اعتصاب در سلول های انفرادی ادامه دارد

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» خانواده زندانیان در مصاحبه با روز:

خانواده های سه تن از 16 زندانی سیاسی که از 14 روز پیش در اعتصاب غذا به سر می برند در مصاحبه با “روز” شایعات مربوط به پایان اعتصاب غذای زندانیان را تکذیب و اعلام کردند که آنها همچنان در سلول انفرادی و در اعتصاب غذا به سر می برند.

این خانواده ها همچنین برخی شایعات منتشر شده در سایت ها مبنی بر رد درخواست رهبران جنبش سبز و شخصیت های مدنی و سیاسی، توسط 16 زندانی سیاسی را تکذیب کردند و گفتند هیچ یک از پیام ها به زندانیان نرسیده و آنها خبری از پیام های سران جنبش سبز و سایر شخصیت ها ندارند.

 

خانواده ها امروز به اوین می روند

طی دو روز گذشته شایعات ضد و نقیضی در خصوص وضعیت 16 زندانی سیاسی منتشر شد. برخی سایت ها نوشتند که این زندانیان به اعتصاب غذای خود پایان داده اند و برخی دیگر مدعی شدند که این زندانیان سیاسی، پیام رهبران جنبش سبز و دیگر شخصیت ها مبنی بر پایان اعتصاب غذایشان را رد کرده اند.

 ژیلا بنی یعقوب، همسر بهمن احمدی امویی،  طاهره کوهستانی مادر علی پرویز و ستایش نورانی نژاد خواهر حسین نورانی نژاد در گفتگو با “روز” این شایعات را تکذیب کردند.

ژیلا بنی یعقوب با اشاره به این اخبار متناقض می گوید: “تمام این اخبار شایعه است و موثق نیست و تا زمانی که خود عزیزان ما با ما تماس نگیرند، ما هیچ یک از این شایعات را باور نمی کنیم.”

وی می افزاید:” شایعه ای شنیده ایم که بچه ها را در دادسرای اوین دیده اند و از سوی دیگر نوشته اند که برخی از بچه ها اعتصاب غذایشان را پایان داده اند و برخی هم نوشته اند که بچه ها پیام های شخصیت های مختلف و سران جنبش را رد کرده اند. این ها همه شایعه است؛ آنقدر خبرهای ضد و نقیض منتشر شده که به هیچ عنوان قابل استناد و موثق نیستند.”

خانم بنی یعقوب با ابراز بی خبری از وضعیت جسمی و روحی همسرش می گوید: “امروز، روز ملاقات است و ما باز هم به زندان اوین خواهیم رفت به امید اینکه بتوانیم با بچه ها ملاقات کنیم؛ اگر امروز هم ملاقات ندهند دقیقا سه هفته می شود که بهمن را ندیده ام.”

 

مادر علی پرویز: متهم به اخلال در نظم عمومی شدم

همزمان اما طی روزهای گذشته خانواده های زندانیان سیاسی که برای پی گیری وضعیت آنان و گرفتن خبر به مراجع قضایی مراجعه کردند نه تنها هیچ پاسخی نگرفتند بلکه تهدید به بازداشت هم شدند؛ این امر تا بدانجا پیش رفته که روز گذشته، طاهره کوهستانی، مادر علی پرویز چند ساعتی در بازداشت بود و با قرار کفالت 5 میلیون تومانی آزاد شد.

خانم کوهستانی که برای پی گیری وضعیت فرزندش که از 14 روز پیش در اعتصاب غذا به سر می برد به دادگستری مراجعه کرده بود متهم به اخلال در نظم عمومی شده است. او در مصاحبه با “روز” خبر میدهد که برای دادن نامه خانواده ها به معاونت حقوق شهروندی در دادگستری تهران مراجعه کرده بود که بازداشت و با قرار کفالت آزاد شده است.

