنیا کوچیک شده، تعداد سفرها و تبادل ایده بین هنرمندان دنیا اصلا قابل مقایسه با ۱۰-۱۵ سال پیش نیست، این باعث میشه رنگهای روی پالت یک هنرمند تنوع بیشتری داشته باشه و همه چیز از اینجا به بعد به جسارت هنرمند و این که با چه رنگهایی راحت تر کار میکنه بر میگرده تا فضایی جذاب بسازه، و البته من معتقدم همه اینها به هم پیوسته است.
علی عظیمی رو من با رادیو تهران شناختم، بعدها با دیدن برنامههای تلویزیونی که تهیه میکرد نشون داد به صورت اصولی و ریشهای با موسیقی زیر زمینی ایران آشناست، با خیلی از موزیسینهای فعال صحبت کرده روشون برنامه ساخته چه داخل ایران و بعدها در لندن، با خیلیهاشون روی صحنه رفته، برای همین انتظاری که از آلبوم جدیدش داشتم کم نبود.
در دورهای که گسترهٔ توجه آدمها بسیار کمتر از قبل شده و مردم با یوتیوب موسیقی گوش میکنند، کمتر هنرمندی حوصله میکنه تا روی یک آلبوم وقت بذاره، انتشار تک ترانهها با مذاق بازار و آهنگسازان “سری دوز” و انبوه هولیگنهای فعال در فیسبوک و وبسایتهای لحظهای بیشتر جور در میاد، وقتی به این پارامترها فکر میکنی و به حجم عظیم وقت و انرژی که باید در یک آلبوم صرف کرد تا به آن کلیتی قابل قبول بخشید، وقتی به این فکر میکنی که چقدر مهم است که این ایده از اول آنقدر برایت جذاب باشد که بخواهی یک دوره از فعّالیّت خودتو وقف آن کنی، و تازه به هزینهها و مسائل مالی پروژه فکر میکنی متوجه میشی که چقدر تولید یک آلبوم موسیقی مستقل خوب ارزشمند است.
آلبوم علی عظیمی از اون اتفاقهای خوب سالهای اخیر موسیقی مستقل ماست، از طراحی گرافیک جلد آلبوم که خودش به تنهایی مثل یک قصه درگیرت میکنه تا لحن خودمونی علی در روایت داستانهای شخصی خودش که خیلی زود باهاشون همذات پنداری میکنی، ترانهها طنز خوبی دارند و انقدر آشنا به نظر میان که یه جاهایی میخوای بقیه آهنگ رو حدس بزنی. فکر میکنم از لحاظ تنظیم، آهنگها نسبت به آلبوم رادیو تهران سبک تر شده اند که به نظر من این سبکی خیلی به آلبوم کمک کرده، میگم خیلی چون به اندازه کافی لایه در هر ترانه داری که “سبکی” به “خالی” بودن تبدیل نشه. این آلبوم سطح توقعات رو از موسیقی ما بالا میبره و ترانههای آقای پست، پیش در آمد و اه از عشق روی ذهن آدم خالکوبی میشه، و آبته روح آلبوم متجلی در آهنگ اوله، حتماً یادتون نره گوش بدین با شمام”.