همه با یکدیگر پچ پچ می کنند. همین پریروز دیده بودیمش! همین عید امسال خدمتش رسیدیم و او چه خندان و گشاده رو از ما استقبال کرد.
همه با یکدیگر سخن می گویند. هیچ کس باورش نمی شود که مهندس مهربان و مبارز امروز بر تخت بیمارستان افتاده باشد.
بالای سرش می روم. چه زیبا خفته است. سپید جامه ای به تنش کرده اند که نشان از سپیدی روح و جانش است. نشان از زلالی قلب رئوف این پدر عزیز نسلی است که روزهای مقاومت دهه های چهل و پنجاه را جز در کتب نخوانده اند و روزهای سیاه دهه شصت را همزمان با دوران طفولیتشان به نظاره نشسته اند و کیفیتش را بعدها و سالها پس از آن، از درد کشیدگان آن دهه شنیده اند. پدری عزیز که سالها پیش، این روزهای سیاه را می دید و تذکر می داد که باید نیروهایمان را حفظ کنیم و حفظ کنیم و حفظ کنیم. پدری عزیز که دوران امروز ما را یکی از سیاه ترین دورانهای تاریخ معاصر ایران می داند.
مهندس عزت الله سحابی در بیمارستان بستری شد. خبر دهان به دهان می چرخد. مهندس سحابی به کما رفت. برای سلامتی اش دعا کنید. این مضمون تمامی ذکرهایی بود که دوستان و فعالان می گفتند. همه بهت زده بودند. همه بر بالین مهندس به دنبال چهره خندانش می گشتند و پیری خسته از روزگار و خفته بر تخت بیمارستان را می یافتند.
برایش چندین مراسم دعای کمیل در مکانهای متفاوت برگزار شد. مدرسه کوثر یکی از این مکانها بود و دعای کمیل این مدرسه و خواست دعا کنندگان چیزی نبود و نیست جز سلامتی مهندس و بلند شدنش از تخت بیماری.
این روزها همه فعالین به نوعی و صورتی و روشی خبر می گیرند. بارها گوشی های تلفن همراه زنگ می خورد و حال مهندس عزیز را جویا می شوند. حتی زمانی که خبر دروغین رحلت مهندس (خدای ناکرده) از سوی سایت بازتاب پخش شد، این خبر به گوش من، نه تنها به صورت یک خبر که با گریستن و هق هق یکی از جوانان دوستدار مهندس و اندیشه و عمل او رسید که با تکذیب خبر این جوان عزیز قدری آرام شد. عشق به آرمان و اندیشه و هدف و انسانیت و بزرگواری و شرافت و عظمت روح مهندس سحابی اینجاست که آشکار می شود.
دوبار خبر دروغ رحلت مهندس منتشر شد. یک بار توسط سایت بازتاب و بار دیگر توسط سایت هایی مانند نسیم. دلیل آن هر چه بود جز انتشار خبر بیماری مهندس و اعلام علاقمندی علاقمندان به سحابی نتیجه دیگری نداشت. و مکروا و مکر الله . والله خیر الماکرین.
البته حدسهایی زده می شد و زده می شود. اگر خدای ناکرده اتفاقی برای مهندس بافتد، آقایان با این اخبار کذب فعالین را تست زدند که واکنش ها چگونه است. اما یادشان نرود که جوانان ملی مذهبی و دوست داران سحابی، ره پویان صدای عدالت و انسانیت، علی ابن ابی طالب و مولا حسین ابن علی اند. این فرزندان ایران که امروز چون مولایشان خار در چشم و استخوان در گلو به اجبار سکوت پیشه ساخته اند، اگر حس کنند که به بزرگان قوم و شریفترین انسانها مانند سحابی بی حرمتی روا داشته شده ساکت نخواهند ماند و تمام قد به میدان خواهد آمد. آنوقت آقایان از صدای غرش این شیران بیشه ایران زمین قطعا کر خواهند شد.
سحابی کیست؟ چه کرد؟ چه می کرد و چه می خواست بکند و چه می خواهد بکند؟ تاریخچه زندگی این مرد بزرگ در برابر همه ماست. سالها تحمل زندان شاه و شیخ از او اسطوره مقاومت را برای ما ساخت. سحابی شاگرد امانتدار مهندس بازرگان و پدر بزرگوارش زنده یاد دکتر سحابی و مرحوم پدر طالقانی است. سحابی یار هم رزم و همراه معلم شهیدمان شریعتی است. دوست و برادر حنیف شهید و یاران جان برکفش است. سحابی و سحابی ها میراث داران نسل افتخار و ایثار و ایستادگی اند. می توان به سحابی نقد داشت که گل بی خار خداست. اما نمی توان گفت که سحابی نقدپذیر نیست. عزت الله سحابی را می توانی در برابرش بنشینی و نقدش کنی و او با آغوش باز نقدت را می شنود و اگر درست دانست می پذیرد. علی رغم بسیاری از مدعیان که خود را مطلق می پندارند، سحابی همواره با آغوش باز از نقد نقادان استقبال می کند. می توانی سحابی را نقد کنی اما نمی توانی اعتراف نکنی که عزت الله سحابی یکی از نمادهای شرافت در ایران امروز ماست. می گویند خداوند همیشه در میان مردمانش حججی دارد. عزت الله سحابی یکی از حجتهای شرافت و انسانیت در روزگار ماست.
قصد مطول گویی ندارم. دعا می کنم و دعا می کنیم که استاد ارجمندمان مهندس سحابی هرچه زودتر از بستر بیماری برخیزد و از دغدغه هایش برای فردای ایران بگوید. از نیم قرن خاطره و تجربه اش برای ما روایت کند که گذشته همیشه و همه جا چراغ راه آینده است. برای سلامتی مهندس عزیز هر صبح و شام، در هر رکوع و سجود، در هر قعود و قیام دعا کنیم. از درگاه ایزد یگانه بخواهیم که چنین گوهره ای را از ملت ایران نستاند. جبران خسارت عروج ملکوتی مهندس سحابی بسیار سخت و شاید غیر ممکن می نماید. دعا کنیم که اللهم اشفع کل مریض