در حالیکه افکار عمومی و نهادهای حقوق بشری به شدت نسبت به بازداشت های خانوادگی که به نوعی گروگانگیری محسوب می شود، اعتراض دارند، گزارش های “روز” از صدور حکم اعدام خانودگی برای 5 تن از بازداشت شدگان روز عاشورا حکایت دارد.
از سوی دیگر “روز” در پیگیری های خود از سناریویی باخبر شد که از سوی وزارت اطلاعات، برای به دام انداختن و نسبت دادن حامیان موسوی و طرفداران جنبش سبز به سازمان مجاهدین خلق طراحی شده است. سناریویی که بخصوص درباره بازداشت شدگان روز عاشورا به مرحله اجرا درآمده و تعدادی از این بازداشت شدگان را با همین عنوان به محاربه متهم و محکوم به اعدام کرده اند.
همزمان محمد نوری زاد به شلاق و زندان متهم شده است و عیسی سحرخیز نیز به نمایندگی از زندانیان سیاسی بند 350 نیز نامه ای به دبیر کل سازمان ملل نوشته است.
همه اعضای یک خانواده
مطهره بهرامی، یکی از بازداشت شدگان روز عاشورا است که پیش از این سایت “زندانیان سبز” از صدور حکم اعدام برای او خبر داده بود. او به اتفاق همسر، پسر، یکی از اقوام و یکی از دوستان همسرش در روزعاشورا بازداشت شد و اینک اخبار حاکی از صدور حکم اعدام برای این 5 بازداشتی روز عاشوراست.
مطهره (سیمین) بهرامی حقیقی به اتفاق همسرش، محسن دانش پور مقدم، پسرش، احمد دانش پور مقدم روز عاشورا به همراه یکی از اقوام خود به نام ریحانه حاج ابراهیم بازداشت شدند. هادی قائمی یکی از دوستان نزدیک محسن دانش پور نیز روز عاشورا بازداشت و او نیز به اتهام محاربه، به اعدام محکوم شده است.
یک پسر این خانواده که از سالها پیش به عضویت سازمان مجاهدین خلق درآمده، در پایگاه اشرف در عراق به سر می برد و همین نسبت فامیلی مبنای انتساب اتهام محاربه و صدور حکم اعدام برای دیگر اعضای این خانواده شده است.
میثم دانش پور، فرزند مطهره بهرامی و محسن دانش پور، روز گذشته در گفتگو با “روز” با تایید صدور حکم اعدام اعضای خانواده اش گفت: “پرونده فعلا در مرحله تجدید نظر است و هنوز حکم نهایی به ما ابلاغ نشده است.”
او که به شدت از بازداشت خانواده و اتهام و صدور حکم اعدام برای آنها شوکه بود به “روز” گفت: “متاسفانه یکی از برادران من در عراق به سر می برد اما ما هیچ ارتباطی با او نداریم و نه تنها علاقه ای به سازمان مجاهدین نداریم بلکه این سازمان را گروهی تروریستی میدانیم.”
میثم دانش پور افزود: “در تمام این سالها تنها ارتباط ما با برادرم سفر مادرم به عراق بود. او به هر حال یک مادر است و برادرم عضو هر گروهی باشد بچه اوست. مادرم در سفری به عراق با برادرم دیدار کرد و بعد به ایران بازگشت. نه موقع بازگشت و نه تا ماهها بعد از آن هم هیچ مشکلی برای مادرم پیش نیامد و حتی سئوالی نیز از او نکردند اما یکباره در روز عاشورا مادر، پدر، برادر، دوست نزدیک پدر و یکی از اقواممان را بازداشت کردند و وقتی من به منزل آمدم تنها با یادداشتی مواجه شدم که روی آن نوشته شده بود از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شده اند.”
به گفته میثم دانش پور، اعضای خانواده او که در بازداشت به سر می برند هیچ گونه فعالیت سیاسی ندارند.
او با ابراز نگرانی شدید از وضعیت خانواده اش، خواستار آزادی آنها شد و گفت: “پدر من 67 سال سن دارد و موقعی که بازداشت شدند وضعیت روحی و جسمی خوبی نداشتند و ما به شدت نگران هستیم. ضمن اینکه هنوز در شوک هستیم که چرا آنها را بازداشت کرده اند و چرا به اینجا کشیده است.”
