اجلاس سران؛ چالش سبزها و کودتاچیان

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

اجلاس سران غیرمتعهدها هفته‌ی آتی فضای اجتماعی ـ سیاسی ایران، به‌ویژه پایتخت را تحت تأثیر قرار خواهد داد. تمامیت‌خواهان مسلط در ساختار سیاسی قدرت که از شکاف جامعه مدنی و اکثریت تغییرخواه جامعه و حاکمیت اقتدارگرا باخبرند، و از عدم مشروعیت دموکراتیک و بی‌پشتوانگی خود در افکار عمومی داخل کشور رنج می‌برند، و افزون بر این‌ها در حاشیه‌ی مناسبات جهانی، در تحریم و قهر جدی جامعه بین‌الملل قرار دارند، تلاش می‌کنند با استفاده از فرصت پیش آمده، از سویی برای خود مشروعیت‌تراشی نمایند و از سوی دیگر، انزوای جهانی جمهوری اسلامی را منتفی تبلیغ کنند. گره خوردن اقتدارگرایان تهران به سرکوبگران دمشق و اسد، مستقل از پیامدهای خطرخیزی که در فردای تغییر بس محتمل رژیم سیاسی در سوریه، متوجه ایران ـ و به‌گونه‌ای مفروض، حاکمان ـ ساخته، بی‌آبرویی مضاعفی برای حاکمیت جمهوری اسلامی درپی داشته است.

در چنین وضعی، و در اوج گرانی و مشکلات معیشتی جامعه ایران، و هم‌زمان با تحریم‌های فزاینده، صدها میلیارد تومان برای برگزاری این اجلاس از «بیت‌المال» هزینه شده و می‌شود، و هزار و یک تمهید سیاسی و امنیتی و تبلیغاتی مورد اتکا قرار گرفته و می‌گیرد، بلکه مقاصد تمامیت‌خواهان حاکم، تأمین شود.

حاکمان برآمده از کودتای انتخاباتی 1388، و جریان امنیتی ـ نظامی ـ رانتی مستولی در حاکمیت و همراه و گرداگرد رهبر جمهوری اسلامی، وجه «سخت‌افزاری قدرت» را در ایران تعریف و نمایندگی، و اهداف و پروژه‌های خود را ـ در چهارچوب یک دولت غیرملی ـ با استفاده از مجال اجلاس سران عدم تعهد، پیگیری می‌کنند.

جامعه مدنی ایران، تغییرخواهان/دموکراسی‌جویانی که در سوی «قدرت نرم‌افزاری» قرار دارند، آیا با استفاده از همین امکان و «فرصت»، راهبرد و چشم‌انداز خود را تعقیب خواهند کرد؟

آشکار است که در ایران امروز، «تهدید»هایی که متوجه «سبز»هاست، کم نیست؛ سرتیپ پاسدار، احمدرضا رادان، جانشین رئیس پلیس کشور و نام گره خورده با فاجعه‌ی کهریزک، از «آماده‌باش کامل نیروی انتظامی در طول مدت برگزاری اجلاس عدم تعهد در تهران» خبر داده و این‎‌که در مورد تامین امنیت «با کسی شوخی نداریم.» معاون سیاسی امنیتی استانداری تهران نیز از برقراری امنیت اجلاس سران غیرمتعهد توسط سپاه پاسداران خبر داده و تاکید کرده که «از امنیت سایر شهرها نیز غافل نیستیم.» تمهیدات کودتاچیان برای برگزاری بی‌دردسر اجلاس، تنها در وجه نظامی ـ امنیتی آشکار، تعریف نشده؛ تعطیلی تقریبا یک هفته‌ای پایتخت، در وجه سلبی، می‌کوشد «مزاحمان» و «مخاطرات» را به حداقل رساند.