مادر علی پرویز توضیح میدهد: “نامه ای برای رئیس قوه قضائیه نوشته بودیم که این نامه از طرف خانواده های بچه هایی است که در زندان اعتصاب غذا کرده اند و این نامه رونوشت به دادستانی، مجلس شورای اسلامی، اداره امور زندان ها و معاونت حقوق شهروندی قوه قضائیه بود و من قرار بود رونوشت نامه را به معاونت حقوق شهروندی بدهم. روز گذشته برای همین امر به دادگستری رفتم. پیش از این نیز چندین بار برای پی گیری وضعیت پسرم به آنجا رفته بودم و هیچ مشکلی پیش نیامده بود و آقای آوایی و قائم مقام ایشان، آقای درخشان خیلی محترمانه و خوب برخورد میکردند، هرچند پاسخ خاصی دریافت نمی کردیم و مشکل حل نمی شد اما خانواده ها را پذیرا می شدند و برخورد خیلی خوبی داشتند؛اما دیروز به محض ورودم با یک آقایی مواجه شدم که لباس شخصی بود و نمیدانم متعلق به چه ارگانی بود. ایشان به من گفتند حق ورود ندارید و وقتی علت را جویا شدم جوابی نداد. گفتم  من رونوشت یک نامه را برای معاونت حقوق شهروندی که در این ساختمان است آورده ام. اما برخورد بسیار بدی کرد و اجازه نداد وارد شوم و گفت شما روز چهارشنبه اغتشاش کردید و….”

خانم کوهستانی با اشاره به حضور خانواده های زندانیان سیاسی که در اعتصاب غذا به سر می برند در مقابل ساختمان دادستانی می گوید: “ما مادرانی هستیم که به شدت نگران فرزندانمان هستیم؛ روز چهارشنبه رفتیم جلوی دادستانی تا بلکه بتوانیم خبری از بچه هایمان بگیریم اما ریختند تهدیدمان کردند و عکس های فرزندانمان را از دستانمان کشیدند و پاره کردند و گفتند بچه های شما اغتشاش گر بودند و…. ما هم مدام توضیح میدادیم که بچه های ما معترض هستند و روح پرسشگری دارند و… تا دیروز که این آقا در دادگستری به من گفت شما روز چهارشنبه اغتشاش کرده اید و بعد به گردن من که به دلیل آرتروز و آسیب دیدگی مهره های گردنم بسته بود اشاره کرد و گفت که این گردنی که بسته اید حتما فیلم قایم کرده اید و فیلم می گیرید و به ماهواره می دهید و… که من گفتم من به دلیل مشغله خیلی زیادی که دارم و پی گیر وضعیت فرزندم هستم توفیق این کارهایی که می گویید را نداشته ام و ما اغتشاش گر نیستیم و مادرانی مضطرب هستیم که جواب می خواهیم و میخواهیم بدانیم که بچه های ما زنده هستند؟ سلامت هستند یا نه؟ و وقتی هیچ مرجعی، هیچ پاسخی به ما نمی دهد، برخی از خانواده ها ناچار از مصاحبه می شوند و هیچ راه دیگری نداریم. اما این آقا گفتند که شما مظنون هستید و سپس کیف مرا برداشت و محکم به سمت من پرت کرد که من به شدت ناراحت شدم و فریاد کشیدم که اگر جواب من که یک مادر هستم را نمی دهید و حرمت من به عنوان یک زن را نگه نمی دارید حداقل حرمت قرآنی را نگه دارید که داخل کیف است. بعد هم گفتم که قطعا این برخورد را پی گیری خواهم کرد اما این آقا گفتند مهم نیست پی گیری کن و بعد هم از افسرنگهبانی که آنجا بود خواست صورت جلسه بنویسد و به کلانتری زنگ زد.”

خانم کوهستانی که سپس به کلانتری 113 منتقل شده، می افزاید: “در کلانتری برخورد نیروهای انتظامی محترمانه بود و به من گفتند که اتهامت اخلال در نظم عمومی است که بیشتر به حضور روز چهارشنبه ما در مقابل دادستانی اشاره داشتند که من این اتهام را رد کردم و گفتم شما حرمت یک مادر را نگه نمی دارید. گناه من چیست؟ گناه من این است که یک نامه برده ام به معاونت حقوق شهروندی بدهم؟ بعد هم گفتند توهین کرده ای که من هم گفتم هیچ توهینی نکرده ام و کاملا مودبانه پاسخ این آقا را داده ام. سپس مرا به دادسرا فرستادند و با قرار کفالت آزاد شدم.”

مادر علی پرویز با اشاره به اینکه 15 روز است از فرزندش هیچ خبری ندارد و در بی خبری مطلق است می افزاید: “هر روز اخبار نگران کننده تری می رسد و کمترین کاری که من به عنوان یک مادر می توانم انجام دهم پی گیری وضعیت فرزندم است. وقتی هیچ جوابی به ما نمیدهند و در مقابل تهدید هم می کنند ما شکوائیه هایمان را کجا باید ببریم؟ شما ببینید همین امروز چقدر شایعات ضد و نقیض منتشر شده است؟ “

خانم کوهستانی سپس می گوید: “شایع کردند که بچه ها پیام شخصیت های اصلاح طلب را رد کرده اند در حالیکه اصلا این پیام ها به بچه ها نرسیده است. از طرفی نوشتند که بچه ها اعتصابشان را شکسته اند در صورتی که آخرین خبر موثقی که به ما رسیده حاکی از این است که اعتصاب همچنان ادامه دارد.”