همزمان یکی زندانیانی که در زندان اوین، مطهره بهرامی را از نزدیک دیده است به “روز” گفت: “مطهره بهرامی، یک زن عامی و کم سواد است که از مسائل سیاسی نیز چیزی نمیداند و مبنای اتهامات و حکم صادره، واقعا سئوال برانگیز است.”
سناریوی وزارت اطلاعات
همزمان عبدالرضا قنبری، معلم 47 ساله یکی از مدارس پاکدشت هم با اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است. استناد قاضی صلواتی در صدور حکم اعدام این معلم که 24 دی ماه بازداشت شده “محاربه از طریق ارتباط با گروههای معاند که از مصادیق این موضوع داشتن ایمیلهای مشکوک و ارتباط با یکی از رسانههای تلویزیونی خارج از کشور” بوده است.
اما منظور از این “ایمیل های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه های تلویزیونی خارج از کشور” چیست؟ بررسی های روز نشان می دهد که عبدالرضا قنبری در آذر 88 ایمیلی دریافت میکند که به ظاهر از سوی سازمان مجاهدین خلق بوده است. او به این ایمیل پاسخ نمی دهد اما پس از مدتی تلفنی با او تماس گرفته میشود و فردی که خود را نماینده سازمان مجاهدین خلق معرفی میکرده، از وی میخواهد در تجمعات خیابانی حضور یابد و گزارش ارسال کند.
براساس اطلاعاتی که نزدیکان آقای قنبری در اختیار “روز” قرار داده اند، این فرد بار دیگر در روزعاشورا با آقای قنبری تماس می گیرد و این معلم دبیرستانی، گزارشی یک دقیقه ای پای تلفن به او می دهد و فیلمی در حدود نیم دقیقه نیز به آدرس ایمیل وی ارسال میکند.
یک هفته بعد در روز 14 دی 1388 او را در محل کارش که دبیرستانی در پاکدشت بوده دستگیر میکنند و بنابراین درخواست آنان را مبنی بر همکاری، حضور در دادگاه علنی و بیان اظهارات خلاف واقع و اغراقآمیز علیه خود میپذیرد. در روز 9 بهمن او را به اتفاق جمعی همچون مرتضی سیمیاری و پیام فناییان به محل دادگاه می برند، سئوالاتی را که قرار بوده قاضی روز بعد از ایشان بپرسد به آنان می دهند و به آنان گفته میشود اگر این پاسخها را بدهید در مجازات شما تخفیف داده می شود. همچنین به او و سایرین گفته میشود که از درخواست وکیل تعیینی صرفنظر کنند تا به آنها بیشتر ارفاق شود و سپس مانند سکانسهای آزمایشی از ایشان فیلمبرداری میشود. روز بعد یعنی دهم بهمن، دادگاه با ریاست قاضی صلواتی تشکیل می شود و آنها هم طبق موافقت قبلی موارد را اعلام میکنند.
اما پی گیریهای خبرنگار “روز” نشان می دهد ایمیلی که به ظاهر از سوی سازمان مجاهدین و تلویزیون آنها برای عبدالرضا قنبری فرستاده شده متعلق به این سازمان نیست و به نظر می رسد سناریویی از سوی وزارت اطلاعات برای به دام انداختن عبدالرضا قنبری و موارد مشابه دیگر بوده است.
در همین زمینه می توان به هادی عابد خدا اشاره کرد که که 17 دی ماه از سوی وزارت اطلاعات بازداشت شد. او از زندانیان دهه شصت بوده که هنگام بازداشت در دهه شصت بر اثر اصابت گلوله، فلج شده بود.
این فعال سیاسی سابق که به اتهام شرکت در تجمعات اعتراضی بعد از انتخابات بازداشت شده، متهم به همکاری با سازمان مجاهدین خلق است و با همین اتهام به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است. این در حالیست که او سالهاست هیچ گونه فعالیت سیاسی ندارد.
شلاق و زندان برای محمد نوری زاد
از سوی دیگر محمد نوری زاد، روزنامه نگار و نویسنده، به سه سال و نیم زندان، همراه با 50 ضربه شلاق محکوم شد. براساس گزارش سایت کلمه، متن حکم دادگاه بدوی نوری زاد حاوی نکات بدیع و عجیبی است به طوری که اگر مخاطب ندانسته با این متن حقوقی مواجه شود آن را با سرمقاله روزنامه کیهان اشتباه می گیرد. نکته عجیب این حکم توهین به محمد نوری زاد در متن یک سند حقوقی و متوهم خواندن وی و نیز نیت خوانی و سوء برداشت از نامه های دلسوزانه وی است. به طوری که در حکم آمده، علت این نامه ها این بوده است که کاندیدای مورد نظرش اعتماد عمومی را جلب نکرده است!
