شباهت های کارزای و سارا پلین

نویسنده

» مقاله ای از نیویورکر درباره پول ایران

ایمی دیویدسن

  حرف های کرزای در هفته اخیر، طنین غریبی داشت. بی حیایی، پارانویا، نسیان، فقدان شرم از عواقب رفتار و حمله شدید به رسانه ها: آیا رئیس جمهور افغانستان دارد تبدیل به سارا پیلین می شود؟ زمانی که کرزای، روز دوشنبه از رسانه های افغان خواست که نیویورک تایمز را چنان که ما را بدنام کرد، بدنام کنید، گمان کردم که کلمه ای که او به دنبالش می گردد، همان کلمه ای من در آوردی سارا پیلین باشد: ترکیبی از کلمه “رد کردن” و “منکر شدن”.

چه کنفرانس مطبوعاتی بود. کرزای با خوشحالی تایید کرد که از دولت ایران پول گرفته است و در مقابل از او روابط خوب و چیزهای دیگری خواسته شده است: آنها به ما کیسه های پول داده اند- آری، این اتفاق افتاده است. وطن پرستی، بهایی دارد.

معنای وطن پرستی در این مقوله چیست؟ کرزای گفت که این پول صرف کمک به دفتر به ریاست جمهوری  و مخارج آن شده است. منظور همان دفتری است که در دست اوست؛ مخارجش هم معلوم است. شاید ایرانیان متحمل پرداخت هزینه عبا ها و کلاه های کرزای شده اند. درست مثل کمپینی که با عنوان “خرید لباس های خانواده پیلین” براه افتاده بود.

مسلما تفاوت هایی وجود دارد. کرزای و پیلین احتمالا در مورد موضوع مسجد، توافق ندارند؛  پیلین هرگز از یک انتخابات تقلبی یا سوء استفاده های مالی که در افغانستان به وفور دیده می شود، سود نمی برد؛ در افغانستان پنجره های واقعی وجود دارد که از نزدیک شاهد دوران شوروی بوده است.اما شباهت های زیادی در روش های این دو وجود دارد، بعنوان مثال هر دو از نارضایتی مشروع برای دوری از انتقاد و جلب حمایت دم می زنند، کرزای از ازدیاد پیمانکاران خصوصی و پیلین از مشکلات طبقه متوسط، سود می برد. کرزای وارد یک سری مشاجرات شدید بر سر اعلام ممنوعیت کار موسسات امنیتی خصوصی درافغانستان شد. این شرکت ها تامین کننده امنیت سفارتخانه ها، ساختمان های نظامی بودند که قرار شد  تا اواسط دسامبر به کار خود پایان بدهند.(این قرار تا دو ماه دیگر تمدید شد). پیمانکاران خصوصی زیادی در افغانستان کار می کنند. بدون شک تعداد زیادی از افغان ها از صحبت های  تند کرزای در آن کنفرانس مطبوعاتی ابراز خوشحالی کردند، زمانی که فریاد می زد این قرارداد ها در راهرو های  واشنگتن برای کشتن مردم افغانستان بسته شده است. اما این حرف های مردی است که همه قدرتش را مدیون سربازان آمریکایی و همین پیمانکاران است. شاید بهتر باشد که از این فرصت استفاده کنیم و ضمن عذرخواهی از افغانستان خارج شویم.

کرزای هم مثل پیلین قادر است ازدو تفکر متضاد در یک زمان حمایت کند.  کرزای درحالی می گوید ارتش افغان باید جای پیمانکاران را بگیرد که این ارتش توسط آمریکا حمایت مالی می شود: منظور این است که بهتر است شرکت های درحال توسعه باید به مردان کرزای پول بدهند تا پیمانکاران؟ با توجه به سابقه کرزای، باید پرسید که آیا این همه تلاش برای اطمینان از استقلال افغانستان است یا کوتاه کردن دست واسطه ها دراین قبیل معاملات.

در اینجا ما به یک نکته دیگر در روند مقایسه کردن کرزای و پیلین می رسیم: آیا ما واقعا طالب این هستیم که سرنوشت زندگی سربازان مان در دست این دو بیافتد؟

نیویورکر، 27 اکتبر