وی آنگاه خطاب به مسئولان می گوید: “من واقعا از مسئولان میخواهم که جلوی این حاشیه سازیها برای مادران را بگیرند.این حاشیه ها به نفع هیچ کسی نیست که به جای پاسخ دادن به ما، تهدیدمان می کنند، توهین می کنند و اذیت می کنند… ما مادرانی دردمندیم، این آقایان واقعا از جنبه انسانی قضیه هم نمی توانند ما را درک کنند که در چه شرایط ویژه ای به سر می بریم؟ آقای آوایی هر چند که نمی توانست مشکل ما را حل کند اما محیط محترمانه ای  فراهم میکرد که این آقا دیروز نقض کرد. حتی وقتی به او گفتم  شما حقوق شهروندی ما را نقض میکنی گفت این چرت و پرت ها را نباف. یعنی برای این آقا حقوق شهروندی، چرت و پرت است و…  در اصل این آقا دچار وهم بود و صحبت هایی هم که مطرح کرد از روی توهم بود و به خود او نیز گفتم که اگر روز چهارشنبه کسی فیلمی گرفته، این مساله هیچ ارتباطی به خانواده ها ندارد و هیچ یک از خانواده فیلمی نگرفته اند.”

مادر علی پرویز سپس به اخبار ضد و نقیضی که در خصوص بازداشت او منتشر شده بود اشاره می کند: “ابتدا نوشتند پدر علی پرویز بازداشت شده، بعد نوشتند در مقابل دادستانی بازداشت شده در حالیکه این ها صحت نداشته و من در مراجعه به دادگتری بازداشت شده بودم.”

از خانم کوهستانی می پرسم بابک بردبار، جزو بچه هایی بوده که اعتصاب غذا کرده اند.او بعد از آزادی خبری از فرزندان تان به شما داده است؟ پاسخ می دهد: “نه متاسفانه ایشان هم گفتند که در انفرادی بودند و بچه ها را ندیده اند. دیروز هم که به اتفاق پدرشان احضار شده بودند یعنی به ایشان در روز آزادی گفته بودند که فردا با پدرت بیا، که نمیدانیم قضیه چی است.”

وی همچنین درباره نتیجه پی گیری هایش از طریق رئیس دادگستری می گوید: “بعد از دیداری که من به اتفاق خانم نورانی نژاد و خانم مجردی با ایشان داشتیم قرار بود که از طریق تلفن پی گیری کنیم که جوابی داده نشد و بعد هم که مراجعه کردیم ایشان جلسه بودند و به ما گفته شد آقای آوایی گفته اند هیچ جوابی نداریم.”

 

ستایش نورانی نژاد: مادرم حق رفتن به دادستانی و مصاحبه ندارد

اما مادر علی پرویز تنها مادری نیست که چنین مشکلی برای او پیش آمده است. پیش از او ماموران با مراجعه به منزل مادر حسن نورانی نژاد، قصد بازداشت او را داشتند که در پی عدم حضور او در منزل از همسر و پسر دیگر او تعهد گرفته اند.

ستایش نورانی نژاد، خواهر حسین نورانی نژاد در این زمینه به “روز” می گوید: “خوشبختانه مادرم منزل نبود. 6 نفر که یکی از آنها از کلانتری شعبه سنایی و 5 نفر دیگر لباس شخصی و از وزارت اطلاعات بوده اند وارد حیاط خانه مان شده بودند که پدر و برادرم با آنها صحبت کردند و از پدر و برادرم تعهد کتبی گرفتند مبنی بر اینکه مادرم حق رفتن به دادستانی و حق مصاحبه ندارد.”

خانم نورانی نژاد با انتقاد از این نوع برخوردها با خانواده های زندانیان سیاسی می گوید: “توقع دارند که پی گیری نکنیم. به شیوه نامه نگاری و قانونی پیش می رویم هیچ جوابی نمی گیریم؛ اجازه تجمع نمی دهند، حق مصاحبه نداریم و…. فقط میخواهند ساکت باشیم و هیچ گونه پی گیری هم انجام ندهیم. مگر می توانیم ساکت بمانیم؟ مگر می توانیم حرف نزنیم؟ 15 روز است هیچ خبری از حسین و سایر بچه ها نداریم اصلا چرا باید سکوت کنیم؟ شما ببینید مادر من که یک زن خانه دار میانسال است و همچنین بقیه مادران را با این برخوردها تبدیل به نیروی سیاسی آگاه در جامعه کرده اند. من نمی فهمم این چه نوع حساب کتابی است که آقایان دارند؟ به کجا میخواهند برسند؟”

