رابطه ایران و بمب اتمی

نویسنده

bombatomi724.jpg

پاتریسیا آلومنیر

خاویر سولانا روز شنبه برای ارائه مشوق های “جدید” که تمدید شده بسته پیشنهادی جامعه بین الملل در سال 2006 است به تهران ‏سفر خواهد کرد. دولت ایران در آن سال این بسته پیشنهادی را نپذیرفت. ‏

‎ ‎نتیجه این همه مذاکره چیست؟‎ ‎

خودداری و سماجت ایران در تعلیق غنی سازی اورانیوم منجر به تصویب چهار قطعنامه از سوی سازمان ملل [از سال 2006] ‏شده است. جرج بوش اخیراً تأکید نمود که تمامی گزینه ها [از جمله نظامی] روی میز هستند و درعین حال خاطرنشان کرد که ‏همچنان راه حل دیپلماتیک را ترجیح می دهد. ‏

کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه دولت بوش، این هفته اظهار داشت که ایران نباید در پاسخ گویی به آخرین بسته پیشنهادی تأخیر ‏کند. او افزود: “هیچ کس راضی نیست که ایران باز وقت تلف کند و فعالیت های غنی سازی خود را ادامه دهد.“‏

ازطرف دیگر، رییس جمهور احمدی نژاد اعلام کرد که “ایران نظر خود را در قبال بسته پیشنهادی تغییر نخواهد داد”. به گفته او، ‏موضع دولت تهران غیرقابل تغییر است و غنی سازی اورانیوم موضوع قابل مذاکره ای نیست.‏

علیرغم عدم تحول در این پرونده، خاویر سولانا، نماینده دیپلماسی اتحادیه اروپا، به همراه مقامات سیاسی ارشد پنج کشور به تهران ‏مسافرت کرده. به گفته یک منبع دیپلماتیک، این سفر به خوبی نشان دهنده خواست کشورهای گروه 1+5 در حل و فصل دیپلماتیک ‏این مسأله است. ‏

مقامات ایرانی که استاد در بازی های دیپلماتیک هستند، با لبخند به سؤالات و خواسته های جامعه بین الملل پاسخ می دهند. تمامی ‏این نشست و برخاست ها از دید آنها جالب است و سپس اظهار می دارند که باید پیشنهادات را بررسی کنند و در نهایت پیشنهادات و ‏خواسته های خود را برای کشورهای اروپایی بازپس می فرستند: بسته ای حاوی یک نامه سیاسی و یک پرونده “شفاف”. ‏

‎ ‎آیا این تلاش ها بیهوده است؟‎ ‎

دیپلمات ها بار دیگر دور میز مذاکره می نشینند و مجدداً چای مطبوع ایرانی می نوشند و “پسته خندان” می خورند. آنها مطمئن اند ‏که این نشست نیز نتیجه ای دربر ندارد و بدون اینکه انتظار معجزه خاصی را داشته باشند عازم تهران شده اند. ولی مقامات روسی ‏و چینی، برخلاف مقامات امریکایی، فرانسوی وانگلیسی، فعلاً مایل نیستند که حرفی از سری تحریم های جدید به میان آید.‏

پوتین آخرین کارت های خود را در مقابل افکار عمومی بین المللی بازی می کند و با اینکه می داند چه سخنانی در میان محافل ‏مختلف دیپلماتیک در کشورهای جهان مانند برزیل، اندونزی و مراکش در جریان است، مطمئناً باز هم با امریکایی ها هم عقیده ‏نخواهد شد. سران این کشورها به خوبی سخنان امریکا را درخصوص تهدیدها و سلاح های کشتارجمعی صدام حسین علیه جهان ‏بخاطر دارند. ‏

این کشورها افکار عمومی مردم خود فراموش نکرده اند. مردم این کشورها معتقدند که احمدی نژاد با ایالات متحده رو در رو شده ‏و آنچنان که گفته می شود دارای شخصیت بدی نیست. آنها می گویند: “اسراییل، پاکستان و هندوستان همگی بمب دارند، چرا ایران ‏نداشته باشد؟”‏

به هرحال، دیپلمات های ما به میز مذاکره بازگشته اند، زیرا شرکای روسی این طور خواستند. به طور خلاصه می توان اذعان ‏داشت که هدف از این سفر یادآوری و بازگویی اقداماتی است که قبلاً انجام شده. ‏

‎ ‎حمله اسراییل و امریکا با همراهی فرانسه؟‏‎ ‎

مقامات ایرانی همچنان آسوده خاطرند و حتی از این فرصت استفاده کرده و به دیگر کشورها درس می دهند. وزیر امور خارجه ‏ایران در این هفته به خبرنگار ما اظهار داشت که باید درک صحیحی از تحولات منطقه ای و تغییرات جهان داشته باشیم. او در ‏ادامه با لبخند گفت: “پیشنهادات ما بسیار منطقی اند و با پیشنهادات خاویر سولانا نکات مشترک بسیاری دارند، ولی برای دیدن آن ‏باید عینک درستی به چشم داشت و به دنبال یک راه حل جامع بود.“‏

او همچنین اظهار داشت: “ما برای مذاکره آماده ایم، ولی از حقوق مشروع خود نیز چشم پوشی نمی کنیم. به نظر من، آنهایی که فن ‏آوری سوخت هسته ای دارند، مایل نیستند آن را با کشورهای جدیدی که می خواهند به جرگه آنها بپیوندند تقسیم کنند.“‏

با این حال، دانشمندان و مهندسان ایرانی سطح دانش خود را در زمینه فن آوری غنی سازی بالا می برند: آنها خود اقدام به ساخت ‏سانتریفوژ ایران 1 و ایران 2 کرده اند که نسخه های ملی سانتریفوژهای ‏P1‎‏ و ‏P2‎‏ است. پس از ناکامی های فنی بسیار، مونتاژ این ‏دستگاه ها از سر گرفته شد و در بدبینانه ترین حالت، دستیابی ایران به اولین بمب تا سال 2010 یا 2011 برآورد شده است. ‏

کارشناسان تا چند سال پیش، زمان دستیابی ایران به اولین بمب را تا سال 2008 می دانستند.‏

کارشناسان مثبت اندیش و ناظران خوش بین معتقدند که دیپلماسی هنوز فرصت خود را از دست نداده. مقامات ایرانی می توانند ‏تصمیم بگیرند که فعالیت های غنی سازی خود را به طور کامل متوقف نکنند، ولی به طور موقت به حال تعلیق درآورند. همین ‏مسأله کافی است تا راه برای مذاکره باز شود؛ مذاکراتی که می تواند ایران را به وضعیتی مشابه با ژاپن برساند: قرار گرفتن در ‏آستانه اتمی و دستیابی به بمب، بدون دراختیار داشتن آن. ‏

آیا این راه جواب خواهد داد؟

منبع: شبکه یک فرانسه، 13 ژوئن ‏

مترجم: علی جواهری