با این همه، آیا امکان هرگونه اقدام و کنش اعتراضی منتفی است؟ آیا تغییرخواهان/سبزها نمی‌توانند از فرصت حضور سران و هیات‌های دیپلماتیک و خبرنگاران خارجی در ایران، برای اطلاع‌رسانی در مورد وضع رهبران و زندانیان جنبش سبز، و نیز تشریح بیش از پیش ماهیت غیردموکراتیک و سرکوبگر حاکمیت، بهره گیرند، و کودتاچیان را در سودجویی از فرصت پیش‌رو، ناکام سازند؟

نگارنده به‌جای آن‌که خود به این پرسش پاسخ دهد، از تاریخ سیاسی معاصر ایران مدد می‌جوید؛ از آزادی‌خواهان وطن‌دوست و دموکراسی‌خواهی که پس از کودتای 28 مرداد 1332، در چهارچوب نهضت مقاومت ملی، از هیچ تلاشی برای اطلاع‌رسانی در مورد وضع دکترمحمد مصدق و ماهیت حاکمیت برآمده از کودتا، دریغ نکردند. ازجمله کوشش‌های آنان، اقدام هوشمندانه و جسورانه‌ی ایشان هم‌زمان با برگزاری «هزاره بوعلی سینا» بود. اعضای نهضت مقاومت ملی نامه‌های روشنگرانه‌ای در مورد وضع ایران، خطاب به مستشرقانی که به کشور سفر کرده بودند (ازجمله جواهر لعل نهرو) نوشتند. در یک مورد، دانشجویان همراه نهضت مقاومت ملی، نامه‌ها را به همراه دسته‌های گل به محل استقرار مستشرقان شرکت کننده در هزاره بوعلی سینا در باشگاه دانشگاه تهران بردند و به مخاطبان رساندند.

از این دست تلاش‌ها و امکان‌ها، کم مهیّا نیست. نویسنده مبتنی بر باور به تیزهوشی و آگاهی دقیق شبکه‌های اجتماعی سبز از اوضاع داخل کشور، ضرورتی در فهرست کردن امکان‌های بالقوه و میسّر برای سود جستن از فرصت پیش‌رو، نمی‌بیند.

ده‌ها کنشگر مدنی و سیاسی مقیم خارج، چند روز پیش در نامه‌ای به برخی سران و اعضا و هیات‌های شرکت کننده در اجلاس عدم تعهد تهران، کوشیدند به سهم خود گامی بردارند. بستر برای پی‌گیری این دست تلاش‌ها و اقدام‌ها، به‌قدر لازم، در داخل و خارج از ایران، موجود و مقدور به نظر می‌رسد.

مجالی دیگر برای چالش سبزها و تمامیت‌خواهان سر برکشیده است. رقابت نابرابری میان جامعه مدنی و کنشگران دموکراسی‌خواه خشونت پرهیز از یک‌سو، و حاکمان سرکوبگر و خشونت پیشه و مسلح به انواع سلاح از سوی دیگر، برقرار است. این، نامعادله‌ای است که با کودتای انتخاباتی 1388 در ایران، صورتی واقعی به‌خود گرفته است. هرچند با وجود تمام سرکوب‌های خونین و غیرانسانی، جنبش اجتماعی در سایه ایستاده، مترصد تبلور و بروز و خودنمایی است.

تغییر وضع ناگوار جاری و خروج از بن‌بست نامطلوب کنونی، البته زمان‌بر است؛ چنان‌که دموکراتیزاسیون راهی طولانی و پر پیچ و خم. کنش و کوشش سبز در این مسیر همچنین، بی‌هزینه نیست. اگرچه رعایت حداکثر ملاحظات امنیتی و در نظر داشتن «تهدید»های واقعی در عین توجه به «فرصت»های موجود، و «هزینه ـ فایده» کردن دقیق راهکارها و تلاش‌ها، لازمه‌ی «کنش عقلانی» در گذار مسالمت‌آمیز به دموکراسی است؛ امری که نه تنها احتمال پیشبرد راهبرد و نیل به پیروزی را افزایش می‌دهد، بلکه زمان دستیابی به چشم‌اندازها را نزدیک‌تر می‌کند.