خاتمی رییس جمهور ساز

حسن اسدی زیدآبادی
حسن اسدی زیدآبادی

حضور و سخنرانی روز گذشته آقای خاتمی در دانشگاه تهران را هرچند طی روزهای پیشین همراه با حاشیه هایی شد، اما باید به فال نیک گرفت و از برگزار کنندگان و دعوت کنندگان از ایشان برای حضور در دانشگاه و سخنرانی در جمع دانشجویان تشکر و قدردانی کرد.

دیروز گرچه مراسم شانزده آذر و یا میتینگ اعتراضی دانشجویان نبود، اما آنچنان که در خبرها و عکس ها آمد و حاضران در جلسه نقل کردند، یکبار دیگر شور و شعور سیاسی دانشجویان آزادی خواه و وطن دوست برانگیخته شد و شاید خیلی از ما صحنه های خاطره انگیزی از روزهای تلخ و شیرین عصر اصلاحات را به یاد آورده و در ذهن مرور کردیم.

به اعتقاد نگارنده این سطور، استقبال طیف های مختلف دانشجویان سیاسی، چه منتقد کاندیداتوری و مشی آقای خاتمی و چه هوادار آن، از حضور رییس جمهور سابق در جمع دانشگاهیان، امری قابل انکار است حتی درخواست های متعدد و گاه توام با گلایه دانشجویان با عقاید سیاسی مختلف که خواهان طرح سوال هایشان بودند نیز از این قاعده مستثنی نبوده و از منظری نشانگر علاقه بی حد و حصر آنان به “گفتگو” با کسی است که بسیاری از آنان بخشی از بلوغ فکری و ایده ها و آرمان های متعالی امروز خود را مدیون فرصتی تاریخی به نام “دولت اصلاحات” هستند که شاید امروز می پندارند سوزانده شده است.

آنها “دوست دارند” با “محمد خاتمی”، نماد روزهای امید و سرزندگی، همکلام شوند، حتی اگر آن روزهای خوش به یک سرخوردگی تاریخی منتهی شده باشد، آنها “حرف” دارند، همچون گلایه های فرزندان از پدر.

در روزهایی که تعلق خاطر به هر امر سیاسی و جمعی در میان قشرهای مختلف جامعه و خصوصا جوانان به کیمیایی کمیاب بدل شده است و صد البته که همین غفلت و “بی خیالی جمعی” راه را برای چپاول منافع ملی توسط دلالان سیاسی به اصطلاح اصولگرا و انقلابی گشوده است، حضور سید محمد خاتمی در دانشگاه تهران و استقبال دانشجویان از او فرصتی شد تا اقتدارگرایان بدانند که امید حرکت جدی جامعه و آشتی دوباره با سیاست و امید حتی از خاکستر اصلاحات نیز می توان داشت.

مراسم روز گذشته دانشگاه تهران نشان داد که وظیفه تاریخی آقای خاتمی نه لزوما آری گفتن به هواداران کاندیداتوری اش، بلکه حضور جدی در عرصه جامعه و در میان اقشار مختلف مردم از جمله گروههایی چون دانشجویان و کارگران و… است. امکانی که استفاده بهینه از آن بایستی در راس برنامه سیاسی آینده آقای خاتمی قرار بگیرد، حتی اگر ایشان بخواهد عزم کاخ ریاست جمهوری کند، باید بپذیرد که عبور از این هفت خوان تنها از همین مسیر میسر خواهد شد چرا که نه ایشان اهل دغل و میانبر است و نه دغل کاران میانبری یا حتی راه بازی برای ایشان در نظر گرفته اند.

فرصت را باید غنیمت شمرد، کمتر از پنج ماه زمان مفید برای ایجاد تحرک در جامعه خسته و گرفتار روزمرگی ایران باقی نیست، آقای خاتمی حتی اگر به قول خودشان که گفته اند “باید به سراغ کسانی برویم که هم تحول‌‏خواه باشند، هم برنامه داشته باشند و هم حساسیتی که بر ما وجود دارد، بر روی آنها وجود نداشته باشد” می خواهند فعلا در جستجوی کاندیدای مطلوب باشند، باید عرصه را تا روز انتخابات خالی نکنند و از امکانات خود به بهترین شکل استفاده کنند.

به گمان صاحب این قلم، آقای خاتمی به درستی شان و جایگاه خود را یافته و موقعیت حساس تاریخی را درک کرده است و تصمیم دارد بدون کاندیداتوری در انتخابات، وارد حوزه مدیریت این مبارزه سیاسی تعیین کننده شود و به قولی به جای آنکه رییس جمهور شود، “رییس جمهور ساز” شود. گرچه در مقام بررسی معیارهایی که رییس جمهور پیشین برای رییس جمهور بعد از این، معرفی می کند باید تامل کرد و نقد کرد.