خواهر حسین نورانی نژاد می افزاید: “علیرغم همه پی گیری ها به هیچ نتیجه ای نرسیده ایم فقط یکبار دادستان، آن هم از طریق واسطه ای گفته بود که به زندان رفته و با بچه ها صحبت خواهد کرد و امکان تماس با خانواده ها را فراهم خواهد کرد اما متاسفانه علیرغم امیدی که به ما دادند، نه تنها کاری نکردند بلکه بعدا فهمیدیم بچه ها را تهدید به انتقال به رجایی شهر کرده اند. خانواده ها هم وقتی دیدند هیچ یک از پی گیری ها و نامه ها تاثیری ندارد و جوابی نمی دهند دست به تجمع و سپس تحصن زدند که متاسفانه یک عده ریختند و عکس های بچه ها را گرفته و پاره و مادران را تهدید کردند. آقای آوایی هم که گفته این مسئله در حوزه دادستانی است و کاری از او ساخته نیست. بعد هم خانواده ها با یکی از معاونین زندان صحبت کردهند و گفتند بگذارید ما با بچه ها صحبت کنیم تا اعتصاب غذایشان را بکشنند. گفتند باشد اما باز هیچ خبری نشد.”

خانم نورانی نژاد سپس به دو درخواست خانواده ها اشاره می کند: “در خواست اول ما این است که بگذارند بچه ها با ما تماس بگیرند چون اصرار آقایان در عدم تماس بچه ها این نگرانی را ایجاد کرده که نکند اتفاقی برای آنها افتاده است که نمی گذارند از بند 350 هم کسی تماسی بگیرد. درخواست دوم ما هم این است که بگذارند درخواست و پیام بزرگان اصلاح طلب به بچه ها برسد چون مطمئن ایم که اگر این پیام ها به گوش بچه ها برسد، آنها قطعا توجه خواهند کرد. برخلاف انتشار برخی خبرها، این پیام ها به بچه ها نرسیده است و هبچ شواهدی مبنی بر این قضیه وجود ندارد.”

وی سپس به قوه قضائیه و سازمان زندان ها هشدار میدهد: “هر اتفاقی برای هر یک از بچه ها بیفتد مسئولیت مستقیم آن با قوه قضائیه و مسئولان زندان است.”

 

هشدار فعالان مدنی، سیاسی و اجتماعی

علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، بابک بردبار، عکاس خبری، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم(نادر)بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار، غلامحسین عرشی، پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا و محمد حسین سهرابی راد، 17 زندانی سیاسی بند 350 زندان اوین هستند که از دو هفته پیش و در پی انتقال به سلول انفرادی، دست به اعتصاب غذا زده اند. با آزادی بابک بردبار اکنون 16 زندانی دیگر همچنان در اعتصاب غذا به سر می برند. رضا ملک زندانی دیگری است که 6 روز پیش به سلول انفرادی منتقل و دست به اعتصاب غذا زده و به 16 زندانی دیگر پیوسته است.

همزمان اما گزارش ها از ادامه اعتصاب غذای سه زندانی سیاسی دیگر نیز خبر میدهد. احسان عبده تبریزی، ارژنگ داوودی و رحیم رشی همچنان در اعتصاب غذا به سر می برند.

میرحسین موسوی، مهدی کروبی و شخصیت های مدنی، سیاسی و اجتماعی با انتشار پیام هایی از این زندانیان خواسته اند به اعتصاب غذای خود پایان دهند، اما خانواده ها می گویند مسئولان اجازه نداده اند این پیام ها به گوش عزیزان دربندشان برسد.

روز گذشته نیز جمعی از فعالان مدنی، سیاسی و فرهنگی با انتشار بیانیه ای هشدار دادند که جان زندانیانی که اعتصاب غذا کرده اند در خطر است.

متن کامل این بیانیه بدین شرح است:

بیش از دوازده روز است که هفده رادمرد پرشکیب ایران، در بند 350 زندان اوین، بدنهای نحیفشان را در اعتراض به شرایط نامناسب و ستم مضاعفی که به زندانیان این بند شده است، بر پرچم اعتصاب برافراشته اند. آنها زبانشان را بر غذا بسته اند تا مگر زبانهای دیگرانی که بیش از آنها آزادی سخن گفتن دارند، به سخن در آیند و فریاد خاموش آنها را به گوش جهان برسانند.

