وزیر ارشاد در مجلس به سئوالات نمایندگان پاسخ داد. این سئوالات را بگذارید جلوی روح مرحومانی که در انقلاب مشروطه گفتند ما مجلس می خواهیم، اگر مجددا قبض روح نشدند!
وزیر ارشاد به مجلس رفت و به سئوالات نمایندگان پاسخ داد. یعنی اسناد این سئوال و جواب را فقط باید محضری کنیم و بدهیم دست کلنل لیاخوف که بدون هیچ دستور دیگری ببندد به توپ مجلس را برود. اصلا از انصراف چند روز قبل مان منصرف شدیم. من فقط فهرست بعضی یعنی اکثر سئوالات را می نویسم: چرا وزارت ارشاد با دفن دو هنرمند موسیقی که در نیویورک کشته شده بودند، در قطعه هنرمندان موافقت کرد؟ چرا نوه خمینی نظرات خمینی را در فیسبوک منتشر کرده است؟ چرا نوه خمینی مسائلی را به پدربزرگش نسبت داده است؟ چرا وزارت ارشاد به نشر چشمه مجوز ادامه کار داده است؟ چرا وزارت ارشاد ممیزی را می خواست حذف کند؟ چرا در فلان جشنواره یک فیلم مستند مسئله دار پخش شده؟ چرا کاترین اشتون با چند نماینده زن در تهران دیدار کرده است؟ یعنی شما این سئوالات را بنویسید و روح آن مرحومانی که در انقلاب مشروطه دهان شان را بیخودی باز کردند و گفتند ما مجلس دارالشورا می خواهیم احضار کنید و بگذارید سئوالات را جلوی شان و بگوئید بیا! همینو می خواستی؟ اگر مجددا قبض روح نشدند، من ضامن!
یارانه یعنی چه؟
گاهی اوقات آدم نمی فهمد که این آقایان که مسئول کشور هستند واقعا می فهمند دارند چه می کنند یا نمی فهمند که دارند چه می کنند؟ آیا اصولا معنی کلمات را می دانند یا از هر کلمه برای هر چیزی استفاده می کنند؟ در همه جای دنیا دولت ها به مردم پول می دهند و از آنها پول می گیرند، پول را وقتی می دهند که کسی نیاز به پول دارد، و پول را وقتی می گیرند که کسی درآمد بالایی دارد و از خدمات دولتی استفاده می کند و باید هزینه اداره کشور را بدهد. اسم اولی یارانه و اسم دومی مالیات است. اگر کسی بیکار است و درآمد ندارد و پولی هم ندارد و توانایی کار هم ندارد و کار هم نکرده، از او مالیات نمی گیرند. اگر هم کسی پول دارد و کار هم دارد به او یارانه نمی دهند. اینکه دولت به تساوی و بدون در نظر گرفتن وضعیت مالی مردم به آنها هر ماه کمک مالی بدهد، این عین بلاهت است. یعنی چه که ۹۰ درصد مردم از دولت کمک مالی بگیرند؟ و اصلا هدف این کار چیست؟ البته یک هدف می تواند موجود باشد، اینکه انسان به عصر قبل از دولت برگشته باشد و مردم در قبیله زندگی کنند و به جایی حمله کنند و نتیجه غارت دیگران را بین همه تقسیم کنند، در غیر این صورت دولت وظیفه دارد پول را به صورت خدمات مختلف به مردم بپردازد و هدفش هم باید اجرای عدالت و از بین بردن نابرابری باشد. البته این حرفی که من می زنم باید دو هزار سال قبل می گفتم که نه من بودم و نه جز جنتی کسی از شما وجود داشت. ولی واقعا چه معنی دارد که یک دولت که اسمش تدبیر و امید است، در کمال دبارت و عقل، پولی را به تساوی به ثروتمند و فقیر بدهد. آدم نمی فهمد این سوسیالیسم است؟ کمونیسم است؟ حکومت صدقه ای است؟ حکومت قبیله ای است؟ ممکن است مثلا در کشوری نظام کمونیستی باشد، همه طبق برنامه باید برای دولت کار کنند، طبق نیازشان هم پول بگیرند، ولی چه معنی دارد که مالکیت محترم باشد، افراد حقوق بگیرند، عده ای میلیونر باشند، بعد 90 درصد مردم از دولت “یارانه” بگیرند؟ این که عین نابرابری و ظلم است. از آن طرف تصویب شده که دولت حق ندارد وارد حساب های خصوصی مردم بشود. آن هم در کشوری که نوع خشتک شلوار و رنگ لباس و مدل موی آدم را دولت تعیین می کند، اصلا وقتی دولت به مردم پول می دهد، بطور طبیعی این حق را پیدا می کند که وارد حساب بانکی مردم بشود. اگر یارانه تقلید از کشورهایی است که یارانه می دهند، در همه این کشورها دولت حق کنترل حساب کسی را دارد که به او کمک مالی می کند. حالا فرض کنیم یک دیوانه ای برای اینکه رای بیاورد، به مردم قول داده که به آنها بطور علی السویه هر ماه پولی بدهد، وقتی یک آدم عاقل آمد که دیگر نباید این حماقت را ادامه بدهد. آن هم در کشوری که این همه نابرابری است. کار روحانی خودکشی اقتصادی است. مثل این است که دشمنی از کشور فرار کرده و زمین های کشور را سوزانده و حالا به جای اینکه آتش را خاموش کنیم، خودمان هم بقیه کشور را آتش بزنیم. این یارانه هزینه رشد اقتصادی کشور است. البته از مجلس و طرفداران اصولگراها که می خواهند دولت را زمین بزنند انتظاری نیست، آنها کشور را دوست ندارند، ولی کسی که به روحانی رای داده حق ندارد یارانه بگیرد، مگر اینکه واقعا به آن نیازمند باشد. این قسمت عصبانی گفتار اینجانب بود. زیپ را کشیدم، زززززززیپ.
سئوال از وزیر کشور
این چشمه را هم از سئوال نمایندگان مجلس از وزیر کشور داشته باشید. نماینده سرپل زهاب از وزیر پرسیده چرا با سرقت در سرپل زهاب برخورد نمی شود؟ حسینی نماینده این منطقه که معلوم نیست کدام مینی بوسی او را اشتباها دم مجلس پیاده کرده، گفت: “فقط در حوزه برق و سرقت ترانس و سیم های برق شهری در سال ۹۲ حدود ۱۹۳۲ سرقت صورت گرفته است.” وزیر کشور هم پاسخ داده که این سرقت نسبت به سال قبل ۱۹ درصد کاهش داشته و از ماموران نیروی انتظامی قدردانی می شود. سیم! ترانس! سرقت! چه خبر است؟
بحران اعتماد
اصولا جز اکبر اعتماد مسئول اسبق و قبل از انقلاب سازمان انرژی اتمی هر کسی اسمش اعتماد باشد به نظرم از نظر ایرانیان قابل تردید است، آن وقت سایت تابناک که خودتان پیدا کنید که نزدیک به چه کسی است و برای چی، سئوال مهمی کرده: “چرا ایران به سازمان های بین المللی بی اعتماد است؟” و این سئوال را جوری نوشته که مشخص است که طنز نیست. یعنی واقعا جدی پرسیده. و اصلا هم به ذهنش نرسیده که مگر حکومت ایران به مردم خودش اعتماد دارد؟ اگر اعتماد دارد برای چه اجازه انتخابات و رفراندوم نمی دهد؟ مگر حکومت ایران به روسای جمهور و نمایندگان سابق مجلس خودش اعتماد دارد؟ مگر حکومت ایران به احزاب و گروههای سیاسی اعتماد دارد؟ مگر جمهوری اسلامی به برنده جایزه صلح نوبل اعتماد دارد؟ مگر حکومت جمهوری اسلامی به روزنامه نگاران و هنرمندان و دانشجویان و بقیه در داخل کشور اعتماد دارد؟ اصلا مگر مردم به حکومت اعتماد دارند؟ مگر مردم خودشان به همدیگر اعتماد دارند؟ شما می خواهید یک وام برای تعمیر ماشین تان بگیرید تا وقتی یک دزد شناخته شده ضمانت نکند، مگر کسی به شما وام می دهد؟ و به فرض اگر خدای ناکرده وام داده شده مگر کسانی که وام گرفتند پس می دهند؟ بروید ببینید چند میلیون نفر چند میلیارد تومان به بانک ها بدهکارند و چند صد هزار نفر بخاطر پس ندادن وام شان زندانی اند؟ شوخی شوخی پاکدست ترین و عدالت گسترترین رئیس جمهور کشور یعنی آقای احمدی نژاد صد میلیارد دلار از پول فروش نفت را سابیده به الک، مجلسی که نصف نمایندگانش از همان دولت رشوه گرفته از دولت به قوه قضائیه ای که متهم به دادن زمین های مردم به برادر رئیس قوه قضائیه است، شکایت کرده. واقعا چرا دولت ایران به سازمان های بین المللی بی اعتماد است؟ هان؟ هان؟ هان؟
یک زندانی آزاد شد
این که زندانیان بند ۳۵۰ اوین را که به شدت سرکوب شده اند و چون سرکوب شده بودند، به زندان انفرادی هم برده شدند، خواندید. البته روزنامه ها نوشتند که عمل وازکتومی مردان از این پس دلبخواه انجام نمی شود. با خانواده های زندانیان گفتگو شده و آنها از سرکوب سختی خبر داده اند، ولی خبرش اینقدر وسیع منتشر شده که من قصد ندارم درباره آن حرف بزنم. منتهی این خبر تکان دهنده هم منتشر شد که علی وان دورن پسر کارگردان هلندی که علیه اسلام فیلم ساخته شده بود، مسلمان شد و فورا به مکه رفت. و اینکه عماد بهاور زندانی شاخه جوانان نهضت آزادی بشدت مجروح شده هم خبری است که از آن مطلع هستید و اینکه شش زندانی را که برده بودند به انفرادی، برگرداندند به ۳۵۰ را هم مطالعه کردید. ولی اینها در مقابل اقدام زشت دولت دانمارک علیه مسلمین اصلا مهم نیست. دولت دانمارک حاضر نشده از بیهوش کردن حیوانات برای ذبح اسلامی استفاده کند و بقول تابناک این اقدام که برای کاهش درد در هنگام کشتن بوده، خشم مسلمانان و یهودیان را که دوست دارند حیوانات موقع کشته شدن به اندازه کافی درد بکشند برانگیخته است. البته دفتر ریاست جمهوری برای اولین بار در تاریخ معاصر ایران خانواده زندانیان را دعوت کرده و یکی از مسئولین این دفتر به پیگیری ضرب و شتم زندانیان پرداخته است. همه اینها به کنار، روزنامه وطن امروز از سلسله روزنامه های باند احمدی نژاد نوشته که در بازرسی بند ۳۵۰ زندان اوین مشروبات الکلی کشف شده است. یعنی حرفی هم نزنی شوخی شوخی گزارش می دهند که در بازرسی از زندان اوین تانک و توپخانه و سیستم دفاع موشکی هم پیدا شده. در نتیجه اعلام شد که مصرف مواد محرک در میان دانشجویان دختر دانشگاهها افزایش یافته است. قوه قضائیه مایل است که دختران بیشتر مواد مخدر مصرف کنند. و خبرها را از رسانه های مختلف بخوانید. اما در این میان عدالت هم اجرا شد و یکی از زندانیانی که بیست سال به دلیل مدرک جعلی زندانی بود، بالاخره آزاد شد. گاهی اوقات فکر می کنم واقعا زندگی در زمانی که اینهمه عدالت وجود دارد، چقدر زیباست. در ضمن، به گفته ایسنا دانشمندان کشف کردند که مغز چگونه ما را با بو به خاطرات دور و نزدیک می برد. بویی احساس نمی کنید؟