براساس حکم منتشره، محمد نوریزاد، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری، به اتهام توهین به رهبری به دو سال حبس تعزیری، 91 روز حبس تعزیری به اتهام توهین به رئیس قوه قضائیه و 91 روز حبس تعزیری به اتهام توهین به رئیس جمهور متهم شده است.
نوری زاد همچنین به اتهام توهین به علم الهدی، امام جمعه مشهد نیز به 50 ضربه شلاق محکوم شده است .
نکته قابل تامل در حکم صادره این است که در حکم آمده: “ متهم درعین حال خود را دوست و همدم با رهبر معرفی کرده که به نظر میرسد با وجود چنین دوستی برای تخریب شخصیت مقامات کشوری نیازی به دشمن نیست”.
نامه زندانیان سیاسی به دبیر کل سازمان ملل
جمعی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ با ارسال نامه ای برای دبیرکل سازمان ملل از وی خواسته اند که در جریان سفر خود به ایران از بازداشتگاههای سیاسی و امنیتی و بند ۳۵۰ زندان اوین بازدید و بصورت خصوصی با محکومان و زندانیان ملاقات و گفتگو کند.متن این نام هبه شرح زیرست:
در شرایطی که رادیو و تلویزیون دولتی ایران سانسور همه جانبه ای را در برنامه های خبری خود اعمال می کند و دسترسی به کلیه روزنامه های کثیر الانتشار ایران بویژه نشریات متعلق به دگر اندیشان و اصلاح طلبان برای ما زندانیان سیاسی و مطبوعاتی محبوس در بازداشتگاههای امنیتی و بند ۳۵۰ اوین ممنوع است، اطلاع یافتیم که جنابعالی به دعوت دولت ایران طی روزهای آینده به تهران سفر خواهید کرد. حداقل درخواست ما، به ویژه گروه گسترده ای که در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ ایران و رویدادهای پس از آن به بهانه های واهی و اتهام های ساختگی تهدید و دستگیر و محاکمه و زندانی شده اند این است که در جریان سفر خود به ایران از بازداشتگاههای سیاسی و امنیتی و بند ۳۵۰ زندان اوین بازدید نمایید و بصورت خصوصی با محکومان و زندانیان ملاقات و گفتگو کنید.این اقدام فرصتی را فراهم می آورد تا جنابعالی بطور دقیق در جریان بخشی از موارد زیر پا گذاردن اصول اولیه آزادی، دموکراسی و عدالت و همچنین ابعاد گسترده نقض حقوق بشر بویژه موارد شاخص دوران دستگیری ها، بازجویی ها، تفهیم اتهامها و محاکمه های فرمایشی تحت فشارهای روحی و جسمی اخیر قرار بگیرید و از نزدیک با شرایط خاص بازداشتگاهها و زندانهای ایران بخصوص بند ۳۵۰ زندان اوین اشنا شوید.
با احترام فراوان
عیسی سحرخیز[به نمایندگی از طرف جمعی از زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین]
بیخبری از مدیر سابق پرشین بلاگ
با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت مهدی بوترابی، خانواده او در بی خبری مطلق از وضعیت وی به سر می برند. همسر مهدی بوترابی با بیان اینکه پیگیریها برای مشخص شدن وضعیت همسرش بجایی نرسیده، به پارلمان نیوز گفته است: با گذشت بیش از یک ماه از بازداشت ایشان هنوز خبری در مورد محل نگهداری ایشان نداریم.
اعظم سقفی افزوده است: تاکنون علیرغم مراجعه به دادستانی و زندان اوین موفق به کسب خبر درباره همسرم و اینکه در چه مکانی و تحت چه شرایطی نگهداری میشود نشدهایم.
6 سال حبس قطعی برای مسعود لواسانی
مسعود لواسانی، به ۶ سال حبس قطعی و ۱۰ سال محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی محکوم شد.
به گزارش وبسایت “تا آزادی روزنامهنگاران زندانی”، دادگاه تجدید نظر این روزنامه نگار را به ۶ سال حبس تعزیری و ۱۰ سال محرومیت از فعالیت های مطبوعاتی محکوم کرد.
مسعود لواسانی در دادگاه بدوی به ۸ سال و نیم زندان محکوم شده بود. این حکم صبح روز پنجشنبه به او ابلاغ شد.