هموطنان، جان فرزندان ما در خطر است. هفده تن از زندانیانی که به جرم فعالیتهای اجتماعی، سیاسی یا مدنی، در زندان بوده اند به شرایط نامناسبشان، اعتراض و برای نشان دادن این اعتراض اعتصاب غذا کرده اند. در میان آنها روزنامه نگاران و وبنگارانی هستند، که ما بسیاری از خبرها و تحلیلهای سالهای اخیر کشورمان را از قلم آنها شنیده ایم. در بین آنها دانشجویانی هستند که مثل همه فرزندان این خاک، به عشق خدمت به مهین، راهی دانشگاه شدند. در میان آنها فعالان مدنی و حقوق بشری هستند که همه تلاششان در سالهای اخیر، حفظ کرامت و شان آدمیت در کشور ما بوده است. در میان آنها فعالان سیاسی بوده اند که درد وطن داشته اند و راهی پیشه کرده اند که برای آنها وعده عدالت و انصاف داشت. اما اینک این هفده تن یار تنها مانده ما در اوین، در پی بیدادی که برآنها رفته است و در گزیر از هرگونه چاره جویی و پاسخ دهی عادلانه مسوولان قضایی و امنیتی کشور، مرگ را به سفره بدنشان فراخوانده اند! تا مگر به این شرح، این فریاد و این داد بیداد شنیده شود! و در این راه، خانواده ها و برخی از مادران و همسرانشان نیز به آنها پیوسته اند.

خبرها حکایت از وضعیت وخیم چندین تن از اعتصاب غذا کنندگان و همچنین برخی از مادرانی که در اعتصاب به سر می برند، دارد.

ما جمعی از فعالان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و همچنین عده ای از هموطنانی که نگران سلامتی فرزندان رنج کشیده مان در زندان اوین هستیم، از ایشان و خانواده های نگرانشان که تا کنون پاسخی برای قانون شکنی های پی در پی در حفظ حقوق زندانیانشان دریافت نکرده اند، با حفظ حق رسیدگی درخواستهای بحق آنها، می خواهیم که اعتصاب غذایشان را بشکنند و همانگونه که روح بلندشان در برابر بیداد تا کنون پایدار مانده است، اجازه دهند تا جسمشان نیز در این راه، پایدار بماند. از ایشان می خواهیم تا وجود گرانقدرشان را برای ایران عزیز، سالم نگه دارند. از آنها می خواهیم که امید را به تن رنجورشان درهم نشکنند و از آنها می خواهیم که زنده بمانند.

درخواست ما از ایشان به معنای این نیست که در این راه با آنها همراه نبوده ایم. بلکه به این دلیل است که جان عزیز آنها باید برای خودشان، خانواده هایشان و برای سرزمین ما ایران، سالم و در امان بماند.

همچنین روی دیگر این سخن با همه مقامهای مسوول در ایران، به ویژه در سیستم قضایی است. با همه ستمی که در یک سال گذشته بر بسیاری از مردم رفته است، آنچه از جانب شما شنیده شد، تنها سکوت تحقیر آمیز یا ادامه تهدیدها بوده است. آنچنانکه چندی پیش، ماموران زندان نیز در پاسخ به خواسته های زندانیان بند 350 به آنها گفتند اوین را کهریزکی دیگر خواهند کرد!

پس به چه باید امید بست؟ با بی پاسخ نگه داشتن کسانی که فرزندانشان را، همسران، یا خویشانشان را در خیابان یا زندان از دست داده اند، با منتظر نگه داشتن زندانیان و خانواده هایشان و احکام غیر منصفانه ای که در هیچ ترازوی عدالتی، هم وزنش یافت نمی شود و با برخوردهای پر خشونت و حق کشی های مدام، با اعدام، با زنجیر و زندان، با تهدید و بازداشت، به درگاه کدام محکمه ای، دادخواهی باید کرد؟

اگر چه رعایت انصاف و عدالت، به نظر آرزوی دور و درازی است، اما تنها به این دلیل که جان فرزندان ما همچنان در دست شماست، از شما می خواهیم که در حفظ این جانهای عزیز بکوشید. آنها را همانگونه که بسلامت تحویل گرفته اید، سالم و ایمن به خانواده هایشان بازدهید. از شما می خواهیم و هشدار می دهیم که آینده کشورمان را با به خطر انداختن جان بهترین فرزندانش، اینگونه همچون پلی بی بازگشت، پشت سر خود و دیگران خراب نکنید!